پیاده‌روی همراه با کلمات

نشر جام‌جم کتاب‌های صوتی را با عنوان «توشه اربعین» برای ایام عزاداری امام‌حسین(ع) تولید کرده است

پیاده‌روی همراه با کلمات

این عبارت را بارها شنیده‌ام در رادیو، تلویزیون، پست‌های شبكه‌های اجتماعی نشر جام‌جم، نقل‌قول‌های نویسندگان و اهالی رسانه. كنجكاوتر شدم. توشه اربعین؟ به جز كوله و وسایل سفر و دلی كه تقلا می‌كند برای دیدن گنبد طلای امام حسین(ع) و بین الحرمین و پایی كه چندبرابر قوت گرفته است برای طی مسیر و حظ بردن از قیام قیامت كه پیش از آن واقعه وعده داده شده، هر ساله در سرزمین كربلا رخ می‌دهد، چیز دیگری هم می‌خواهیم؟ با خودم فكر كردم. بله، همسفرانی- دوستانی زلال‌تر از رود فرات- به اطرافم نگاه كردم. می‌توانستم با مادرم بروم. با پدرم. او گذرنامه‌اش را هم تمدید كرده بود. با بچه‌های دانشگاه حتی. اما باز هم دو كلمه در سرم مثل نقاره‌های امام رضا(ع) صدا می‌دادند. توشه اربعین با کتاب‌هایی که می‌تواند در این چند روز و شب همراه پیاده‌روی‌ام باشد.

شب اول، کتاب اول: حسین از زبان حسین علیه‌السلام نوشته حجت‌الاسلام والمسلمین محمد محمدیان. تا به حال قشنگ‌ترین اسمی كه برای یك كتاب دیده‌ام فاطمه فاطمه است اثر دكتر علی شریعتی بود. می‌گفتم چه تركیب بی‌نظیری و چه معنای دقیقی. وقتی به سراغ كتاب اول از مجموعه توشه اربعین رفتم فهمیدم باز هم می‌شود اسم‌های عجیب لابه‌لای دنیای كتاب‌ها پیدا كرد. حسین از زبان حسین علیه‌السلام. فكر می‌كردم حسین را كه سال‌هاست همگان سعی داشته‌اند به ما بشناسانند اما از زبان حسین، اتفاق جدیدی است. چشم‌هایم را بستم و خود را در آن اتفاق‌ها می‌دیدم وقتی امام حسین علیه‌السلام لب وا می‌كند و برایمان حرف می‌زند؛ از زندگی‌اش، از عاشورا و امان از عاشورایی كه خود حضرت، راوی‌اش باشد.
شب دوم، كتاب دوم: سه كاهن، نوشته مجید قیصری. سه‌كاهن حلیمه را احاطه می‌كنند. قصدشان چیست؟ معلوم است. محمد. طفل برگزیده آسمان و زمین. كتاب می‌گفت سه كاهن نشانه‌ها را دیده بودند و می‌خواستند از ظهور چنین پیامبری جلوگیری كنند. اما مگر برگزیده‌ها خداوندی ندارند؟ خدا، به یاری حلیمه می‌آید. داستان تلاش‌های حلیمه بی‌شك نفسگیر بوده است.
شب سوم، كتاب سوم: در كنار او فقط تو بوده‌ای به قلم فریبا كلهر. رده سنی كتاب كودكان و نوجوانان بود. برخلاف بقیه كتاب‌ها. با خودم گفتم چرا؟ بیشتر درباره كتاب خواندم. فهمیدم. عجیب‌تر از راوی قصه عاشورا كه خود حضرت حسین(ع) باشد، راوی دیگری است كه خانم كلهر برای این كتاب درنظر گرفته بود؛ ابلیس. عاشورا را از زبان ابلیس بشنویم. این پرتناقض‌ترین خبری است كه می‌شود در خبرگزاری‌های جهان كار كرد. فهمیدم این كتاب واقعا هم به‌درد بچه‌هایمان می‌خورد. این ریشه‌های نیازمند خاك خوب و آب سالم و نور كافی و نور را می‌توان از زندگی امام حسین علیه‌السلام دریافت كرد. حتی اگر ابلیس روایتش كند.
شب چهارم، كتاب چهارم: یاد یار و دیار به نویسندگی حمید گروگان. درباره جابربن عبدا... انصاری. فقط می‌دانستم اولین زائر سرزمین كربلاست پس از آن‌كه امام حسین(ع) را لشکر نفاق دربرگرفت و به شهادت رساند. اما قصه جابر چیست؟ قصه جابر حكایت اشك و آه و حسرت است. حكایت ما. حكایت ما، جاماندگان. او هم جامانده بود. از تجربه‌ای بی‌نظیر در تاریخ. از همراهی امام حسین(ع) در سرزمین نینوا. داغ روی دل جابر را نمی‌شود لمس كرد، اما می‌توان شنید و تجربه‌ها آموخت.
شب پنجم، كتاب پنجم: شرمنده رفیق به قلم میرشمس‌الدین فلاح‌هاشمی. همیشه شرمنده‌ایم، پیش رفقایمان بیشتر. در كتاب‌های قبلی، تاریخ دورتر را ورق می‌زدیم اما حالا نوبت به خودمان شده است. به نشان دادن عشق حسین در لحظه به لحظه زندگی‌هایمان. در همان لحظه بزرگ تصمیم‌گیری. در لحظه‌های شهادت نه در سرزمین نینوا بلكه در خاك گرم جنوب ایران. روایت اثر ارادت به امام حسین(ع) بر مردمان هشت سال دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران.
شب ششم، كتاب ششم: عمود 1400 نوشته علی اكبر والایی. او خود راوی شد. تصمیم گرفت مسیر عشق را خود طی كند و برایمان بگوید. دیده‌ها و ندیده‌هایش را. گاهی باید در دل حادثه باشی تا كلمه‌هایت عمیق‌تر بر جان آدم‌ها بنشیند. نویسنده در دل حادثه رفت. مسافر شهر حسین شد. درنهایت سفرنامه اربعینش با نام عمود 1400 چاپ شد. عمود به عمود، موكب به موكب، عشق حسین، پررنگ‌تر می‌شود در قلب‌های غبارگرفته‌مان.
شب هفتم، كتاب هفتم: ایستاده در كمند به نویسندگی علی‌اكبر والایی. از قلب‌هایی گفته است كه لیاقت وصل شدن به معرفت الهی را دارند و قلب‌هایی كه لیاقت ندارند و ما كدام یك هستیم؟ از عابس بن ابی شكیب گفته است كه به یاری امام حسین علیه‌السلام شتافت و از منذر بن جارود گفت كه خیانت كرد و ما كدام یك هستیم؟
شب هشتم، كتاب هشتم: نی‌نامه. آخرین كتاب. حالا شاعرانمان دست به كار شده‌اند تا یاد حسین را با وزن و قافیه و ردیف، بر لوح ذهن‌ها حك كنند. چه كار زیبایی و همین است رسم عاشقی. تو با هر چه در دست داری، برای مسیر حسین تلاش كنی. مثل من. كه لیاقت نداشتم امسال مسافر دیار یار باشم و خود را در سیل مشتاقان امام حسین(ع) ببینم اما می‌توانم توشه اربعینی داشته باشم تا به‌صورت مجازی، مسافر تاریخ باشم. تاریخ زندگی حضرت محمد(ص) تا حضرت حسین(ع) و یاران شایسته‌شان.
از ایران تا عراق، با كتاب‌های صوتی توشه اربعین. بهترین تیتری بود كه می‌توانست حق مطلب این همه كوشش برای تهیه و تولید این آثار ارزشمند را ادا كند. بیایید با گوش جان، صدای حسین را بشنویم. كتاب‌ها را از نشر جام‌جم تهیه كنیم و بشنویم و گوش‌هایمان را هم مثل دل‌هایمان سیاه‌پوش ایام عزای امام عزیزمان كنیم.