«درنگی در نجف» سفرنامه یك خادم و زائر است
کربلامنتظر ماست ...
یونس فردوس / روزنامهنگار
«ده دقیقه به 3 بامداد از حرم حضرت عباس(ع) آمدیم بیرون. خستگی را كاملا احساس میكردم، اما حال و هوای زیارت بیشتر غلبه داشت. تا یك ساعت پیش كه در خیابان میثم تمار راه میرفتیم، برای لحظهای از ابراز خستگی شرم كردم. به یادآوردم خیلی بیشتر از این راهها را، پیش از ما، كودكان حسین پیاده پیمودهاند، از كربلا تا دمشق؛ منزل به منزل.»
این حسی كه ذکرش رفت، حسی عمومی است. حس كسانی كه راه نجف به كربلا را تجربه كردهاند و هربار كه خواستهاند خسته شوند یا از گرما و بعد مسافت در دل گلایه كنند، یاد مسافران كوچك این مسیر افتادهاند و لب فرو بستهاند و از عمق جان شرمنده شدهاند. حسی كه شاید فریاد زده نشود ولی بیشك هركس پا در این مسیر طولانی گذاشته باشد آن را بارها تجربه كرده و زیسته!
روزهایی كه نوشتن از اربعین باب نبود
«درنگی در نجف» سفرنامه اربعین جواد كلاته عربی است. او را با آثارش در زمینه جنگ و دفاع مقدس میشناسیم، تجربه سفرش به كربلا و زیارت اربعین را در قالب این كلمات ریخته و خواننده را با پای كلمات به زیارتی شاعرانه برده است. او در این كتاب از زاویه یك خادم و زائر برای مخاطبش سخن گفته و شرح مشاهداتش را نوشته است. مشاهداتی كه شاید امروز به دلیل كثرت مسافران این سفر معنوی، دیگر تازگی نداشته باشد، ولی زمانی كه كلاته عربی این كتاب را نوشت هنوز به شكل امروز این سفر همهگیر نشده بود و فراتر از آن نوشتن از سفر اربعین نیز رواج نیافته بود.
كلاته عربی كوشش كرده در این كتاب روایتش را برپایه مشاهداتش بنا نكند و شاخكهای احساسات مخاطب را نیز با كتاب و روایتش از این زیارت حساس كند تا به سادگی از كنار روایت او عبور نكند. «این بار وقتی وارد بینالحرمین شدم و سلام دادم به امام، حالی آمد به سراغم. من امام حسین(ع) را به لحظات قتلگاه میشناسم؛ به صفت «مظلوم»، «شهید»، «تشنهلب»، چه و چه. اما میشود كمی از ظهر عاشورا به عقب هم برگشت: سلام بر تو كه با یزید بیعت نكردی و زیر بار زور نرفتی؛ سلام بر تو كه برای اصلاح امت جدت به پاخاستی؛ سلام بر تو كه از هیچ هزینهای برای خریدن رضای خدا فروگذار نكردی.»
نویسنده در این اثر میکوشد پرسشهای ذهن مخاطب را پاسخ دهد. پرسشهایی كه شاید در حالت عادی ایجاد نشود ولی در ناخودآگاه ذهن خواننده و هر مخاطبی وجود دارد و تنها زمانی كه پاسخی برایشان پیدا شود فرد متوجه وجود آن سوال میشود. كلاته عربی در كتابش كوشش كرده تصویری از شرایط جغرافیایی و محیطی و همچنین فرهنگ و آداب و رسوم برای خوانندهاش به نمایش در آورد و در گزارش خود آن را منعكس كند.
نویسنده در این سفر تنها یك زائر نیست بلكه در نقش یك خادم به این سفر معنوی رفته بر همین اساس او از این زوایه دست به روایت مشاهداتش میزند. از لحظاتی كه لباس و كارت خدمت به زوار گرفته و حس و حالی كه در آن لحظات داشته برای خواننده سخن میگوید و میكوشد با روایتش حس و حال خود را به خوانندهاش منتقل كند.
همانطور كه گفته شد این كتاب از اولین كتابهای سفرنامه اربعین محسوب میشود ولی با این حال نویسنده نكاتی را در كتابش رعایت كرده كه شاید نفرات بعدی كمتر به آن توجه كردهاند. استفاده از عكس ولو با كیفیت پایین اولین نكتهای است كه در مرور این كتاب توجه هر خوانندهای را به خود جلب میكند. همنشینی متن و عكس میتواند براثرگذاری اثری كه در دست داریم یا قرار است به مخاطب عرضه شود اضافه كند و جواد كلاته عربی هم در «درنگی در نجف» به این نكته دقت كرده و عكسهایی را كه از موقعیتهایی كه روایت در آنها اتفاق افتاده، در كنار متنش قرار داده است.
شاید در نگاه اول سفرنامه نوشتن كار ساده و آسانی بهنظر بیاید ولی باید یادآوری كرد نوشتن از موقعیتی كه هیچ پایداری در آن نیست و راوی در حركت است كاری بهمراتب دشوار است؛ زیرا راوی همزمان كه در حركت است و به مسیر توجه میكند باید ششدانگ حواس خود را به اتفاقات بدهد تا چیزی از چشمان تیزبینش پنهان نماند. این همان ویژگی و تمایزی است كه سفرنامههای زنده و پویا را از گزارشهای بیروح سفر جدا میكند و آنها را بعد از گذشت سالها همچنان به عنوان یك اثر قابل استفاده معرفی میكند.
جواد كلاته عربی در این كتاب تلاش كرده زوایای مختلفی از سفر اربعین را برای مخاطبش روشن كند و اثری كاربردی هم برای كسانی كه نیت قدم گذاشتن در این سفر دارند ارائه كند و هم كسانی كه توفیق حضور نداشتهاند.
این حسی كه ذکرش رفت، حسی عمومی است. حس كسانی كه راه نجف به كربلا را تجربه كردهاند و هربار كه خواستهاند خسته شوند یا از گرما و بعد مسافت در دل گلایه كنند، یاد مسافران كوچك این مسیر افتادهاند و لب فرو بستهاند و از عمق جان شرمنده شدهاند. حسی كه شاید فریاد زده نشود ولی بیشك هركس پا در این مسیر طولانی گذاشته باشد آن را بارها تجربه كرده و زیسته!
روزهایی كه نوشتن از اربعین باب نبود
«درنگی در نجف» سفرنامه اربعین جواد كلاته عربی است. او را با آثارش در زمینه جنگ و دفاع مقدس میشناسیم، تجربه سفرش به كربلا و زیارت اربعین را در قالب این كلمات ریخته و خواننده را با پای كلمات به زیارتی شاعرانه برده است. او در این كتاب از زاویه یك خادم و زائر برای مخاطبش سخن گفته و شرح مشاهداتش را نوشته است. مشاهداتی كه شاید امروز به دلیل كثرت مسافران این سفر معنوی، دیگر تازگی نداشته باشد، ولی زمانی كه كلاته عربی این كتاب را نوشت هنوز به شكل امروز این سفر همهگیر نشده بود و فراتر از آن نوشتن از سفر اربعین نیز رواج نیافته بود.
كلاته عربی كوشش كرده در این كتاب روایتش را برپایه مشاهداتش بنا نكند و شاخكهای احساسات مخاطب را نیز با كتاب و روایتش از این زیارت حساس كند تا به سادگی از كنار روایت او عبور نكند. «این بار وقتی وارد بینالحرمین شدم و سلام دادم به امام، حالی آمد به سراغم. من امام حسین(ع) را به لحظات قتلگاه میشناسم؛ به صفت «مظلوم»، «شهید»، «تشنهلب»، چه و چه. اما میشود كمی از ظهر عاشورا به عقب هم برگشت: سلام بر تو كه با یزید بیعت نكردی و زیر بار زور نرفتی؛ سلام بر تو كه برای اصلاح امت جدت به پاخاستی؛ سلام بر تو كه از هیچ هزینهای برای خریدن رضای خدا فروگذار نكردی.»
نویسنده در این اثر میکوشد پرسشهای ذهن مخاطب را پاسخ دهد. پرسشهایی كه شاید در حالت عادی ایجاد نشود ولی در ناخودآگاه ذهن خواننده و هر مخاطبی وجود دارد و تنها زمانی كه پاسخی برایشان پیدا شود فرد متوجه وجود آن سوال میشود. كلاته عربی در كتابش كوشش كرده تصویری از شرایط جغرافیایی و محیطی و همچنین فرهنگ و آداب و رسوم برای خوانندهاش به نمایش در آورد و در گزارش خود آن را منعكس كند.
نویسنده در این سفر تنها یك زائر نیست بلكه در نقش یك خادم به این سفر معنوی رفته بر همین اساس او از این زوایه دست به روایت مشاهداتش میزند. از لحظاتی كه لباس و كارت خدمت به زوار گرفته و حس و حالی كه در آن لحظات داشته برای خواننده سخن میگوید و میكوشد با روایتش حس و حال خود را به خوانندهاش منتقل كند.
همانطور كه گفته شد این كتاب از اولین كتابهای سفرنامه اربعین محسوب میشود ولی با این حال نویسنده نكاتی را در كتابش رعایت كرده كه شاید نفرات بعدی كمتر به آن توجه كردهاند. استفاده از عكس ولو با كیفیت پایین اولین نكتهای است كه در مرور این كتاب توجه هر خوانندهای را به خود جلب میكند. همنشینی متن و عكس میتواند براثرگذاری اثری كه در دست داریم یا قرار است به مخاطب عرضه شود اضافه كند و جواد كلاته عربی هم در «درنگی در نجف» به این نكته دقت كرده و عكسهایی را كه از موقعیتهایی كه روایت در آنها اتفاق افتاده، در كنار متنش قرار داده است.
شاید در نگاه اول سفرنامه نوشتن كار ساده و آسانی بهنظر بیاید ولی باید یادآوری كرد نوشتن از موقعیتی كه هیچ پایداری در آن نیست و راوی در حركت است كاری بهمراتب دشوار است؛ زیرا راوی همزمان كه در حركت است و به مسیر توجه میكند باید ششدانگ حواس خود را به اتفاقات بدهد تا چیزی از چشمان تیزبینش پنهان نماند. این همان ویژگی و تمایزی است كه سفرنامههای زنده و پویا را از گزارشهای بیروح سفر جدا میكند و آنها را بعد از گذشت سالها همچنان به عنوان یك اثر قابل استفاده معرفی میكند.
جواد كلاته عربی در این كتاب تلاش كرده زوایای مختلفی از سفر اربعین را برای مخاطبش روشن كند و اثری كاربردی هم برای كسانی كه نیت قدم گذاشتن در این سفر دارند ارائه كند و هم كسانی كه توفیق حضور نداشتهاند.