كیفیت تولید را جدی بگیریم
مخاطب، سریال استاندارد میخواهد و برایش مهم نیست كه این سریال در ایران تولید شده باشد یا تركیه یا كشور دیگری و تفاوت نمیكند كه از تلویزیون پخش شود یا هر جای دیگر.
بیننده زمانی كه میخواهد یك سریال را دنبال كند مایل است با یك داستان گیرا و پركشش روبهرو شود كه بتواند با شخصیتهای آن اثر همراه شود و در موقعیتها و چالشهای انسانی با آن شخصیتها همذاتپنداری كند و در نهایت مشتاق است تا از نظری كیفی و بصری، شاهد تصاویری زیبا ودلنشین باشد.
متاسفانه ما در ساخت سریالهایمان در هر سه قسمت شاهد مشكلات فراوانی هستیم، مثلا در بخش داستان، به دلایل مختلفی كه اغلب پشت فیلمنامهها وجود دارد، بخشی از داستان در فیلمنامهها مغفول و ناگفته میماند و نویسنده نمیتواند داستانی سر و شكلدار كه دارای منطق روایی باشد را
ارائه دهد.
از لحاظ شخصیتپردازی، مخاطب همیشه با شخصیتهای تختی روبهرو است و تعریف از نقش این است كه یا خوب و روشن است یا بد و تاریك، در صورتی كه در عالم واقعیت انسان پر از پیچیدگی است و درونش مملو از خوبیها و بدیهایی است كه باید در موقعیتهایی خاص این ابعاد شخصیتی نمایان شود. اگر شخصیت تخت، منفعل و فاقد هویت باشد مخاطب نمیتواند با او احساس نزدیكی و همراهی كند.
گاهی اوقات دیدهایم شخصیت قهرمانی نوشته و ساخته میشود كه خیلی زود تبدیل به ضدقهرمان میشود زیرا به زور میخواهیم بگوییم كه آدم خوبی است در حالی كه جذابیت همراه شدن با نقش این است كه بتوانیم تمام ابعاد انسانی را در او ببینیم.
به لحاظ كیفی، كیفیت طرحهای ما بیشتر مواقع قربانی مسائل حاشیهای مثل نبودن پول، مکان فیلمبرداری و مسائل تولیدی میشود و در اكثر مواقع ساخت سریالها درگیر عجله و شتاب می گردد و انگار فقط تمام شدن فیلمبرداری برای تهیهكننده مساله حائز اهمیت میشود و نه كیفیت آن.
مخاطبی كه نتواند محصول مطلوب خود را در تلویزیون خود و رسانه خود ببیند، سراغ رسانههای دیگر میرود و همین مخاطب به دلیل برخورد با فرهنگی كه شناختی از آن ندارد درگیر تضاد و تعارض با خود،خانواده،جامعه و فرهنگ خودش میشود و باعث میشود همین رسانهای كه شاید صرفا هدفش سرگرمی است مشكلاتی را در بطن خانوادهها ایجاد كند همانطور كه در این سالها شاهد این مشكلات بودهایم. پس بنا بر این تولیدكنندگان آثار باید در ابعاد مختلف تلاش كنند اثری استاندارد بسازند تا دچار تبعات بعدی نشویم.