دشنه دزدان گوشی قاپ در قلب پسر نوجوان نشست
پلیس پایتخت در جستوجوی جوان سارق و همدستش است كه در جریان سرقت گوشی تلفن همراه پسر 17 سالهای را با ضربه چاقو به قلبش به قتل رسانده و متواری شدهاند.
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، ساعت 23 و 30 دقیقه چهاردهم آبان امسال یكی از ماموران كلانتری خانیآباد با بازپرس كشیك قتل دادسرای جنایی تهران تماس گرفت و خبر داد پسر 17 سالهای به نام ابوالفضل یوسفی براثر ضربه چاقویی كه به قلبش خورده، در بیمارستان شهدای هفتم تیر فوت كرده است. ماموران به محل جنایت در كوچه چهل و یكم در 20 متری ماهان شهرك شریعتی خانیآباد رفتند و با تحقیق از شاهدان و بازبینی فیلم دوربینها متوجه شدند پسر نوجوان بعداز خرید و هنگام بازگشت به خانه بهخاطر مقاومت در برابر سارقان گوشی قاپ كشته شده است. ضارب و همدستش پس از این سرقت مرگبار با موتور بدون پلاك فراركردند.
روایت یك جنایت شبانه
سركوچه چهل و یكم در 20 متری ماهان شهرك شریعتی خانیآباد، مقابل مغازه لبنیاتی حجله مقتول را گذاشتهاند. محسن عبدی، مرد مغازهدار درباره شب جنایت به جامجم میگوید: حدود ساعت 11 شب متوجه حمله به پسر نوجوان شدم. او را شناختم و ماجرا را به خانوادهاش گفتم. هفت دقیقه بعد آمبولانس اورژانس آمد و او را به بیمارستان بردند. در بازبینی فیلم دوربین مغازه ام معلوم شد ساعت 22 و 56 دقیقه پسر نوجوان گوشی و نایلون خرید به دستش بوده كه وارد كوچه شد. 40 ثانیه بعد سارق كه در تعقیبش بود، با او درگیر شد و به محض مقاومت پسر نوجوان با چاقو ضربهای به قلبش زده و بعداز سرقت ترك موتوری نشست و فرار كردند. امیدوارم قاتل زودتر بازداشت شود و امنیت به محله بازگردد.
كمی كه جلوتر میروم به ساختمان چهارطبقه میرسم كه خانه مقتول در طبقه چهارم آنجاست. درودیوار ساختمان پر از بنرهای تسلیت است. زنگ طبقه چهارم را كه زدم زنی كه مادر مقتول بود پاسخ داد و بعد همراه دو پسر هفت ساله و 12 سالهاش به خیابان آمدند.
معصومه سجادی، كنار حجله پسرش ایستاده، به عكس خیره شده و دستی روی عكس میكشد، گریه میكند و میگوید: پسرم 17 ساله و اولین فرزندم بود. تا كلاس هشتم بیشتر درس نخواند و دوست داشت كار كند. از سه سال پیش وارد بازار كار شد. ابتدا با پدرش در مغازه كفاشی و بعد با دوستش در كارگاه تولید كفش در بازار تهران كار میكرد. صبحها ساعت 8 از خانه بیرون میرفت و شبها با پدرش ساعت 10 به خانه باز میگشت. 23 آبان قرار بود 18 سالگی پسرم را جشن بگیرم كه او اكنون در خاك آرمیده است. هزاران امید و آرزو برایش داشتم و سزای قاتل را خودم میدهم و طناب را برگردنش میاندازم. چهارشنبه شب ساعت 22 و 30 دقیقه بود، شوهرم به خانه آمد و گفت پسرمان سر كوچه برای خرید از خودرویش پیاده شده و باز میگردد. اما 20 دقیقه شد و او نیامد. دو بار به تلفنش زنگ زدم كه جواب نداد. ساعت 11 شب از طریق همسایهها متوجه ماجرا شدیم. چاقو به قلب پسرم خورده بود.
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، ساعت 23 و 30 دقیقه چهاردهم آبان امسال یكی از ماموران كلانتری خانیآباد با بازپرس كشیك قتل دادسرای جنایی تهران تماس گرفت و خبر داد پسر 17 سالهای به نام ابوالفضل یوسفی براثر ضربه چاقویی كه به قلبش خورده، در بیمارستان شهدای هفتم تیر فوت كرده است. ماموران به محل جنایت در كوچه چهل و یكم در 20 متری ماهان شهرك شریعتی خانیآباد رفتند و با تحقیق از شاهدان و بازبینی فیلم دوربینها متوجه شدند پسر نوجوان بعداز خرید و هنگام بازگشت به خانه بهخاطر مقاومت در برابر سارقان گوشی قاپ كشته شده است. ضارب و همدستش پس از این سرقت مرگبار با موتور بدون پلاك فراركردند.
روایت یك جنایت شبانه
سركوچه چهل و یكم در 20 متری ماهان شهرك شریعتی خانیآباد، مقابل مغازه لبنیاتی حجله مقتول را گذاشتهاند. محسن عبدی، مرد مغازهدار درباره شب جنایت به جامجم میگوید: حدود ساعت 11 شب متوجه حمله به پسر نوجوان شدم. او را شناختم و ماجرا را به خانوادهاش گفتم. هفت دقیقه بعد آمبولانس اورژانس آمد و او را به بیمارستان بردند. در بازبینی فیلم دوربین مغازه ام معلوم شد ساعت 22 و 56 دقیقه پسر نوجوان گوشی و نایلون خرید به دستش بوده كه وارد كوچه شد. 40 ثانیه بعد سارق كه در تعقیبش بود، با او درگیر شد و به محض مقاومت پسر نوجوان با چاقو ضربهای به قلبش زده و بعداز سرقت ترك موتوری نشست و فرار كردند. امیدوارم قاتل زودتر بازداشت شود و امنیت به محله بازگردد.
كمی كه جلوتر میروم به ساختمان چهارطبقه میرسم كه خانه مقتول در طبقه چهارم آنجاست. درودیوار ساختمان پر از بنرهای تسلیت است. زنگ طبقه چهارم را كه زدم زنی كه مادر مقتول بود پاسخ داد و بعد همراه دو پسر هفت ساله و 12 سالهاش به خیابان آمدند.
معصومه سجادی، كنار حجله پسرش ایستاده، به عكس خیره شده و دستی روی عكس میكشد، گریه میكند و میگوید: پسرم 17 ساله و اولین فرزندم بود. تا كلاس هشتم بیشتر درس نخواند و دوست داشت كار كند. از سه سال پیش وارد بازار كار شد. ابتدا با پدرش در مغازه كفاشی و بعد با دوستش در كارگاه تولید كفش در بازار تهران كار میكرد. صبحها ساعت 8 از خانه بیرون میرفت و شبها با پدرش ساعت 10 به خانه باز میگشت. 23 آبان قرار بود 18 سالگی پسرم را جشن بگیرم كه او اكنون در خاك آرمیده است. هزاران امید و آرزو برایش داشتم و سزای قاتل را خودم میدهم و طناب را برگردنش میاندازم. چهارشنبه شب ساعت 22 و 30 دقیقه بود، شوهرم به خانه آمد و گفت پسرمان سر كوچه برای خرید از خودرویش پیاده شده و باز میگردد. اما 20 دقیقه شد و او نیامد. دو بار به تلفنش زنگ زدم كه جواب نداد. ساعت 11 شب از طریق همسایهها متوجه ماجرا شدیم. چاقو به قلب پسرم خورده بود.
تیتر خبرها
-
تولد نوزاد، 3 ماه پس از مرگ مغزی مادر
-
حادثه مرگبار برای بیمار قلبی در بیمارستان
-
مرگ زن شوهركش قبل از افشای راز جنایت
-
بخشش بالای چوبه دار
-
دشنه دزدان گوشی قاپ در قلب پسر نوجوان نشست
-
فروش صندلی قلابی رشتههای پزشكی
-
4 كشته در تصادف اتوبوس زائران پاكستانی
-
شكایت جدید در پرونده آدمربایان خشن
-
توبه پسر آزارگر بعد از ازدواج با دختر جوان
-
انتقام از زنان بهخاطر مرگ پدر!