داستان عبرت‌آموز شیر و گرگ  و روباه

داستان عبرت‌آموز شیر و گرگ و روباه

 در سه‌راهی ورودی جنگل دوردست، شیر و گرگ و روباه به یكدیگر رسیدند. پس از سلام و احوالپرسی، شیر رو به گرگ و روباه كرد و از اوضاع كار و بار آنها پرسید. گرگ گفت: من بیكارم و البته تقصیر خودم است كه بیكارم چراكه اگر كسی واقعا دنبال كار باشد آن را پیدا می‌كند.
روباه نیز گفت: من تا چند روز پیش كار داشتم، اما مدتی است كار خود را از دست داده‌ام و به نظر می‌رسد من نیز تقصیر خودم است چراكه اگر كسی واقعاً كار خود را از دست نداده باشد، كار خود را از دست نداده است. شیر گفت: من نیز املاك و مستغلات خود را اجاره داده‌ام و اجاره‌بها می‌گیرم، اما مدتی است مستأجرانم بیكار شده‌اند و البته تقصیر خودشان است، اما اجاره‌بهای خود را نداده‌اند و الان اوضاع مناسبی ندارم. شیر و گرگ و روباه پس از آن‌كه اوضاع را به‌خوبی تحلیل كردند، تصمیم گرفتند برای آن‌كه نتیجه بهتری حاصل كنند سه‌نفری به شكار بپردازند و سپس شكار حاصله را میان خود تقسیم كنند. سپس وارد جنگل شدند و در اولین شكار گروهی با استفاده از حمله گازانبری و استراتژی واكنش متقابل، یك الاغ، یك آهو و یك خرگوش شكار كردند. سپس در كنار هم نشستند تا شكارهای حاصله را با یكدیگر قسمت كنند.
 شیر گفت: ای گرگ،‌ پیشنهاد خود را بگو. گرگ گفت: از آنجا كه شما از همه بزرگ‌ترید، الاغ كه شكار بزرگ‌تر است مال شما و از آنجا كه روباه از همه كوچك‌تر است، خرگوش كه شكار كوچك‌تر است مال او  و آهو نیز مال من. شیر كه از پیشنهاد گرگ خوشش نیامده بود، در واكنشی سریع به گرگ حمله كرد و او را كشت. سپس رو به روباه كرد و گفت: تو پیشنهادت را بگو. روباه گفت: از آنجا كه شما شیر هستید و در سبك زندگی سالم وعده غذایی صبحانه از همه مهم‌تر است، الاغ را به‌عنوان صبحانه میل بفرمایید و از آنجا كه براساس طب سنتی وعده غذایی ناهار وعده مهمی نیست،‌ خرگوش را به‌عنوان ناهار تناول بفرمایید و آهو را نیز برای شام مصرف نمایید. همچنین می‌توانید به‌عنوان میان‌وعده از گرگ نیز استفاده نمایید. شیر كه از پیشنهاد روباه خوشش آمده بود پیشنهاد وی را قبول كرد و خود وی را نیز به‌عنوان مدیر برنامه‌ریزی خود منصوب نمود.