مروری بر رمان «سیمیا» تازهترین اثر داستانی سعید تشكری
سفر به سرزمین فراعنه
مصطفی وثوقكیا / روزنامهنگار
آنهایی كه سعید تشكری را دنبال میكنند و مخاطب آثار او هستند میدانند كه او نویسندهای است اهل تجربه و هر یك از آثارش جهان تازهای پیش روی مخاطب میگشاید. كمتر كسی است كه سعید تشكری خوانده باشد و بگوید دو كار او شبیه به هم است. او هم در مضامینی كه به آنها پرداخته و هم در زبان و لحن نویسندهای است كه بدون اغراق همیشه حرفهای تازهای برای خوانندگانش دارد. «سیمیا» تازهترین اثری است كه از تشكری منتشر شده و نویسنده در آن باز هم نمایی تازه از قلم خود را به خوانندگان نشان داده است. خوانندگانی كه آثار تشكری را بهخاطر شاعرانگی آن دوست دارند، کسانی كه تشكری را به خاطر مضامینش میپسندند، مخاطبی كه كتابهای تشكری را بهخاطر جغرافیای حاكم بر داستانهایش میخواند و... طیفی از مخاطبان تشكری را تشكیل میدهند.
تشكری در این رمان كه ادامه و دنبالهای بر رمان تحسین شده «ولادت» معرفی شده، شخصیتهای رمان قبلی را از زاویهای دیگر و در پی گذشت سالها به خواننده نشان میدهد.
شخصیت هاتف و لیلای رمان ولادت در سیمیا صاحب فرزندی شدهاند و گرد روزگار بر سر و روی آنها نشسته است. حالا هاتف در زندان مامون اسیر است و جوانی به نام سیاح در طلب ازدواج با دختر آنهاست و برای جلب اذن پدر و دختر و دیدار با نعمان برادر خود كه هر دو اسیر زندان مامون هستند از قم راهی بغداد میشود...
قصه از جایی شروع میشود كه ماجرای انتقام و خونخواهی مطرح میشود و مسیر اتفاقات هم نفس خواننده را میگیرد و هم سرعت بیشتری پیدا میكند. نویسنده دست خوانندهاش را میگیرد و از قم به كرانه رود نیل میبرد و سرزمین فراعنه و اهرام را به او نشان میدهد. انتقامی كه قرار است از قاتلان امام جواد(ع) گرفته شود و مجری این انتقام هاتف است. او راهی مصر میشود تا فكری را كه در سر دارد، اجرا كند. نویسنده با وجود ضرباهنگ داستانش كه به سرعت پیش میرود خواننده را پله پله و با طمانینه به هدفی كه در سر شخصیت داستانش دارد، نزدیك میكند. خواننده در هیچ كجای داستان احساس نمیكند چیزی از قلم افتاده یا نویسنده پرسشی مطرح كرده و پاسخی برای خواننده در نظر نگرفته بلكه با وجود حجم كم و البته با تاكید چندباره بر ضرباهنگ اثر، خواننده در جهان داستان با پرسشهایش رها نمیشود و نویسنده او را با خود در هوشیاری و نه در خلسه و خواب همراه میكند.
فرمی كه تشكری برای روایت داستانش از آن بهره برده فرمی به شدت نمایشی است. خواننده در این اثر داستانی با بخشهایی روبهروست كه شخصیت در قالب یك مونولوگ به معرفی خود و نقشش در داستان میپردازد. این تمهید كه خواننده را یاد «پیش پرده» میاندازد، در سیمیا از سوی تشكری به كار رفته و در واقع گره معرفی و باز كردن شخصیت را باز كرده و تشكری به اصل قصه پرداخته است. خواننده در این اثر فضای خفقان و رعب و وحشت حاكم بر روزگار عباسیان را به خوبی درك میكند. قصری كه «اشناس» در آن ساكن میشود و معماری و توصیفاتی كه تشكری از آن برای خواننده بیان میكند سبب میشود این خفقان به خوبی به ذهن متبادر شود. علاوه بر این، فضای بسته روزگار حكومت عباسیان كه به اسم محبت اهل بیت(ع) پرچم بلند كردند، ولی بارها دست به جنایت زدند نیز در اثر نمایش داده شده است. حال باید یادآوری كنم كه تمام این اتفاقات در یك اثر 128 صفحهای برابر خواننده قرار گرفته و او را با خود به سفری دور و دراز میبرد.
خیالانگیز بودن و نثر شاعرانه یكی از ویژگیهایی است كه اغلب كسانی كه با آثار تشكری مواجه شدهاند به آن اشاره كردهاند و در سیمیا نیز این خیالانگیزی به چشم میآید و خواننده خود را
در برابر آن میبیند.
تشكری در این رمان كه ادامه و دنبالهای بر رمان تحسین شده «ولادت» معرفی شده، شخصیتهای رمان قبلی را از زاویهای دیگر و در پی گذشت سالها به خواننده نشان میدهد.
شخصیت هاتف و لیلای رمان ولادت در سیمیا صاحب فرزندی شدهاند و گرد روزگار بر سر و روی آنها نشسته است. حالا هاتف در زندان مامون اسیر است و جوانی به نام سیاح در طلب ازدواج با دختر آنهاست و برای جلب اذن پدر و دختر و دیدار با نعمان برادر خود كه هر دو اسیر زندان مامون هستند از قم راهی بغداد میشود...
قصه از جایی شروع میشود كه ماجرای انتقام و خونخواهی مطرح میشود و مسیر اتفاقات هم نفس خواننده را میگیرد و هم سرعت بیشتری پیدا میكند. نویسنده دست خوانندهاش را میگیرد و از قم به كرانه رود نیل میبرد و سرزمین فراعنه و اهرام را به او نشان میدهد. انتقامی كه قرار است از قاتلان امام جواد(ع) گرفته شود و مجری این انتقام هاتف است. او راهی مصر میشود تا فكری را كه در سر دارد، اجرا كند. نویسنده با وجود ضرباهنگ داستانش كه به سرعت پیش میرود خواننده را پله پله و با طمانینه به هدفی كه در سر شخصیت داستانش دارد، نزدیك میكند. خواننده در هیچ كجای داستان احساس نمیكند چیزی از قلم افتاده یا نویسنده پرسشی مطرح كرده و پاسخی برای خواننده در نظر نگرفته بلكه با وجود حجم كم و البته با تاكید چندباره بر ضرباهنگ اثر، خواننده در جهان داستان با پرسشهایش رها نمیشود و نویسنده او را با خود در هوشیاری و نه در خلسه و خواب همراه میكند.
فرمی كه تشكری برای روایت داستانش از آن بهره برده فرمی به شدت نمایشی است. خواننده در این اثر داستانی با بخشهایی روبهروست كه شخصیت در قالب یك مونولوگ به معرفی خود و نقشش در داستان میپردازد. این تمهید كه خواننده را یاد «پیش پرده» میاندازد، در سیمیا از سوی تشكری به كار رفته و در واقع گره معرفی و باز كردن شخصیت را باز كرده و تشكری به اصل قصه پرداخته است. خواننده در این اثر فضای خفقان و رعب و وحشت حاكم بر روزگار عباسیان را به خوبی درك میكند. قصری كه «اشناس» در آن ساكن میشود و معماری و توصیفاتی كه تشكری از آن برای خواننده بیان میكند سبب میشود این خفقان به خوبی به ذهن متبادر شود. علاوه بر این، فضای بسته روزگار حكومت عباسیان كه به اسم محبت اهل بیت(ع) پرچم بلند كردند، ولی بارها دست به جنایت زدند نیز در اثر نمایش داده شده است. حال باید یادآوری كنم كه تمام این اتفاقات در یك اثر 128 صفحهای برابر خواننده قرار گرفته و او را با خود به سفری دور و دراز میبرد.
خیالانگیز بودن و نثر شاعرانه یكی از ویژگیهایی است كه اغلب كسانی كه با آثار تشكری مواجه شدهاند به آن اشاره كردهاند و در سیمیا نیز این خیالانگیزی به چشم میآید و خواننده خود را
در برابر آن میبیند.