همكلاسی كارگر

همكلاسی كارگر


آدمی كه مجبور باشد كاری را كه دوست ندارد انجام دهد، برای خودش هزار جور حسن و دلیل می‌تراشد كه این كار به نفعش است. مثلا تو نمی‌دانی كار كردن بچه‌های دبستانی چه فایده‌هایی كه برایشان ندارد. یكیش این كه مثل همكلاسی‌هایشان بهانه نمی‌آورند دستمان خسته شد از مداد ‌و مشق ننوشتیم. برای پینه‌های دستشان مداد وسیله خسته كننده‌ای نیست. یكیش این كه برای كاردستی زنگ هنر دستشان بازتر است كه مثلا از ابزار كارگران ساختمانی و نجاری و... استفاده كنند كه بقیه امكانش را ندارند. آدم كه مجبور باشد برای نان شبش كار كند، هزار جور حسن و دلیل می‌تراشد كه این كار برای سلامتش هم مفید است.