بازدید یك روزه از درون پوسته برج بزرگ آزادی
در دل «آزادی» چه میگذرد؟
در طول روز، هزاران نفر از كنار برج آزادی رد میشوند. این برج به دلیل نزدیكی به فرودگاه مهرآباد و بزرگراه شهید لشکری اولین ساختمانی است كه به چشم مسافران و رهگذران هر روز تهران میافتد. مردمی كه سالهاست هر روز دور میدان بزرگ و تمام نشدنی آزادی میچرخند در حالی كه شاید حتی یك بار هم به فكر گشتزدن در آن نیفتاده باشند و اصلا بر این تصور باشند كه درون این برج هیچ خبری نیست و تنها یك مجسمه غول پیكر است كه میدانی آن را دربرگرفته است. غافل از اینكه درون این برج، تاریخ در جریان است.
آزاده باقری / روزنامهنگار
موزهها و معماریهای ظریف به كار رفته در آن خبر از سالهایی میدهد كه شاید خیلی از ما وجود نداشتهایم. برج آزادی سالهاست پاهایش را محكم روی زمین گذاشته و تاریخ چند ساله ایران را روایت میكند.شاید خیلی از شما قصه برپا شدن این برج را ندانید و ندانید دستور ساخت این برج در ایران بیش از 50 سال پیش داده شد تا یك نمونه خوب برای عبور از عرصه معماریهای قدیم و تكراری تاریخی به دنیای مدرن آن روزها باشد.
برج آزادی كه قبل از انقلاب اسلامی به آن برج شهیاد میگفتند، حتی بعد از ساخته شدن برج میلاد هم هنوز به عنوان نماد تهران شناخته میشود و كمتر كسی هست كه به تهران آمده باشد و یك عكس در اندازه مینیاتوری با برج آزادی نگرفته باشد تا بگوید او هم به تهران آمده است و با معروفترین نماد ایران هم عكسی دارد.
در تاریخچه برج آزادی آمده است كه این ساختمان سال 1349 توسط معمار ایرانی، حسین امانت برای یادبود جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی ایران طراحی و ساخته شده است. معماری شاخص آن، تلفیق طاقهای معماری قبل و بعد از اسلام و تبدیل آن به نمادی زیبا به لحاظ معماری است و در واقع یك اثر تاریخی به سبك مدرن است. در این طرح، معمار حتی به جزئیات اجرای بنا و نحوه چیدمان سنگهای نماد دقت زیادی كرده است كه راهنمای برج به محض ورود هر كس به ساختمان درباره آنها توضیح میدهد.
تاریخچه برج آزادی
شاید هزاران نفری كه هر روز از كنار برج آزادی رد میشوند و آن را دور میزنند این ساختمان برایشان یك برج بلندی باشد كه درونش خبری نیست. این در حالی است كه در دلش سه طبقه، موزه، پله، آسانسور یا گنبد فیروزهای دارد. شاید تصور اینكه در دل یكساختمان قدیمی، آسانسور، سنگهای گرانیتی زیبا و صیقلی داده شده و... به كار رفته باشد سخت و دور از انتظار باشد، اما بد نیست بروید و عظمت درون برج را هم از نزدیك ببینید كه اتفاقا حسابی دیدنی است.
وارد برج كه میشوید، فكر میكنید درون آن خبری از آسانسور نیست، اما با آسانسور و از طریق یكی از لنگههای برج آزادی كه از دور به نظر باریك میآید، بالا بروید. تازه وقتی از پنجرههای بالای برج آزادی پایین را نگاه كنید، متوجه میشوید چمنكاری درون میدان ششضلعی است و مجذوب نظم و تمیزی آن از ارتفاع 45 متری برج میشوید.
بازدید علمی
شاید كمتر كسی است كه بداند درون برج آزادی میتوان سفر علمی هم داشت و فارغ از دیدن معماری میتوانید وارد موزهای درون موزه شوید! قبل از هر چیزی باید از موزه شهابسنگها دیدن كرد. در آنجا اطلاعات زیادی درباره بزرگترین، قدیمیترین و جدیدترین شهابسنگها، تركیب و نحوه سقوطشان به زمین و هر آنچه لازم است درباره شهابسنگها بدانیم، داده میشود و با اطلاعات زیادی كه به دست آوردهایم ما را به موزه مردم شناسی ایران راهی میكنند. جایی كه شما باید روی یك ریل متحرك قرار بگیری و با سرعت پایین حركت كنی با همین حركت آرام با بخشهای مختلف شهرهای ایران آشنای شوید. بعد از آن تازه اجازه ورود به بخش زیرین برج آزادی را میگیرید.
تبدیل طرح به بنا
در سال 45 هجری از طرف دربار به مناسبت برگزاری جشنهای 2500 ساله، مسابقهای برای طراحی یك نماد برای این مراسم برگزار شد و در نهایت از میان طراحیهای زیادی كه ارائه شده بود، طرح حسین امانت مورد قبول قرار گرفت. عملیات بنای برج آزادی یازدهم آبان 1348 خورشیدی آغاز شد و پس از بیست و هشت ماه كار، در 24 دی 1350 با نام برج شهیاد به بهرهبرداری رسید.
آنچه در دل برج آزادی و 286 پله و 64هزار قطعه سنگ بریده نهفته است
به گفته راهنمای برج، معماری برج آزادی تلفیقی از معماری دوران هخامنشی، ساسانی و اسلامی است. سه طبقه، چهار آسانسور، دو راهپله تاریك و 286 پلكان دارد تا به بالاترین نقطه برج برسد. اگر بدشانس باشی و سر و كارت به راهپلههای برج بیفتد بهتر است مراقب باشی تا چشمت به سقف بالای سرت نیفتد وگرنه اولین چیزی كه به ذهنت خواهد رسید راهپلههای فیلمهای ترسناك است. از آن راهپلههای تنگ و تاریك و نمگرفتهای كه انگار آخر دنیاست. آنجاست كه یادت میافتد اینجا هم یكی از آثار باستانی ایران است كه ظاهرا در حال فروریختن بوده، اما خبری از مرمت آن نیست.
اما این تمام دیدنیهای درون برج آزادی نیست بلكه در محوطه زیرین برج آزادی چندین سالن نمایش، نگارخانه، كتابخانه، موزه و... در نظر گرفته شده است تا گستره علاقهمندان به بازدید از برج آزادی را بیشتر كند. طول این بنا 63 متر، ارتفاع آن از سطح زمین 45 متر و ارتفاع از كف موزه 5 متر است. گفته میشود در ساخت برج آزادی 64هزار قطعه سنگ بریده و پرداختشده به كار رفته و علاوه بر درهای بزرگ سنگی كار گذاشته شده در ورودی و خروجی برج دو در جایگزین تمام سنگ برای مواقع ضروری درون ساختمان قرار داده شده است.
طراحی برج آزادی
به گفته راهنمای موزه، این برج طوری طراحی شده است كه از بالا، مستطیلشكل و از روبهرو شبیه یك سرباز هخامنشی باشد. هیچوقت از این زاویه به برج آزادی نگاه نكرده بودم. قرار گرفتن آن در وسط پرترددترین میدان شهر باعث شده است كه آنقدر پیش پا افتاده به نظر برسد كه اصلا شبیه یك سرباز هخامنشی به چشم نیاید. حتی تصور این همه ظرافت در طراحی آن هم سخت است.
به گفته حسین امانت كه در حال حاضر در خارج از كشور زندگی میكند طراحیها و نمادهای استفادهشده در این برج، نقوش، باغچهها و گلكاریهای موجود در آن همگی برگرفته از طرحهای داخل گنبد مسجد شیخ لطفا... اصفهان است با این تفاوت كه هندسه دایره گنبد به بیضی تبدیل شده است. روابط لگاریتمی موجود در هندسه و ابعاد گنبد مسجد شیخ لطفا... دانش عمیق ریاضی معماران ایران در دورههای گذشته را نشان میدهد و به همین دلیل در طراحی برج آزادی هم از آن استفاده شده است تا مهر تاییدی بر توانایی طراحی و معماری هنرمندان ایران باشد. قوس اصلی میان برج، نمادی از طاق كسری مربوط به دوره پیش از اسلام و دوره ساسانی است و قوس بالایی آنهم یك قوس شكسته است.
سرت را بالا بگیر
طرح آبنما و فواره برج هم از باغهای ایرانی الهام گرفته شده است. نكته جالب و ظریف دیگری كه در این برج وجود دارد، شیب میدان است. شیب میدان با دقت زیادی به منظور خاصی در نظر گرفته شده. با توجه به این كه ارتفاع برج آزادی 45 متر است و به دلیل قرار گرفتن در نزدیكی فرودگاه مهرآباد، نمیتوانستند آن را بلندتر از این بسازند، معمار شیب میدان را به گونهای طراحی كرده است كه وقتی فردی به بنا نزدیك میشود ناخودآگاه سرش را به سمت بالا ببرد. عملی كه هر روز به تعداد آدمهایی كه از كنار برج آزادی میگذرند اتفاق میافتد، ولی هیچكس نمیداند كه به خاطر زیركی معمار است كه سرش را بالا میگیرد و به سمت برج میرود.
برج دو آسانسور دارد كه از دیوارههای آن بالا میروند. آسانسور اول دو طبقه را طی میكند و به سقف سیمانی میرسد و سپس از آسانسور دوم استفاده میشود، هیچیك از سقفها بسته نیست و همه آنها به فضای بالاتر راه پیدا میكنند. از شگفتیهای دیگر این برج كه كمتر كسی میداند این است كه در زمان ساخت، برج آزادی یكی از بزرگترین سالنهای اجرای كنسرت را داشته است كه هنوز هم در زیر این عمارت قرار دارد و به عنوان سالن اجتماعات برج از آن استفاده میشود.
در راس برج آزادی نیز فضایی شبیه به بادگیرهای قدیمی طراحی شده است. وقتی به آخرین طبقه برج میرسی در واقع وارد یك بادگیر بزرگ شدهای در حالی كه لباس یك سرباز هخامنشی را پوشیدهای و پاهایت را محكم در وسط میدان گذاشتهای. در چهارسوی طبقه آخر بنا، شیارهایی عمودی مشابه دریچههای بادگیر وجود دارد كه علاوه بر تاثیر زیباییشناسانه، به تهویه هوای بنا هم كمك میكند. یك نكته مهم درباره برج آزادی كه آن را منحصر بهفرد كرده این است كه نمادهای به كار رفته در طراحی برج فقط جنبه سمبلیك ندارند و در بسیاری از مواقع از كاربرد آنها هم استفاده شده است.
برج آزادی در گذر سالها
در جشن گشایش این برج كه در سمت غرب شهر تهران جای دارد، منشور حقوق بشر كوروش بزرگ (نخستین نوشته حقوق بشر از كوروش كبیر، پادشاه هخامنشی) برای نخستین بار در این مكان پردهبرداری شد.
از آن سال به بعد مهمترین اتفاقات كشور در كنار برج آزادی افتاده است و شاید یكی از مهمترین تجمعهای مردمی جشن آزادی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی باشد كه مردم به هر طریقی كه بود خودشان را به بالاترین نقطه برج رساندند تا آزادی را فریاد بكشند.
این تجمع در كنار برج آزادی در 22 بهمن هر سال اتفاق میافتد و مردم از همه جای شهر در نهایت دور این برج جمع میشوند چرا كه این بنا معنای خاصی برای همه مردم ایران دارد و آن هم معنای آزادی است.
به داد برج آزادی برسید
در این سالها خبرهای متعددی از تخریب برج آزادی به گوش رسید و با وجود اینكه این بنا اسفند 1350 به پیشنهاد مدیركل محافظت آثار باستانی و بناهای تاریخی، توسط وزیر فرهنگ و هنر وقت، به فهرست آثار ملی كشور اضافه شد، اما متاسفانه اینمساله با بیتوجهی مسؤولان روبهرو شد و هر كدام مسؤولیت را به دیگری واگذار كردند و هنوز هیچ اقدامی برای جلوگیری از تخریب این بنا انجام نگرفته است. آثار تخریب و آسیب به برج آزادی در راه پلهها، گنبد فیروزهای و بقیه قسمتهای ساختمان مشهود است و به راحتی به چشم میآید و باید فكری برای آن كرد. در برخی موارد نیز بارش باران بر روی این سنگها نیز آسیبهایی به آن وارد كرده كه موجب شده تركهای برج بیشتر شده و این نگرانی را به وجود آورد كه اینآسیبها جدیتر شود.
از درون برج غافل نشوید
یك بار دیدن و تجربه كردن هر چیزی خوب است. بهخصوص اگر یك بنای تاریخی و نماد كشور خودت باشد و شاید هر روز از كنار آن عبور كنی یا تصاویر آن را در تلویزیون یا سطح شهر ببینی و ندانی درون آن چه خبر است.
برج آزادی هر روز به بهانههای مختلف به چشممان میآید و متاسفانه به یكی از میدانهای پیش پا افتاده برای خیلی از مردم تهران تبدیل شده است و خیلیها نمیدانند در دل آن چه میگذرد و چه چیزهایی نگهداری میشود. حتی در اینترنت هم بیشتر از چند جمله خشك و بیاحساس درمورد برج بزرگ آزادی نوشته نشده است.این برج روزهای زیادی را پشت سر گذاشته و اگر از سنگ ساخته نشده بود از شدت بیتوجهی به آن حتما فرو میریخت. حالا كه همچنان این شانس را داریم كه این برج زیبا با معماری جذابش را ببینیم بهتر است فقط به یك عكس در كنار برج آزادی اكتفا نكنیم و برای یك بار هم كه شده درون آن را هم ببینیم؛ درونی كه دیدن آن بیشتر از یك بار میارزد.
برج آزادی كه قبل از انقلاب اسلامی به آن برج شهیاد میگفتند، حتی بعد از ساخته شدن برج میلاد هم هنوز به عنوان نماد تهران شناخته میشود و كمتر كسی هست كه به تهران آمده باشد و یك عكس در اندازه مینیاتوری با برج آزادی نگرفته باشد تا بگوید او هم به تهران آمده است و با معروفترین نماد ایران هم عكسی دارد.
در تاریخچه برج آزادی آمده است كه این ساختمان سال 1349 توسط معمار ایرانی، حسین امانت برای یادبود جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی ایران طراحی و ساخته شده است. معماری شاخص آن، تلفیق طاقهای معماری قبل و بعد از اسلام و تبدیل آن به نمادی زیبا به لحاظ معماری است و در واقع یك اثر تاریخی به سبك مدرن است. در این طرح، معمار حتی به جزئیات اجرای بنا و نحوه چیدمان سنگهای نماد دقت زیادی كرده است كه راهنمای برج به محض ورود هر كس به ساختمان درباره آنها توضیح میدهد.
تاریخچه برج آزادی
شاید هزاران نفری كه هر روز از كنار برج آزادی رد میشوند و آن را دور میزنند این ساختمان برایشان یك برج بلندی باشد كه درونش خبری نیست. این در حالی است كه در دلش سه طبقه، موزه، پله، آسانسور یا گنبد فیروزهای دارد. شاید تصور اینكه در دل یكساختمان قدیمی، آسانسور، سنگهای گرانیتی زیبا و صیقلی داده شده و... به كار رفته باشد سخت و دور از انتظار باشد، اما بد نیست بروید و عظمت درون برج را هم از نزدیك ببینید كه اتفاقا حسابی دیدنی است.
وارد برج كه میشوید، فكر میكنید درون آن خبری از آسانسور نیست، اما با آسانسور و از طریق یكی از لنگههای برج آزادی كه از دور به نظر باریك میآید، بالا بروید. تازه وقتی از پنجرههای بالای برج آزادی پایین را نگاه كنید، متوجه میشوید چمنكاری درون میدان ششضلعی است و مجذوب نظم و تمیزی آن از ارتفاع 45 متری برج میشوید.
بازدید علمی
شاید كمتر كسی است كه بداند درون برج آزادی میتوان سفر علمی هم داشت و فارغ از دیدن معماری میتوانید وارد موزهای درون موزه شوید! قبل از هر چیزی باید از موزه شهابسنگها دیدن كرد. در آنجا اطلاعات زیادی درباره بزرگترین، قدیمیترین و جدیدترین شهابسنگها، تركیب و نحوه سقوطشان به زمین و هر آنچه لازم است درباره شهابسنگها بدانیم، داده میشود و با اطلاعات زیادی كه به دست آوردهایم ما را به موزه مردم شناسی ایران راهی میكنند. جایی كه شما باید روی یك ریل متحرك قرار بگیری و با سرعت پایین حركت كنی با همین حركت آرام با بخشهای مختلف شهرهای ایران آشنای شوید. بعد از آن تازه اجازه ورود به بخش زیرین برج آزادی را میگیرید.
تبدیل طرح به بنا
در سال 45 هجری از طرف دربار به مناسبت برگزاری جشنهای 2500 ساله، مسابقهای برای طراحی یك نماد برای این مراسم برگزار شد و در نهایت از میان طراحیهای زیادی كه ارائه شده بود، طرح حسین امانت مورد قبول قرار گرفت. عملیات بنای برج آزادی یازدهم آبان 1348 خورشیدی آغاز شد و پس از بیست و هشت ماه كار، در 24 دی 1350 با نام برج شهیاد به بهرهبرداری رسید.
آنچه در دل برج آزادی و 286 پله و 64هزار قطعه سنگ بریده نهفته است
به گفته راهنمای برج، معماری برج آزادی تلفیقی از معماری دوران هخامنشی، ساسانی و اسلامی است. سه طبقه، چهار آسانسور، دو راهپله تاریك و 286 پلكان دارد تا به بالاترین نقطه برج برسد. اگر بدشانس باشی و سر و كارت به راهپلههای برج بیفتد بهتر است مراقب باشی تا چشمت به سقف بالای سرت نیفتد وگرنه اولین چیزی كه به ذهنت خواهد رسید راهپلههای فیلمهای ترسناك است. از آن راهپلههای تنگ و تاریك و نمگرفتهای كه انگار آخر دنیاست. آنجاست كه یادت میافتد اینجا هم یكی از آثار باستانی ایران است كه ظاهرا در حال فروریختن بوده، اما خبری از مرمت آن نیست.
اما این تمام دیدنیهای درون برج آزادی نیست بلكه در محوطه زیرین برج آزادی چندین سالن نمایش، نگارخانه، كتابخانه، موزه و... در نظر گرفته شده است تا گستره علاقهمندان به بازدید از برج آزادی را بیشتر كند. طول این بنا 63 متر، ارتفاع آن از سطح زمین 45 متر و ارتفاع از كف موزه 5 متر است. گفته میشود در ساخت برج آزادی 64هزار قطعه سنگ بریده و پرداختشده به كار رفته و علاوه بر درهای بزرگ سنگی كار گذاشته شده در ورودی و خروجی برج دو در جایگزین تمام سنگ برای مواقع ضروری درون ساختمان قرار داده شده است.
طراحی برج آزادی
به گفته راهنمای موزه، این برج طوری طراحی شده است كه از بالا، مستطیلشكل و از روبهرو شبیه یك سرباز هخامنشی باشد. هیچوقت از این زاویه به برج آزادی نگاه نكرده بودم. قرار گرفتن آن در وسط پرترددترین میدان شهر باعث شده است كه آنقدر پیش پا افتاده به نظر برسد كه اصلا شبیه یك سرباز هخامنشی به چشم نیاید. حتی تصور این همه ظرافت در طراحی آن هم سخت است.
به گفته حسین امانت كه در حال حاضر در خارج از كشور زندگی میكند طراحیها و نمادهای استفادهشده در این برج، نقوش، باغچهها و گلكاریهای موجود در آن همگی برگرفته از طرحهای داخل گنبد مسجد شیخ لطفا... اصفهان است با این تفاوت كه هندسه دایره گنبد به بیضی تبدیل شده است. روابط لگاریتمی موجود در هندسه و ابعاد گنبد مسجد شیخ لطفا... دانش عمیق ریاضی معماران ایران در دورههای گذشته را نشان میدهد و به همین دلیل در طراحی برج آزادی هم از آن استفاده شده است تا مهر تاییدی بر توانایی طراحی و معماری هنرمندان ایران باشد. قوس اصلی میان برج، نمادی از طاق كسری مربوط به دوره پیش از اسلام و دوره ساسانی است و قوس بالایی آنهم یك قوس شكسته است.
سرت را بالا بگیر
طرح آبنما و فواره برج هم از باغهای ایرانی الهام گرفته شده است. نكته جالب و ظریف دیگری كه در این برج وجود دارد، شیب میدان است. شیب میدان با دقت زیادی به منظور خاصی در نظر گرفته شده. با توجه به این كه ارتفاع برج آزادی 45 متر است و به دلیل قرار گرفتن در نزدیكی فرودگاه مهرآباد، نمیتوانستند آن را بلندتر از این بسازند، معمار شیب میدان را به گونهای طراحی كرده است كه وقتی فردی به بنا نزدیك میشود ناخودآگاه سرش را به سمت بالا ببرد. عملی كه هر روز به تعداد آدمهایی كه از كنار برج آزادی میگذرند اتفاق میافتد، ولی هیچكس نمیداند كه به خاطر زیركی معمار است كه سرش را بالا میگیرد و به سمت برج میرود.
برج دو آسانسور دارد كه از دیوارههای آن بالا میروند. آسانسور اول دو طبقه را طی میكند و به سقف سیمانی میرسد و سپس از آسانسور دوم استفاده میشود، هیچیك از سقفها بسته نیست و همه آنها به فضای بالاتر راه پیدا میكنند. از شگفتیهای دیگر این برج كه كمتر كسی میداند این است كه در زمان ساخت، برج آزادی یكی از بزرگترین سالنهای اجرای كنسرت را داشته است كه هنوز هم در زیر این عمارت قرار دارد و به عنوان سالن اجتماعات برج از آن استفاده میشود.
در راس برج آزادی نیز فضایی شبیه به بادگیرهای قدیمی طراحی شده است. وقتی به آخرین طبقه برج میرسی در واقع وارد یك بادگیر بزرگ شدهای در حالی كه لباس یك سرباز هخامنشی را پوشیدهای و پاهایت را محكم در وسط میدان گذاشتهای. در چهارسوی طبقه آخر بنا، شیارهایی عمودی مشابه دریچههای بادگیر وجود دارد كه علاوه بر تاثیر زیباییشناسانه، به تهویه هوای بنا هم كمك میكند. یك نكته مهم درباره برج آزادی كه آن را منحصر بهفرد كرده این است كه نمادهای به كار رفته در طراحی برج فقط جنبه سمبلیك ندارند و در بسیاری از مواقع از كاربرد آنها هم استفاده شده است.
برج آزادی در گذر سالها
در جشن گشایش این برج كه در سمت غرب شهر تهران جای دارد، منشور حقوق بشر كوروش بزرگ (نخستین نوشته حقوق بشر از كوروش كبیر، پادشاه هخامنشی) برای نخستین بار در این مكان پردهبرداری شد.
از آن سال به بعد مهمترین اتفاقات كشور در كنار برج آزادی افتاده است و شاید یكی از مهمترین تجمعهای مردمی جشن آزادی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی باشد كه مردم به هر طریقی كه بود خودشان را به بالاترین نقطه برج رساندند تا آزادی را فریاد بكشند.
این تجمع در كنار برج آزادی در 22 بهمن هر سال اتفاق میافتد و مردم از همه جای شهر در نهایت دور این برج جمع میشوند چرا كه این بنا معنای خاصی برای همه مردم ایران دارد و آن هم معنای آزادی است.
به داد برج آزادی برسید
در این سالها خبرهای متعددی از تخریب برج آزادی به گوش رسید و با وجود اینكه این بنا اسفند 1350 به پیشنهاد مدیركل محافظت آثار باستانی و بناهای تاریخی، توسط وزیر فرهنگ و هنر وقت، به فهرست آثار ملی كشور اضافه شد، اما متاسفانه اینمساله با بیتوجهی مسؤولان روبهرو شد و هر كدام مسؤولیت را به دیگری واگذار كردند و هنوز هیچ اقدامی برای جلوگیری از تخریب این بنا انجام نگرفته است. آثار تخریب و آسیب به برج آزادی در راه پلهها، گنبد فیروزهای و بقیه قسمتهای ساختمان مشهود است و به راحتی به چشم میآید و باید فكری برای آن كرد. در برخی موارد نیز بارش باران بر روی این سنگها نیز آسیبهایی به آن وارد كرده كه موجب شده تركهای برج بیشتر شده و این نگرانی را به وجود آورد كه اینآسیبها جدیتر شود.
از درون برج غافل نشوید
یك بار دیدن و تجربه كردن هر چیزی خوب است. بهخصوص اگر یك بنای تاریخی و نماد كشور خودت باشد و شاید هر روز از كنار آن عبور كنی یا تصاویر آن را در تلویزیون یا سطح شهر ببینی و ندانی درون آن چه خبر است.
برج آزادی هر روز به بهانههای مختلف به چشممان میآید و متاسفانه به یكی از میدانهای پیش پا افتاده برای خیلی از مردم تهران تبدیل شده است و خیلیها نمیدانند در دل آن چه میگذرد و چه چیزهایی نگهداری میشود. حتی در اینترنت هم بیشتر از چند جمله خشك و بیاحساس درمورد برج بزرگ آزادی نوشته نشده است.این برج روزهای زیادی را پشت سر گذاشته و اگر از سنگ ساخته نشده بود از شدت بیتوجهی به آن حتما فرو میریخت. حالا كه همچنان این شانس را داریم كه این برج زیبا با معماری جذابش را ببینیم بهتر است فقط به یك عكس در كنار برج آزادی اكتفا نكنیم و برای یك بار هم كه شده درون آن را هم ببینیم؛ درونی كه دیدن آن بیشتر از یك بار میارزد.