گفتوگوی آدینه این هفته با سیدعلی ركنالدین، شاعر
مقصد سفرها را همسرم انتخاب میکند
شیما آشتیانی
سیدعلی ركنالدین متولد 1367، بزرگ شده شهرری و گرافیست است و عقیده دارد گرافیك هنرش نیست، فقط ابزار درآمدش است. این درحالیاست كه از هنرستان تا كاردانی و دو ترم كارشناسی را گرافیك خوانده و بعد رها كرده است. او حالا بعد از چندسال رشته فیلمنامه (سینما) میخواند و این روزها در یك شركت تولیدی مسؤول آتلیه طراحی است. اما موضوعی كه باعث شد ما با او مصاحبه داشته باشیم، كتابی از مجموعه غزلهای او با نام «دچار» بود. این كتاب توسط نشر نزدیكتر در سال 97 منتشر شد. اولین مجموعه شعرهای سیدعلی ركنالدین شامل 32 غزل عاشقانه از اوست. ركنالدین درباره تصمیم به انتشار اشعارش، میگوید: «باید كتاب میشدم تا عنوانم رسمیت پیدا كند. «دچار»، سلام من به دنیای آدم بزرگها است. حالا یا جواب سلام میگیرم، یا پوزخند یا دورشو!» او شعر را از كتابخانه خواهرش با كتابهای فروغ و قیصر شروع كرده است. دزدیده میخوانده و لذت میبرده است. مشق كرد و دچار شد. پس از آن دوران چند سال بعد یعنی سال 88 شعر را جدی گرفت و یكی از شاگردان مرتضی امیری اسفندقه شد.
کتاب
این اواخر در روزهای بدون اینترنت دو كتاب خواندم. یكی صدرباعی از بیدل و دیگری قمار باز. صد رباعی را محمد كاظم كاظمی گزینش و تشریح كرده و با زبانی ساده به مصاف رباعیات غریب بیدل رفته است. برای آشنایی با بیدل و دنیای كلمات عجیبش این كتاب توصیه میشود. قمار باز هم كه اثر خوب داستایوفسكی است با ترجمه آل احمد. به نظر من ترجمه خیلی خوبی نیست، ولی همچنان داستان كشش خودش را دارد. من ذهن پر چانه شخصیتهای اصلی داستانهای داستایوفسكی را دوست دارم. اقلا در «شبهای روشن» و «قمارباز» كه اینگونهاند. پشت هم حرف و حدس و گمان نتیجهگیری و قضاوت. ذهن به شدت فعال شخصیتها درگیركننده است و داستانپردازی استاد هم كه دیگر در حد اعلاست.
توضیحات تکمیلی
قمارباز، رمانی از فئودور میخایلوویچ داستایوفسكی، نویسنده روس است، كه سال ۱۸۶۶ منتشر شد و در این كتاب نویسنده خواسته است تجربه تلخی را كه در جریان اقامتش در خارج از كشور برای او پیش آمده بود، شرح دهد؛ تجربهای كه مبتنی بر عشق او به قمار بود و سبب شد تا او پاكباخته و مقروض به روسیه بازگردد. كتاب قمارباز نخستین ترجمه جلال آلاحمد از زبان فرانسه و برای پاییز ۱۳۲۷ است. جلال آن موقع ۲۵ سال داشته است.
سفر
همسرم باید بگوید؛ یك جاهایی را پیدا میكند در این اوضاع بنزین و گرانی كه میشود بینگرانی از وقت و هزینه رفت و كیف كرد. مثلا روستاهای واریش و وردیج در غرب تهران. ما با نیم ساعت رانندگی رسیدیم. صفایی هم داشت.
توضیحات تکمیلی
روستای وردیج نام روستای شگفتانگیزی است كه گویی قلمرو فرمانروایی آدمكهای سنگی است؛ بهراستی در این مكان سنگ آدم شده است یا آدم سنگ؟ این را ما نمیدانیم؛ هر چه كه هست شاهكاری از طبیعت است. شاید باور نكنید كه در فاصله چند كیلومتری پایتخت ایران چنین جای زیبایی وجود داشته باشد، روستای وردیج بزرگترین روستای حریم شمال غرب تهران بهشمار میرود. مسیرهای دسترسی به روستای وردیج انتهای اتوبان همت ـ بلوار پژوهش ـ شهرك دانشگاه شریف ـ خیابان شهید اردستانی و انتهای شمالی خیابان تابلوی كوچك سفید رنگی با عنوان روستای وردیج ـ روستای واریش به چشم میخورد كه ابتدای جاده كوهستانی وردیج و واریش میشویم. مسیر دوم از اتوبان تهران - كرج از پشت پمپبنزین وردآورد (ورودی از پمپ بنزین) به سمت خیابان شهید اردستانی ـ به سمت شمال خیابان سپس وارد جاده روستای وردیج و واریش میشویم.
فیلم
اگر نخواهم از جوكر كه تازگی دیدم، بگویم پس نمیتوانم از فیلم دیگری هم بگویم. تماما این روزها ذهنم معطوف به این فیلم است. فیلم تاثیرگذار و جذابی بود. گرچه در سكانس برنامه تلویزیونی، كاملا شخصیتپردازی جوكر دچار تغییر آن هم از نوع بد میشود، ولی با این سوتی هم فیلم سرپایی بود.
توضیحات تكمیلی
جوكر، یك فیلم سینمایی آمریكایی در گونه تریلر روانشناختی به نویسندگی، تهیهكنندگی و كارگردانی تاد فیلیپس است كه سال ۲۰۱۹ اكران شد. فیلمنامه این فیلم توسط خود فیلیپس با همراهی اسكات سیلور برپایه شخصیت ابرشرور جوكر از دیسی كامیكس نوشته شده است. داستان فیلم سال ۱۹۸۱ و شهر گاتهامسیتی رخ میدهد و داستان زندگی كمدین شكستخوردهای به نام آرتور فلك را دنبال میكند كه بعد از تجربههای تلخ متعدد وارد دنیای جرم و جنایت شده و با لقب جوكر به شهر بازمیگردد. واكین فینیكس نقش جوكر را در این فیلم بازی كرده است؛ به این ترتیب او بعد از سزار رومرو، جك نیكلسون، هیث لجر و جرد لتو پنجمین شخصی است كه در یك اثر سینمایی این نقش را ایفا كرده است. رابرت دنیرو، زازی بیتز، فرانسیس كانروی و مارك مارون دیگر بازیگران فیلم هستند.
پاتوق
راستش پاتوق من خانه است. تمام هفته را ساعت 9 شب به خانه میرسم. غیر از جمعه كه آن هم برای من نیست و طبیعتا حق خانواده است. همسرم هركجا گفت میرویم، ولی پاتوق خانه است، رفیقم در خانه است، كافهام در خانه است، فكرم در خانه است، مطالعهام در خانه است، بازیام در خانه است، باید هم پاتوق خوبی داشته باشی.
کتاب
این اواخر در روزهای بدون اینترنت دو كتاب خواندم. یكی صدرباعی از بیدل و دیگری قمار باز. صد رباعی را محمد كاظم كاظمی گزینش و تشریح كرده و با زبانی ساده به مصاف رباعیات غریب بیدل رفته است. برای آشنایی با بیدل و دنیای كلمات عجیبش این كتاب توصیه میشود. قمار باز هم كه اثر خوب داستایوفسكی است با ترجمه آل احمد. به نظر من ترجمه خیلی خوبی نیست، ولی همچنان داستان كشش خودش را دارد. من ذهن پر چانه شخصیتهای اصلی داستانهای داستایوفسكی را دوست دارم. اقلا در «شبهای روشن» و «قمارباز» كه اینگونهاند. پشت هم حرف و حدس و گمان نتیجهگیری و قضاوت. ذهن به شدت فعال شخصیتها درگیركننده است و داستانپردازی استاد هم كه دیگر در حد اعلاست.
توضیحات تکمیلی
قمارباز، رمانی از فئودور میخایلوویچ داستایوفسكی، نویسنده روس است، كه سال ۱۸۶۶ منتشر شد و در این كتاب نویسنده خواسته است تجربه تلخی را كه در جریان اقامتش در خارج از كشور برای او پیش آمده بود، شرح دهد؛ تجربهای كه مبتنی بر عشق او به قمار بود و سبب شد تا او پاكباخته و مقروض به روسیه بازگردد. كتاب قمارباز نخستین ترجمه جلال آلاحمد از زبان فرانسه و برای پاییز ۱۳۲۷ است. جلال آن موقع ۲۵ سال داشته است.
سفر
همسرم باید بگوید؛ یك جاهایی را پیدا میكند در این اوضاع بنزین و گرانی كه میشود بینگرانی از وقت و هزینه رفت و كیف كرد. مثلا روستاهای واریش و وردیج در غرب تهران. ما با نیم ساعت رانندگی رسیدیم. صفایی هم داشت.
توضیحات تکمیلی
روستای وردیج نام روستای شگفتانگیزی است كه گویی قلمرو فرمانروایی آدمكهای سنگی است؛ بهراستی در این مكان سنگ آدم شده است یا آدم سنگ؟ این را ما نمیدانیم؛ هر چه كه هست شاهكاری از طبیعت است. شاید باور نكنید كه در فاصله چند كیلومتری پایتخت ایران چنین جای زیبایی وجود داشته باشد، روستای وردیج بزرگترین روستای حریم شمال غرب تهران بهشمار میرود. مسیرهای دسترسی به روستای وردیج انتهای اتوبان همت ـ بلوار پژوهش ـ شهرك دانشگاه شریف ـ خیابان شهید اردستانی و انتهای شمالی خیابان تابلوی كوچك سفید رنگی با عنوان روستای وردیج ـ روستای واریش به چشم میخورد كه ابتدای جاده كوهستانی وردیج و واریش میشویم. مسیر دوم از اتوبان تهران - كرج از پشت پمپبنزین وردآورد (ورودی از پمپ بنزین) به سمت خیابان شهید اردستانی ـ به سمت شمال خیابان سپس وارد جاده روستای وردیج و واریش میشویم.
فیلم
اگر نخواهم از جوكر كه تازگی دیدم، بگویم پس نمیتوانم از فیلم دیگری هم بگویم. تماما این روزها ذهنم معطوف به این فیلم است. فیلم تاثیرگذار و جذابی بود. گرچه در سكانس برنامه تلویزیونی، كاملا شخصیتپردازی جوكر دچار تغییر آن هم از نوع بد میشود، ولی با این سوتی هم فیلم سرپایی بود.
توضیحات تكمیلی
جوكر، یك فیلم سینمایی آمریكایی در گونه تریلر روانشناختی به نویسندگی، تهیهكنندگی و كارگردانی تاد فیلیپس است كه سال ۲۰۱۹ اكران شد. فیلمنامه این فیلم توسط خود فیلیپس با همراهی اسكات سیلور برپایه شخصیت ابرشرور جوكر از دیسی كامیكس نوشته شده است. داستان فیلم سال ۱۹۸۱ و شهر گاتهامسیتی رخ میدهد و داستان زندگی كمدین شكستخوردهای به نام آرتور فلك را دنبال میكند كه بعد از تجربههای تلخ متعدد وارد دنیای جرم و جنایت شده و با لقب جوكر به شهر بازمیگردد. واكین فینیكس نقش جوكر را در این فیلم بازی كرده است؛ به این ترتیب او بعد از سزار رومرو، جك نیكلسون، هیث لجر و جرد لتو پنجمین شخصی است كه در یك اثر سینمایی این نقش را ایفا كرده است. رابرت دنیرو، زازی بیتز، فرانسیس كانروی و مارك مارون دیگر بازیگران فیلم هستند.
پاتوق
راستش پاتوق من خانه است. تمام هفته را ساعت 9 شب به خانه میرسم. غیر از جمعه كه آن هم برای من نیست و طبیعتا حق خانواده است. همسرم هركجا گفت میرویم، ولی پاتوق خانه است، رفیقم در خانه است، كافهام در خانه است، فكرم در خانه است، مطالعهام در خانه است، بازیام در خانه است، باید هم پاتوق خوبی داشته باشی.