افشای فرزندخواندگی بعد از قتل مادرخوانده

پسر معتاد تحت تاثیر توهم گل، زن میانسال را كشت

افشای فرزندخواندگی بعد از قتل مادرخوانده

مهمانی‌های شبانه و مصرف گل از او انسانی دیگر ساخت. انسانی كه با چاقو مادرش را كشت اما در انتقال جسدش ناكام ماند. این هفته در پشت صحنه یك جنایت سراغ پسر معتاد رفتیم و پای صحبت‌های او نشستیم. همچنین دكتر میرحامد خانی، جرم‌شناس در یادداشتی به بررسی تاثیر موادمخدر در ارتكاب جنایت پرداخته است. شهروز 23 ساله متهم است در یك عصر پاییزی و به خاطر توهم ناشی از مصرف گل مادرخوانده 51 ساله‌اش را با ضربه‌های مرگبار چاقو در آشپزخانه خانه‌شان در خیابان دهم فروردین پایتخت به قتل رساند. او زمانی كه بازداشت شد اعتراف كرد كه بعد از مصرف گل و دعوا با مادرش، صدایی به او دستور داده تا مادرش را به قتل برساند. متهم در جریان تحقیقات متوجه شد زنی را كه كشته و در این سال‌ها مادر صدایش می‌زده، مادر واقعی‌اش نبوده و 21 سال پیش زمانی كه در شیرخوارگاهی بوده مقتول وشوهرش او را به سرپرستی گرفته‌اند. او 21 سال با این راز پنهان زندگی كرده بود و با فاش شدن آن شوك شدیدی به زندگی‌اش زد. وی نمی‌داند والدین واقعی‌اش چه كسانی هستند.حالا پشیمان از جنایتی است كه رقم زده و زنی مهربان كه ناجی او در این سال‌ها بوده را به خاك سرد سپرده است.

قبل از دستگیری توبه كردم
شهروز 23 بهار از زندگی‌اش گذشته است. اعتیاد او به مصرف گل از او فرد دیگری ساخته بود. او به مادرش علاقه داشت، اما فكر نمی‌كرد در اثر توهم ناشی از مصرف گل دست به قتل مادرش بزند و بعداز 21 سال راز فرزند خوانده بودن وی فاش شود.

درس خوانده‌ای؟
 بله تا فوق دیپلم رشته نقشه‌كشی صنعتی درس خواندم.
چند وقت است معتادی؟
از دو سال قبل و در پی رفت و آمدم در مهمانی‌های شبانه با دوستانم، معتاد به مصرف گل شدم. ابتدا این كار برایم یك تفریح بود، اما كم كم گرفتار آن شدم و باید هفته‌ای یك‌بار 55 هزارتومان به دوست قدیمی‌ام كه فروشنده است می‌پرداختم و ماده مخدر گل كه به آن غنچه می‌گویند را بخرم و مصرف كنم. چند بار خواستم در كمپ ترك كنم كه نشد و دوباره مصرف گل را ادامه دادم.
 چه كاره‌ای؟
ابتدا فروشنده پوشاك بودم. بعد پدرم مغازه موبایل‌فروشی برایم راه انداخت كه آن را نتواستم اداره كنم و آن مغازه تبدیل به مشاوره املاك شد. چون سمت مصرف گل رفتم دیگر برایم حسی نمی‌ماند كه در آنجا كار و فعالیت كنم و این اواخر پدرم كلید مغازه را گرفت و دیگر نگذاشت آنجا بمانم و كار كنم. فقط برای خرید گل چند ساعتی با موتورم بار و مسافر جا‌به‌جا می‌كردم.
 با مادرت اختلاف داشتی؟
اختلاف‌مان فقط بر سر كار نكردن من و اعتیادم بود. او خیلی مهربان و دوست داشتنی بود. در این سال‌ها خیلی برایم زحمت كشیده بود، اما من گرفتار اعتیاد شده و همه زندگی‌ام را  از دست داده بودم. مادرم هر كاری كرد راضی نشدم اعتیادم را ترك كنم. مرا چند بار دركمپ بستری كرد به امید این كه اعتیادم را ترك كنم كه نشد.  حتی می‌گفت اگر اعتیادم را ترك كنم مقدمات معافیت سربازی‌ام را فراهم می‌كند و حتی برایم به خواستگاری می‌رود تا ازدواج كنم.
چاقو حمل می‌كنی؟
دو سال قبل یك چاقو خریدم و از آن موقع  به خاطر زیبایی‌اش بیشتر اوقات آن را همراه داشتم و عصر جنایت برای اولین‌بار بود كه از آن چاقو استفاده كردم.
جنایت چطور رقم خورد؟
عصر  9 آذر امسال برای خرید گل از خانه بیرون رفتم. یك غنچه گرفتم و كشیدم و ساعت 17 و 30 دقیقه به خانه برگشتم. مادرم در آشپزخانه بود. با دیدن من دوباره شروع به نصیحت كرد و خواست كه اعتیادم را ترك كنم و اینقدر بیكار نمانم.
 نیم ساعتی بحث كردیم. حال و روزم خوش نبود و مدام صداهای عجیب و غریب می‌شنیدم. صدا به من دستور می‌داد كه سمت مادرم بروم و او را به قتل برسانم در غیر این صورت جان خودم گرفته می‌شود. صدا آن‌قدر به من دستور داد و تحت سلطه‌‌اش قرار گرفته بودم كه از اتاق بیرون آمدم و رفتم پشت سر مادرم در آشپزخانه ایستادم و نفهمیدم چطور شد كه با چاقویی كه در جیبم بود 11 ضربه به مادرم زدم كه او غرق در خون كف آشپزخانه افتاد. 10 دقیقه سرجایم خشكم زده بود. وقتی به خودم آمد و صدا از وجودم رفت، دیدم مادرم فوت شده است. خیلی گریه كردم و پشیمان بودم از كاری كه انجام دادم.
 با جسد چه كردی؟
 سه ساعت كنار جسد مادرم نشستم و فقط گریه كردم. به سر و صورتم می‌زدم و نمی‌دانستم باید چه كنم. بعد از سه ساعت خواستم جسد را ملحفه پیچ كنم و از خانه بیرون ببرم كه ترسیدم همسایه‌های طبقه پایینی  خانه‌مان متوجه ماجرا شوند و پلیس را خبر كنند. بعد تصمیمم عوض شد، جسد مادرم را به بالكن خانه بردم و آنجا رها كردم.
فرار كردی؟
 آن موقع نه. با پدرم تماس گرفتم كه متوجه شدم او در كوچه است. دستپاچه شده بودم. تصمیم گرفتم به دروغ  به او بگویم كه مرا برای ترك گل به كمپ منتقل كند و برای مدتی آنجا بمانم تا كسی شك نكند. وقتی به كمپ رسیدیم، مدیر آنجا خواست فردا صبح برویم تا تشكیل پرونده بدهد. وقتی مقابل خانه رسیدیم به پدرم گفتم فردی  را كشته‌ام. هر چه پدرم گفت چه كسی را كشته‌ای پاسخی ندادم؛ سوار موتورم شدم و فرار كردم.
 بعد از جنایت كجا رفتی؟
ساعتی در خیابان‌های شهر سرگردان بودم تا این‌كه چشمم به حرم حضرت عبدالعظیم خورد و وارد حرم شدم و توبه كردم. صبح به سمت خانه برگشتم كه ماموران در میان راه دستگیرم كردند.
بعد از قتل متوجه شدی مقتول مادر خوانده‌ات بوده؟
بله. هنوز در شوك هستم. این زوج مرا مثل فرزند واقعی‌شان دوست داشتند. باورم نمی‌شد سال‌ها این راز را مخفی كرده‌اند.
زندگی‌ات مثل كدام فیلم است؟
شاید آینه عبرت.
اگر زمان به عقب برمی‌گشت؟
 دوست داشتم مادر اكنون زنده بود. اعتیادم را ترك می‌كردم.


عذاب وجدان بعد از قتل‌های خانوادگی
دكتر میرحامد خانی
جرم‌شناس و استاد دانشگاه
ماده مخدر گل برای مصرف‌كنندگان باعث سرخوشی، پرگویی و پراشتهایی می‌شود. وقتی استفاده از این ماده مخدر بیشتر می‌شود خوشحالی كاذب فرد را به خوشحالی مفرط تبدیل می‌كند. برای مثال اگر فرد موقع مصرف گل دچار حالت پرگویی شود، استفاده بی‌رویه از آن می‌تواند حالت بحث و مجادله را برای وی رقم بزند. گاهی پرخاشگری را هم افزایش داده و سبب می‌شود كه فرد مصرف‌كننده دچار حالت‌های توهمی شود و دست به اقداماتی بزندكه در زمان مصرف نكردن گل به او دست نمی‌دهد. در این پرونده شاهد آن هستیم كه پسری جوان بعد از آن كه گل مصرف كرده به مجادله با مادرش پرداخته كه بعد مشخص شده مادرخوانده‌اش بوده و در این سال‌ها راز نبودن فرزند واقعی آنها فاش شده است.
 متهم ممكن است در یك لحظه تصمیم آنی گرفته و در پی هیجانات عصبی كه به او در این دعوای خانوادگی دست داده، قتل مادر را رقم زده باشد. به طور مثال زن و شوهری با هم دعوای خانوادگی می‌كنند و مرد ناگهان عصبانی شده و چون نمی‌تواند بر خشم خود غلبه كند، همسرش را در این دعوا هل می‌دهد كه سر زن به لبه میزی اصابت كرده و فوت می‌كند. در این پرونده، متهم پشیمان از كاری است كه كرده، چراكه نمی‌خواسته باعث قتل شود.
متهم در جریان تحقیقات مدعی شده بعد از مصرف شیشه به او توهم دست داده و صدایی به او دستور این جنایت را داده اما نمی‌توان این ادعای متهم را پذیرفت چرا كه مسلوب‌الاراده نبوده و نمی‌توان گفت چون مصرف مواد داشته و سلاح به دست داشته نمی‌دانسته چه كاری انجام می‌دهد.
مصرف مواد و توهم ناشی از آن برای این گونه مجرمان فقط بهانه‌ای است زاده ذهن‌شان كه بخواهند از مجازات رها شوند كه این‌گونه نیست و زمانی كه آنها به پزشكی قانونی معرفی می‌شوند بیشتر مواقع مشخص می‌شود كه این‌گونه متهمان بر اعمال خود آگاه بودند. در قتل‌های خانوادگی انگیزه‌های مختلفی نقش دارد از جمله اعتیاد، خیانت، مشكلات مالی، فرهنگی، خانوادگی و بحران‌های عاطفی جدایی والدین. در بیشتر قتل‌های خانوادگی عامل جنایت از همان زمانی كه دست به قتل می‌زند دچار عذاب وجدان می‌شود. گاه این گونه مجرمان سریع و به خاطر همان عذاب وجدانی كه با آن درگیر هستند خود را به مرجع قضایی - انتظامی معرفی می‌كنند تا بار گناهی كه انجام داده‌اند كم شود یا این‌كه به خاطر عذاب وجدانی كه داشته‌اند سعی می‌كنند تا پیش از آن‌كه دستگیر شوند، خودشان به زندگی خود پایان دهند.
 شاهد این هستیم كه اكثر مواقع خانواده‌‌ها زمانی كه فرد در دوره نوجوانی و آغاز دوره جوانی قرارگرفته و دوست دارد به شرایط استقلال دست یابد، به او اعتماد نمی‌كنندو سعی در كنترل مداوم فرد دارند، نادیده گردن فرد و مقایسه او با همسالان خود و نادیده گرفتن توانمندی‌‌های وی می‌تواند در بزرگسالی باعث بروزرفتارهای پرخطر و كینه جویانه فرد نسبت به اعضای خانواده‌اش از جمله والدین
 شود .بنابراین خانواده‌ها برای این‌كه از بروز چنین مشكلاتی خودداری كنند باید درك متقابلی نسبت به رفتار و خواسته‌های فرزندانشان داشته باشند، خطاهای آنها را ببخشند و دست به سرزنش آنها نزنند، سعی كنند به گونه‌ای با فرزندان خود رفتار كنند كه خانه را محل امنی برای خود بدانند و فضای امنیت، مهربانی و درد‌دل كردن را در فضای خانه جست‌وجو كنند نه این‌كه خانه را فضایی نا امن بدانند و از آن فاصله بگیرندو به سمت و سوی برقراری ارتباط‌های نامتعارف بروند كه گاه آنها را به ورطه نابودی می‌كشاند.
 همچنین باید گفت استفاده بی‌رویه جوان‌ها یا خانواده‌ها از فضای مجازی باعث شده كه ارتباط میان این دو نسل از خانواده كمرنگ‌تر شود و همین فاصله افتادن میان آنها می‌تواند بستر بزهكاری را برای هر دو طرف ماجرا فراهم كند.
 رسانه‌ها به‌ویژه تلویزیون می‌توانند با ساخت برنامه‌های خانواده‌محور، مشكلاتی كه می‌تواند برای خانواده‌ها ایجاد شود وآنها و زندگی‌شان را به مخاطره بیندازد را بازگو كند و چالش‌های زندگی‌ها را به تصویر بكشاند و راه‌حل‌هایی را به آنها برای كاهش مشكلات خانواده آموزش دهد تا شاهد كاهش بزهكاری‌های افراد در جامعه باشیم.