اشرافی‌بازی در یك روز برفی

اشرافی‌بازی در یك روز برفی


شما را نمی‌دانیم، اما صفحات بچه‌های گروه فرهنگی در شبكه‌های اجتماعی طوری شده كه انگار ما یك مشت اسكیمو را در قطب دنبال كرده‌ایم. اوضاع دیروز تهران حسابی استوری‌خور و اینستاگرام‌خور شده بود. برفی كه از شب قبل باریده و نیمچه سفیدكی روی خیابان‌های تهران ریخته بود تا لحظه نگارش این ستون هنوز در حال باریدن است. واقعیتش را هم بخواهید بچه‌ها هم كف‌بُر شده‌اند از نعمت خدا كه از صبح قبل از طلوع شروع كرده و هنوز هم در حال نعمت‌پراكنی است. الغرض كه اوضاعی است. حالا در نظر بگیرید در چنین كولاك و برف عظمایی، یكی مثل محمدصادق علیزاده هم با موتور راهی بلوار میرداماد در شمال تهران شده و چند خوان را سپری كرده تا خودش را به تحریریه برساند.
ایضا از این نكته هم نگذریم كه یكی از اعضای تیول‌‍‌دار گروه همسایه - اصلا منظورمان گروه رسانه نیست! - مقادیر معتنابهی دست به جیب شده و گوشی جدید خریده‌اند آن‌گونه كه كل گروه فرهنگی با هم سه بار فیوز پرانده‌اند. دبیر محترم گروه مزبور هم راه می‌رود و اظهار شرمندگی می‌كند كه در چنین اوضاع قمر در عقرب اقتصادی، یكی از اعضای گروه مزبور دست به چنین اقدامی زده! از گفتن قیمت گوشی مزبور هم معذوریم فقط این را بدانید كه ... بگذریم!
و اما بعد... امروز سالروز فاجعه فرو ریختن ساختمان پلاسكو در چهارراه استانبول تهران است؛ ساختمانی كه بیش از آن‌كه یك ساختمان باشد، تابلویی از بخشی از تهران دهه 40 و 50 بود. همین باعث شد ساناز قنبری، روزنامه‌نگار سینمایی گروه دست به مصاحبه شود و با طراح جلوه‌های ویژه میدانی فیلم «چهارراه استانبول» درباره این فیلم به گفت‌وگو بنشنید. مشروح گفت‌وگو هم مطابق معمول همیشه راهی صفحه 11 شده كه اختصاصا در اختیار بچه‌های سینمایی گروه است.
زینب مرتضایی‌فرد هم یادی از مرحوم حاج قربان سلیمانی، نوازنده قومی شمال خراسان كرده كه امروز دوازدهمین سالروز درگذشت او را می‌گذرانیم. مرتضایی‌فرد هم یك مصاحبه مفصل با فرزند آن مرحوم ترتیب داده و مشروح این گپ و گفت را هم می‌توانید در همین صفحه مطالعه كنید، باشد كه مقبول افتد.
در صفحه 10 هم رفته‌ایم سراغ یك موضوع جذاب و با نمك! رئیس‌جمهور قالتاق آمریكا كه تبدیل به بدمن شماره یك این روزهای جهان شده اخیرا به توییت‌پراكنی به زبان فارسی روی آورده. وزیر خارجه‌اش هم كیبورد به دست راه افتاده كه از قافله عقب نماند! بچه‌های فرهنگی هم نشستند و این توییت‌های فارسی را كنار هم جمع كردند و نكات بامزه‌ای از دل آن بیرون كشیدند كه می‌توانید در صفحه 10 بخوانید. در پایان هم متذكر شویم حاشیه‌ها و سر و صداهای همكارانی كه متوجه قیمت گوشی مورد اشاره در بند اول شدند، هنوز ادامه دارد، یعنی كه یعنی!