فوت و فن روشنفکر بودن
سیدسپهر جمعهزاده
در زمانهای قدیم، عدهای بودند كه از بیكلاس بودن خود رنج همی بردند. وانگهی حكیمی بر آنها وارد شد و چنین فرمود: آیا از بیكلاس بودن خود رنج میبرید؟
همه یك صدا فریاد زدند: آری آری.
آیا فكرتان خاموش گردیده است و میخواهید منورالفكر (همان روشنفكر خودمان) باشید؟
ـ آری آری.
آیا بیكلاسی تان عود كرده است؟
ـ چرا یاوه میبافی حكیم؟! بیكلاسی كه اچ آی وی نیست؛ خوب میشود.
قاعدتاً الان شما باید میگفتید آری آری؛ چرا با احساسات من پیرمرد بازی میكنید؟ مرا ساده گیر آوردهاید؟!
ـ آری آری.
آفرین. كلید حل مشكلاتتان پیش من است.
ـ ولی ما به كلید آلرژی داریم حكیم.
باشد. راهحل را نشانتان میدهم. بدانید و آگاه باشید كه با كلاس بودن قاعده دارد؛ هر كس این پنج عمل را انجام دهد؛ باكلاسی در او نهادینه گردد.
ـ راست میگویی حكیم؟
ـ آری آری راست میگویم.
ـ خب زودتر راست بگو.
ـ باشد. خوب توجه كنید:
اول اینكه به هر طریق ممكن، نسبت به دیگران متفاوت باشید. مثلا حلقه خود را به جای در دست كردن، در بینیتان فرو كنید یا یكی از ابروهایتان را بتراشید یا اگر اینها جواب نداد تصویر بوقلمون مجرد را روی ترقوه خود حك كنید كه این ایده دیگر به فكر هیچكس نمیرسد.
قدم دوم: سبیل! (بدون شرح)
قدم سوم: تمام كلماتی كه ختم به «ایسم» میشوند حفظ كنید. فیالمثل لیبرالیسم، اگزیستانسیالیسم، پوپولیسم و هزار تا ایسم دیگر و بیدلیل هم كه شده، هر جا بحثی دایر بود، از آنها بهره ببرید. مثلا اگر در باب گرانی پیاز بحثی شد، شما غیورانه وارد شوید و بگویید: از نظر علوم غریبه این مسأله بغرنج ریشه در آنارشیسم، فاشیسم و پوپولیسم دارد و از دید بزرگان فرمالیسم این بحران یك راهحل مینیمالیستی میطلبد! همین.
فقط حواستان باشد كه راشیتیسم یك نوع بیماری است. بالاغیرتاً اینقدر نام این بیماری را در بحثهای سیاسی اجتماعی خود به كار نبرید!
اما قدم آخر كه بسیار مهم است. تمام بدیهیات را نقض كنید. مثلا من وجود شما را منكر میشوم. اگر میتوانید به من ثابت كنید كه هستید.
مردم آن بلاد نیز كه آمپر چسبانده بودند، به حكیم حملهور شدند و با چوب و چماق، بدیهیات شان را از نزدیك به او نشان دادند و جملگی فریاد زدند: حكیم دیدی بدیهیاتمان را نشانت دادیم.» سپس او را متعجبتر نمودند و جملگی تصویر بوقلمون مجردی را كه روی ترقوههایشان حك نموده بودند نشان حكیم دادند.
اكنون بگذار قدم ششم را ما به شما بگوییم: هیچوقت با مردمی كه چیزی برای از دست دادن ندارن، بحث نكن!
همه یك صدا فریاد زدند: آری آری.
آیا فكرتان خاموش گردیده است و میخواهید منورالفكر (همان روشنفكر خودمان) باشید؟
ـ آری آری.
آیا بیكلاسی تان عود كرده است؟
ـ چرا یاوه میبافی حكیم؟! بیكلاسی كه اچ آی وی نیست؛ خوب میشود.
قاعدتاً الان شما باید میگفتید آری آری؛ چرا با احساسات من پیرمرد بازی میكنید؟ مرا ساده گیر آوردهاید؟!
ـ آری آری.
آفرین. كلید حل مشكلاتتان پیش من است.
ـ ولی ما به كلید آلرژی داریم حكیم.
باشد. راهحل را نشانتان میدهم. بدانید و آگاه باشید كه با كلاس بودن قاعده دارد؛ هر كس این پنج عمل را انجام دهد؛ باكلاسی در او نهادینه گردد.
ـ راست میگویی حكیم؟
ـ آری آری راست میگویم.
ـ خب زودتر راست بگو.
ـ باشد. خوب توجه كنید:
اول اینكه به هر طریق ممكن، نسبت به دیگران متفاوت باشید. مثلا حلقه خود را به جای در دست كردن، در بینیتان فرو كنید یا یكی از ابروهایتان را بتراشید یا اگر اینها جواب نداد تصویر بوقلمون مجرد را روی ترقوه خود حك كنید كه این ایده دیگر به فكر هیچكس نمیرسد.
قدم دوم: سبیل! (بدون شرح)
قدم سوم: تمام كلماتی كه ختم به «ایسم» میشوند حفظ كنید. فیالمثل لیبرالیسم، اگزیستانسیالیسم، پوپولیسم و هزار تا ایسم دیگر و بیدلیل هم كه شده، هر جا بحثی دایر بود، از آنها بهره ببرید. مثلا اگر در باب گرانی پیاز بحثی شد، شما غیورانه وارد شوید و بگویید: از نظر علوم غریبه این مسأله بغرنج ریشه در آنارشیسم، فاشیسم و پوپولیسم دارد و از دید بزرگان فرمالیسم این بحران یك راهحل مینیمالیستی میطلبد! همین.
فقط حواستان باشد كه راشیتیسم یك نوع بیماری است. بالاغیرتاً اینقدر نام این بیماری را در بحثهای سیاسی اجتماعی خود به كار نبرید!
اما قدم آخر كه بسیار مهم است. تمام بدیهیات را نقض كنید. مثلا من وجود شما را منكر میشوم. اگر میتوانید به من ثابت كنید كه هستید.
مردم آن بلاد نیز كه آمپر چسبانده بودند، به حكیم حملهور شدند و با چوب و چماق، بدیهیات شان را از نزدیك به او نشان دادند و جملگی فریاد زدند: حكیم دیدی بدیهیاتمان را نشانت دادیم.» سپس او را متعجبتر نمودند و جملگی تصویر بوقلمون مجردی را كه روی ترقوههایشان حك نموده بودند نشان حكیم دادند.
اكنون بگذار قدم ششم را ما به شما بگوییم: هیچوقت با مردمی كه چیزی برای از دست دادن ندارن، بحث نكن!