گفتوگو با جمشید پوراحمد در سالروز درگذشت مهری مهرنیا
روزگار به او روز خوش نشان نداد
طاهره آشیانی
مهری مهرنیا وقتی از دنیا رفت، 91 ساله بود. 30 بهمن سال 87 این بازیگر به دلیل كهولت از دنیا رفت، در حالی كه سال قبلش در فیلم همیشه پای یك زن در میان است به كارگردانی كمال تبریزی بازی كرده بود. اصلا به این كاری نداریم كه نقشش كوتاه بود، مهم این است كه این بازیگر در 90 سالگی و زمانی كه دیگر توان روی پا ایستادن نداشت هم نقش قبول میكرد و جالبتر این كه كارگردانان هم به فكر او بودند و نقشی برایش در نظر میگرفتند.
زنده یاد مهرنیا در همه سالهایی كه در هنر بازیگری فعال بود در همه مصاحبههایی كه انجام داد
هر از گاهی از شرایط روزگار یا شرایط حرفهای گلهمند بود، اما همیشه از عشق به بازیگری گفت و این كه علاقه به بازیگری باعث شده وارد این حرفه شود و همه این سالها دوام بیاورد.
در یازدهمین سالگرد درگذشت این بازیگر با جمشید پوراحمد (برادر كیومرث و زنده یاد منوچهر پوراحمد) كه سالهای زیادی مهرنیا را میشناخت و بعد از پیروزی انقلاب در چند كار تلویزیونی با مرحوم مهرنیا همكار بوده، همصحبت شدم تا از این بازیگر برایمان بگوید.
راز ماندگاری
به پوراحمد میگویم به نظر میرسد دورهای كه خانم مهرنیا و همنسلان او وارد حرفه بازیگری شدند،فضا چندان برای حضور زنان در این رشته آماده نبوده و این بازیگران را میتوان به نوعی هموار كننده راه برای ورود زنان به هنر بازیگری دانست.
این كارگردان میگوید: من معتقدم دورهای كه خانم مهرنیا وارد حوزه بازیگری شد اتفاقا دوره بهتری نسبت به اكنون بود، چون تنها راه ورود به دنیای بازیگری كاربلدی و دانستن هنر بازیگری بود. مثل الان نبود كه معیار و خطكش برای ورود به این حرفه ظاهر و قیافه باشد و اصلا كسی به این كاری نداشته باشد كه طرف چقدر اصول و فنون بازیگری را میشناسد یا اصلا برای این كار آموزش دیده یا نه! دانش بازیگرانی چون خانمها مهرنیا و ژاله علو از بازیگری باعث شده آنها ماندگار شوند و برای سالهای طولانی بتوانند به عنوان هنرمندی شاخص به كار خود ادامه دهند.
عاشق 400 تومانی
آقای پور احمد میگوید: تا جایی كه خبر دارم خانم مهرنیا هرچند سختكوش و صبور بود اما روزگار به او كمتر روی خوش نشان داد و سالهای آخر عمرش را در خانه سالمندان سپری كرد.هر چند بیشتر سالهای عمرش را با نداری گذراند اما مشكلات مالی و سختیهای زندگی هرگز اندكی از مهربانی او كم نكرد. زمستانها معمولا در خانهاش كرسی میگذاشت و میتوانستی به خانه او بروی و دور كرسی بنشینی و به خاطراتش گوش كنی.بیان گرم و دوستداشتنی داشت و خندههایش آنقدر صمیمی بود كه وقتی خاطره تعریف میكرد تو را هم به خنده میانداخت.
یادم هست یكبار برایمان تعریف كرد سال 52 كه خودش درگیر مشكلات مالی بوده و برای رفع و رجوع برخی از این مشكلات پولی پس انداز كرده بوده، آقایی به او نزدیك میشود و چنان صادقانه ابراز عشق میكند كه به مرور مرحوم مهرنیا باورش میشود كه این مرد واقعا دوستش دارد و میخواهد بقیه عمرش را كنار او بگذراند. بعد از مدتی كه اعتماد خانم مهرنیا را جلب میكند آن زمان 400 تومان از خانم مهرنیا قرض میگیرد كه روز بعد به او برگرداند اما میرود و دیگر هرگز پیدایش نمیشود! خانم مهرنیا میخندید و این خاطره را تعریف میكرد و از این مرد به نام عاشق 400 تومانی یاد میكرد.
خدا رحمتش كند. من علاوه بر دوستی خانوادگی كه با او داشتم، بعد از پیروزی انقلاب در چند كار آیتمی كه آقای مسعود فروتن كارگردان آن بودند با خانم مهرنیا همكار بودم. بعد از آن هم ایشان در سریال مهمانپذیر طوبی كه برادر مرحومم منوچهر كارگردانی كرد، بازی كرد. در همه این سالها جز خوبی و مهربانی و صبر چیز دیگری از او ندیدیم. روحش شاد!
زنده یاد مهرنیا در همه سالهایی كه در هنر بازیگری فعال بود در همه مصاحبههایی كه انجام داد
هر از گاهی از شرایط روزگار یا شرایط حرفهای گلهمند بود، اما همیشه از عشق به بازیگری گفت و این كه علاقه به بازیگری باعث شده وارد این حرفه شود و همه این سالها دوام بیاورد.
در یازدهمین سالگرد درگذشت این بازیگر با جمشید پوراحمد (برادر كیومرث و زنده یاد منوچهر پوراحمد) كه سالهای زیادی مهرنیا را میشناخت و بعد از پیروزی انقلاب در چند كار تلویزیونی با مرحوم مهرنیا همكار بوده، همصحبت شدم تا از این بازیگر برایمان بگوید.
راز ماندگاری
به پوراحمد میگویم به نظر میرسد دورهای كه خانم مهرنیا و همنسلان او وارد حرفه بازیگری شدند،فضا چندان برای حضور زنان در این رشته آماده نبوده و این بازیگران را میتوان به نوعی هموار كننده راه برای ورود زنان به هنر بازیگری دانست.
این كارگردان میگوید: من معتقدم دورهای كه خانم مهرنیا وارد حوزه بازیگری شد اتفاقا دوره بهتری نسبت به اكنون بود، چون تنها راه ورود به دنیای بازیگری كاربلدی و دانستن هنر بازیگری بود. مثل الان نبود كه معیار و خطكش برای ورود به این حرفه ظاهر و قیافه باشد و اصلا كسی به این كاری نداشته باشد كه طرف چقدر اصول و فنون بازیگری را میشناسد یا اصلا برای این كار آموزش دیده یا نه! دانش بازیگرانی چون خانمها مهرنیا و ژاله علو از بازیگری باعث شده آنها ماندگار شوند و برای سالهای طولانی بتوانند به عنوان هنرمندی شاخص به كار خود ادامه دهند.
عاشق 400 تومانی
آقای پور احمد میگوید: تا جایی كه خبر دارم خانم مهرنیا هرچند سختكوش و صبور بود اما روزگار به او كمتر روی خوش نشان داد و سالهای آخر عمرش را در خانه سالمندان سپری كرد.هر چند بیشتر سالهای عمرش را با نداری گذراند اما مشكلات مالی و سختیهای زندگی هرگز اندكی از مهربانی او كم نكرد. زمستانها معمولا در خانهاش كرسی میگذاشت و میتوانستی به خانه او بروی و دور كرسی بنشینی و به خاطراتش گوش كنی.بیان گرم و دوستداشتنی داشت و خندههایش آنقدر صمیمی بود كه وقتی خاطره تعریف میكرد تو را هم به خنده میانداخت.
یادم هست یكبار برایمان تعریف كرد سال 52 كه خودش درگیر مشكلات مالی بوده و برای رفع و رجوع برخی از این مشكلات پولی پس انداز كرده بوده، آقایی به او نزدیك میشود و چنان صادقانه ابراز عشق میكند كه به مرور مرحوم مهرنیا باورش میشود كه این مرد واقعا دوستش دارد و میخواهد بقیه عمرش را كنار او بگذراند. بعد از مدتی كه اعتماد خانم مهرنیا را جلب میكند آن زمان 400 تومان از خانم مهرنیا قرض میگیرد كه روز بعد به او برگرداند اما میرود و دیگر هرگز پیدایش نمیشود! خانم مهرنیا میخندید و این خاطره را تعریف میكرد و از این مرد به نام عاشق 400 تومانی یاد میكرد.
خدا رحمتش كند. من علاوه بر دوستی خانوادگی كه با او داشتم، بعد از پیروزی انقلاب در چند كار آیتمی كه آقای مسعود فروتن كارگردان آن بودند با خانم مهرنیا همكار بودم. بعد از آن هم ایشان در سریال مهمانپذیر طوبی كه برادر مرحومم منوچهر كارگردانی كرد، بازی كرد. در همه این سالها جز خوبی و مهربانی و صبر چیز دیگری از او ندیدیم. روحش شاد!