هوای پدرها را داشته باشیم

تا به حال به این فكر كرده‌اید چطور می‌توانیم بیشتر از همیشه مراقب سلامت و آرامش پدرهایمان باشیم؟

هوای پدرها را داشته باشیم

خوبی مادرها این است كه خوشحالی و ناراحتی‌شان مشخص است؛ قلق‌شان دستمان آمده است و می‌دانیم كه چطور خوشحال‌شان كنیم، اما داستان پدرها فرق می‌كند. آنها لایه‌های پنهان بیشتری دارند و گاهی فرق لبخند از سر رضایت و لبخند تلخ‌شان واقعا قابل تشخیص نیست. آنها كمتر خودشان و احساساتشان را بروز می‌دهند و خب همین كار را سخت می‌كند. با این وجود، ما به عنوان عضوی از خانواده، چطور می‌توانیم حس خوب و بدشان را بفهمیم، حالشان را خوب كنیم و بیشتر از همیشه مراقب آرامش روح و روان پدرهایمان باشیم؟ این سوالی بود كه از اصغر كیهان‌نیا، مشاور خانواده پرسیدیم و به جواب‌هایی رسیدیم كه بعضی‌هایش شدنی است اما بعضی‌هایش ریشه در باورهایمان دارد؛ باوری كه به همه می‌گوید پدرها زحمت‌كش‌ترین موجودات عالمند و همین آنها را به مردانی سرسخت كه از چیزی دم نمی‌زنند، تبدیل می‌كند.

اصغر كیهان‌نیا از جایگاه پدر در خانواده‌های ایرانی برایمان گفت: «پدر ستون خانه است. او نان‌آور خانواده است و از نگاه سنتی ما ایرانی‌ها، تعهدات و مسؤولیت‌های مالی و اقتصادی بر گردن پدر است. البته كه در سال‌های اخیر مادر هم در این راه قدم برداشته است، اما پدر از اول بوده است و همچنان خواهد بود و هیچ‌وقت این روش تغییر نخواهد كرد. در‌واقع این پدر است كه در چند جبهه می‌جنگد تا بتواند خانواده‌اش را در رفاه اقتصادی نگه دارد. آنقدر كه در این روزها، اغلب پدرها چند پیشه هستند تا بتوانند آن حد از معیاری را كه خودشان برای خانواده‌شان در‌نظر گرفته‌اند، فراهم كنند. پدر هزینه‌های تحصیلی فرزندانش مثل شهریه دانشگاه را با هزار زحمت فراهم می‌كند، وسایل رفاه را در اختیار آنها قرار می‌دهد و حتی از جان خودش برای آینده فرزندانش مایه می‌گذارد. حالا فكر می‌كنید چه چیزی می‌تواند از پدر در برابر همه این مسؤولیت‌هایی كه بر گردنش است، محافظت كند و او را خم نكند؟ دیدن نتیجه زحماتش؛ در واقع نه فقط برای پدر كه هركسی اگر در قبال تلاش‌ها و زحمت‌هایش، نتیجه خوبی ببینید، استوارتر از قبل قدم برمی‌دارد. مثلا یك كارنامه خوب تحصیلی، موفقیت فرزندان در درس، در كار، در انتخاب مناسب برای ازدواج و دیدن آنها در لباس عروس و داماد، این احساس را به پدرمی‌دهد كه زحماتت نتیجه داده و حالا بچه‌هایت به آن جایی كه باید رسیده‌اند و سامان گرفته‌اند.» در واقع از نظر كیهان‌نیا، قدردانی بچه‌ها از زحمات پدر، همان‌چیزی است كه می‌تواند امنیت روانی پدر را فراهم كند و او را از فشار این مسؤولیت‌ها نجات بدهد و حتی بتواند با قلب مطمئن‌ترین به تلاش‌هایش ادامه بدهد.
 به زبان بیاور
 كیهان‌نیا از جلسه روان‌شناسانه‌ای برای ما می‌گوید كه وقتی از 200 نفر از خانم‌های حاضر در جمع می‌پرسد كه كدام‌یك از شما در شش ماه گذشته، به شكل زبانی به همسرتان گفته‌اید كه از زحماتی كه برای ما می‌كشی، ممنونم، فقط سه نفر جواب مثبت داده‌اند؛ كار ساده‌ای كه واقعا می‌تواند حال پدرها را خوب كند اما گاهی همان هم از آنها دریغ می‌شود: «سرما و گرما، مریضی و خوشحالی و شرایط مختلف، هیچ‌كدام مانعی برای تلاش‌های مرد و پدر خانواده نیست. در واقع پدرها خودشان را موظف می‌دانند كه در هر شرایطی، به تعهداتی كه ما آنها را برای خودمان بزرگ كرده‌ایم و همه‌اش را بر گردن و شانه‌های پدرها انداختیم، عمل كنند. پدرهای كارمند با سر و كله زدن با ارباب رجوع، مغازه‌دارها با برخورد با مشتری‌هایی كه هركدام خواسته‌ای دارند، بعضی‌ پدرها با دردسرهای پاس كردن چك‌ها و حتی پدرهای كارخانه‌دار كه با آدم‌های مختلف برای تولید محصولاتش سر و كار دارند، هركدام نوعی از فشارها را بر روان آنها ایجاد می‌كنند. فشارهایی كه چاره‌اش گاهی در لحظه تشكر كردن و قدردانی است؛ این‌كه ما می‌دانیم و می‌فهمیم كه تو چقدر برای ما زحمت می‌كشی و قدرت را می‌دانیم. ماجرا این است كه اگر روبه‌روی او بنشینیم و به او بگوییم كه ما قدر زحمات تو را می‌دانیم، شك نكنید كه خستگی آن روز شاید سخت و آن فشارها را از تن او بیرون كرده‌ایم و به او قدرت ادامه برای روزهای دیگر داده‌ایم؛ اما همین را هم دریغ می‌كنیم؟» در واقع این‌طور كه معلوم است، این قدرت اعضای خانواده است كه می‌توانند با قدردانی از زحماتی كه پدر خانواده می‌كشد لذتی جاودان به او بدهند كه هیچ نیروی خارجی دیگر نمی‌تواند آن را در وجود پدر ایجاد كند.
 نگذاریم به استیصال برسند
او از روزهایی می‌گوید كه پدر باید به نتیجه‌ای می‌رسید و حالا نرسیده است؛ اتفاقی كه او را به هم می‌ریزد: «آنها گاهی به آب و آتش می‌زنند كه منابع مالی خانواده را بیشتر كنند، در چندین و چند شغل به طور همزمان كار می‌كنند، به هر دری می‌زنند و از هیچ تلاشی نمی‌گذرند اما واقعا بیشتر از آن زورشان نمی‌رسد. در واقع پدرهایمان گاهی به استیصال می‌رسند. این تلاش‌ها و این نتیجه نگرفتن‌ها، به‌خصوص در سال‌های اخیر، فشار روانی زیادی به آنها وارد می‌كند. پدرها وقتی می‌بیند كه با این همه تلاش، هنوز آن چیزی را كه فرزندش خواسته است، فراهم نكرده است، سلامت روحش به خطر می‌افتدد و خب این خانواده او است كه بهتر است در درخواست‌هایش كمی مراعات كند تا پدر خانواده به چنین استیصالی نرسد.» كیهان‌نیا به غرور مردانه‌ای اشاره می‌كند كه اگر پدر احساس كند چیزی هست كه نتوانسته است آن را برای خانواده‌اش فراهم كند، شكسته می‌شود: «در چنین اوضاعی، همسر و فرزندان مرد هستند كه نقش مهمی در سلامت پدر خانواده دارند و نباید اجازه بد‌هند تا این غرور  پدرانه او، آسیب ببیند و روانش را مخدوش كند.»
 این قدرت خطرناك
اما جامعه ما هم در به وجود آوردن فشارهای جدیدتر و سخت‌تر و متفاوت‌تر بر دوش مردها، نقش پررنگی داشته است: «واقعیت این است فشارهایی كه روی مردهای جامعه ما وجود دارد با مردهای جوامع دیگر كمی متفاوت است و خب اصلی‌ترین آن هم به خاطر مسائل اقتصادی است كه در كشور ما خیلی خودش را نشان می‌دهد. در واقع با این‌كه امروز، مسائل اقتصادی بین زن و مرد تقسیم شده، اما باز هم آن چیزی كه در زندگی ما ایرانی‌ها تعریف می‌شود این است كه مسؤولیت اصلی برای مرد و انتظار اصلی درآمدزایی از مرد است. همین باعث می‌شود كه گاهی خیلی از مردها از نتیجه‌ای كه به عنوان كسی كه می‌خواهد خانواده را بچرخاند، به دست می‌آورد احساس رضایت نكند و همین بار روحی زیادی را به او متحمل می‌كند. باری كه در‌واقع فرهنگ جامعه ما به آنها تحمیل كرده است.»
به نظر می‌رسد گاهی در ازای قدرتی كه زندگی ایرانی به مردها می‌دهد، فشارهایی بیشتر از آن قدرت به آنها تحمیل می‌كند. او درباره این قدرت می‌گوید: «در واقع  باوجود این‌كه خیلی از مواقع، ظاهر ماجرا این است كه مرد قدرت خانه است اما همان قدرت، باعث به وجود آمدن تنش‌هایی در او می‌شود كه ممكن است حتی او را از قدرت بیندازد و این، ما به عنوان خانواده او هستیم كه می‌توانیم به او بفهمانیم تلاش‌هایش را می‌بینیم و لازم نیست برای این مسائل، خودش را به زحمتی بیندازد كه ممكن است حال او را بد كند.»


خط قرمزی بر فرهنگ غلط
عادت فراهم كردن همه نیازهای خانواده هم بخش دیگری از فشارهایی است كه یك مرد در خلل یك فرهنگ و باور غلط باید بر دوش بكشد: «فرهنگ مصرفی ما این موضوع را به مرد تحمیل می‌كند كه اعضای خانواده و بچه‌ها، هر موقع هرچیزی می‌خواهند، ما باید تحت هر شرایطی آن را برایش فراهم كنیم. برای همین ممكن است خودش را به زحمتی چند برابر بیندازد تا به هدفش برسد. در صورتی كه چه اشكالی دارد اگر بچه‌ها بدانند كه مثلا این موضوع در خانواده ما رایج نیست كه تو همه‌چیز را داشته باشی و بدانند كه گاهی برای رسیدن به خواسته‌هایشان باید صبر كنند یا خودشان هم برایش تلاشی  کنند؟ یا این‌كه چه اشكالی دارد كه بدانند لازم نیست كه دقیقا هرچیزی كه دوستت و هم‌كلاسی‌ات دارد را تو هم داشته باشی؟ خب همین فرهنگ غلط باعث به وجود آمدن فشارهایی بر دوش پدر خانواده می‌شود و قطعا تبعاتی خواهد داشت كه به‌سختی جبران می‌شود.» بله درست است؛ ما باید قدر مردی و پدری كه از تمام خودش مایه می‌گذارد كه رفاه را برای اعضای خانواده‌اش فراهم كنیم بدانیم اما طوری نباشد كه اگر یك زمانی، نتوانست این كار را انجام بدهد، احساس بی‌ارزشی كند و اعتماد به نفسش را از دست بدهد. در واقع هرچیزی كه بیش از اندازه ارزشمند تلقی شود، ممكن است در آینده و در روند اتفاقاتی كه ممكن است پیش بیاید، دچار مشكل شود. پس بهتر است ما این ماجرا را خیلی بزرگ نكنیم تا بتوانیم از آسیب‌های بزرگ‌تری كه ممكن است در آینده رخ بدهد،
پیشگیری كنیم.