مرد تاجری كه بر اثر نوسانات نرخ ارز و طلا و سقوط بورس‌های كشورهای حاشیه خلیج فارس و افت ناگهانی قیمت نفت در پی تنش‌های سیاسی میان روسیه و عربستان سعودی، در آستانه ورشكستگی بود، پیش از آن كه خبر ورشكستگی‌اش در بازار بپیچد و به گوش هم‌صنفان برسد، اقدام به خرید مقدار زیادی مواد اولیه و اجناس مصرفی به طور چكی كرد و اجناس خریداری‌شده را در انباری دپو نمود. پس از چند روز كه خبر ورشكستگی مرد تاجر در بازار پیچید، اشخاصی كه به وی جنس فروخته بودند با در دست گرفتن پلاكاردهایی مبنی بر «مرد تاجر حیا كن، پول ما رو تف كن» و «ای تاجر ورشكسته، خجالت خجالت» دم درب حجره وی تجمع كردند و به بیان مطالبات خود پرداختند. مرد تاجر از حجره بیرون آمد و به تمامی طلبكاران وعده داد كه طی یك هفته مطالبات آنان را خواهد پرداخت و به آنها اطمینان داد جای هیچ‌گونه نگرانی نیست و آنها را متفرق ساخت.
 وی سپس به‌طور جداگانه با طلبكاران خود به مذاكره پرداخت و ماجرای ورشكستگی خود را شرح داد و گفت با توجه به آن كه توانایی پرداخت همه بدهی خود را ندارد، بهتر است بر سر پرداخت نیمی از مبلغ بدهی توافق كنند و نیم دیگر بدهی را ببخشند. طلبكاران از آنجا كه وصول نیمی از طلب از وصول هیچی از طلب بهتر است، پذیرفتند تا با وصول نیمی از طلب خود رضایت دهند. مرد تاجر همچنین گفت پول نقد ندارد و با مواد اولیه و اجناس مصرفی بدهی خود را می‌پردازد. طلبكاران نیز از آنجا كه مواد اولیه و اجناس مصرفی از هیچی بهتر است، پذیرفتند. به این‌ترتیب مرد تاجر با نیمی از اجناسی كه خریده بود بدهی‌های خود را به طلبكاران پرداخت و نیم دیگر آنها را نیز فروخت و سرمایه‌ای تشكیل داد و وارد كار كرد و یك فروشگاه بزرگ آنلاین تأسیس كرد و هم از ورشكستگی نجات یافت و هم همكاران و هم‌صنفان خود را به خاك سیاه نشاند و بازار را به طور انحصاری در دست گرفت و بار خود را بست و از كشور خارج شد.