خود بیمار پندار نباشید!

اگر نشانه‌های بیماری كرونا را دارید، اما بیمار نیستند درواقع شما دچار سندرم دانشجویان پزشكی شده‌‌اید

خود بیمار پندار نباشید!

احتمالا برای شما هم پیش آمده كه وقتی دارویی برای درمان یك بیماری تهیه می‌كنید پیش از مصرف، عوارض جانبی آن دارو را بخوانید. جالب است بدانید معمول‌تر از این رفتار این است كه معمولا پیش از مصرف همان دارو فكر می‌كنید همه آن عوارض جانبی را دارید! این یك اختلال معمول است كه از آن به عنوان «سندرم دانشجویان پزشكی» یاد می‌شود. به این مفهوم كه هرگاه در خصوص یك بیماری اطلاعات مختلف و گوناگونی را به دست می‌آوریم، یك چارچوب و الگوی خاصی از بیماری در ذهن ما شكل می‌گیرد كه این الگو شامل علائم و ویژگی‌های همان بیماری خواهد بود. پس از شكل‌گیری این الگوی ذهنی، اتفاقی كه می‌افتد به این صورت است كه هر علامتی كه شبیه این الگو باشد، توجه ما را به خود جلب می‌كند. به دنبال آن هم یك ارتباطی میان این علامت و بیماری مورد نظر ایجاد می‌كنیم كه باعث افزایش نگرانی و اضطراب ما می‌شود. در حالی كه اگر علامت‌های دیگری داشته باشیم، اما با الگویی كه در ذهن خود ایجاد كرده‌ایم هماهنگی نداشته باشد، به آن بهایی نخواهیم داد. آمارها نشان می‌دهد این اختلال یكی از شایع‌ترین مواردی است كه تا به حال وجود داشته است، آنقدر كه طبق گزارش وودز بیش از 78 درصد دانشجویان پزشكی این سندرم را تجربه كرده‌اند. حالا اگر دانشجویان پزشكی كه آموزش تخصصی داشته و مطالعاتشان در فضای دانشگاهی شكل می‌گیرد تا این حد درگیر چنین اختلال یا اشتباهی می‌شوند، پس جای تعجب ندارد مردم عادی بیش از این درگیر نشانه‌های روانی یا پزشكی شوند. این ماجرا وقتی هشداردهنده می‌شود كه بدانیم در مورد اخیر فراگیری ویروس كرونا در ایران، برخی آمارها حكایت از ابتلای نزدیك به 41 درصد افراد صرفا در مراكز درمانی دارد؛ به این مفهوم كه بسیاری از آنها از بیم ابتلا به مراكز درمانی مراجعه كرده و مبتلا شده‌اند. همین است كه بسیاری از روان شناسان شیوع این سندرم را در موقعیت كنونی آسیب‌زننده‌تر از خود ویروس كرونا می‌دانند.

سندرم چیست؟ بیماری چیست؟ باید نگران سندرم باشیم و درمانش كنیم؟ سندرم در پزشكی و روان‌شناسی آمیزه‌ای از علائم و نشانه‌هایی است كه حاكی از اختلالی خاص است. سندرم به معنی مجموعه‌ای از خصوصیات قابل تشخیص بالینی است. اما تفاوت عمده سندرم و بیماری در این است كه بیماری شامل یك سبب‌شناسی روشن و واضح است در حالی كه سندرم شامل یك سری علائم و نشانه‌هایی است كه لزوما علت واضحی ندارد. به این مفهوم كه خیلی علل زیربنایی این نشانه‌ها آشكار نیست. پیش زمینه پیدایش سندرم دانشجویان پزشكی هم ناآگاهی است. كمی عقب‌تر برویم و این‌طور بگوییم كه وقتی افراد با یك شرایط ناشناخته مواجه می‌شوند، همین شرایط زمینه بروز اضطراب بین افراد می‌شود. در این میان طبیعتا افراد تلاش می‌كنند با تفكر بیشتر نسبت به این شرایط به آگاهی و شناخت بهتری نسبت به آن موقعیت دست پیدا كنند.
همین روند باعث ایجاد نگرانی در افراد می‌شود، این نگرانی همچنین باعث می‌شود افراد در راه شناخت آن شرایط دچار اشتباه شوند. این یك تلاش ناموفق از سمت ذهن ماست برای حل یك مساله. دكتر فرشاد شیبانی، روان‌شناس بالینی است. او هم ناشناخته‌بودن ویروس كرونا را به صورت طبیعی باعث ایجاد اضطراب در افراد می‌داند.
او می‌گوید: « ویروس كرونا برای سازمان بهداشت جهانی هم به نوعی ناشناخته است. همین موضوع برای مردم عادی ایجاد اضطراب می‌كند. وقتی فرد دچار اضطراب می‌شود برای تسلط بر این اضطراب باید نسبت به موضوع ایجاد‌كننده این تشویش آگاهی پیدا كند. كسب آگاهی گاه از مجراهای درستی است؛ به عنوان مثال خواندن مقاله‌های علمی درباره آن موضوع. اما گاه مردم عادی راه درستی برای كسب این آگاهی نمی‌یابند و مدام درباره آن در ذهنشان فكر می‌كنند و طبیعتا نتیجه‌گیری‌های نادرستی از این ماجرا دارند.» آن طور كه این روان‌شناس می‌گوید پادزهر این سندرم آگاهی از موضوع ناشناخته است. البته بسیاری از تحقیقات هم این گفته را تایید می‌كند؛ چرا كه به گواه آمارها تجربه این سندرم بیشتر در سال دوم دانشجویان پزشكی اتفاق می‌افتد و در سال‌های بعد از آن كاملا از بین می‌رود. دلیل از بین رفتن این سندرم در سال‌های بعد برای این دانشجویان همان اشراف و آگاهی نسبت به موضوعات و بیماری‌هایی است كه درباره آن آگاهی پیدا می‌كند.
 توجه انتخابی
اما مردم عادی در رابطه با مساله پیچیده‌ و تخصصی به نام ویروس كرونا چه كار باید بكنند؟ راهی كه برای شناخت و كسب آگاهی تخصصی در این زمینه وجود ندارد پس باید منتظر یك هراس و تشویش ذهنی شخصی بمانیم؟ فرشاد شیبانی در این زمینه عنوان می‌كند: «این كه ما بلافاصله با یك تك سرفه یا سردرد معمولی به این گزاره می‌رسیم كه اینها حتما نشانه‌های ویروس كروناست، به احتمال خیلی زیاد دچار اختلال خود بیمارپنداری هستیم. باید دقت كنیم درباره چنین مواردی دچار سوءتعبیر نشویم. به این مفهوم كه نباید توجهمان انتخابی شود. اگر بیش از حد معمول به سلامت بدن خودمان توجه كنیم، حتما متوجه دردهایی در بدن خودمان خواهیم شد.»
این توجه بیش از حد مورد اشاره فرشاد شیبانی منجر به حساسیت غیرطبیعی می‌شود، به نحوی كه هرگونه ناراحتی در یك ناحیه را مرتبط با بیماری درنظر می‌گیریم. برای مثال زمانی كه متوجه می‌شویم درد آپاندیس در ناحیه پایین سمت راست شكم احساس می‌شود، تمام توجه و تمركز ما بر این ناحیه خواهد بود، به نحوی كه كوچك‌ترین و بی‌اهمیت‌ترین ناراحتی را كه در این ناحیه تجربه می‌كنیم، تهدیدی جدی و مرتبط با این بیماری درنظر می‌گیریم. در همان نشانه‌های سندرم دانشجویان پزشكی مثال ملموسی از این انتخابی شدن توجه قید شده است. مثال از این قرار است كه یكی از علائم سرطان مری اختلال در عمل بلع است به این صورت كه در زمان خوردن غذا احساس می‌شود لقمه غذا در گلو گیر می‌كند و به سختی پایین می‌رود. پس از این كه از این علامت اطلاع پیدا كردیم، توجه و تمركز ما به غذایی كه می‌خوریم چند برابر می‌شود؛ به نحوی كه كوچك‌ترین ناراحتی در بلع را به سرطان مری نسبت می‌دهیم. درحالی كه ممكن است قبلا هم این حالت را داشته باشیم، اما به دلیل بی‌توجه بودن نسبت به آن نگران این بیماری نبوده‌ایم.
 چرخه تباه یك سندرم
به نظر می‌رسد سندرم دانشجویان پزشكی مرزهای پررنگ و مشترك فراوانی با اختلال‌های روانی همچون وسواس یا بیماری‌هراسی هم داشته باشد. این روان شناس بالینی اما معتقد است زیربنای مشترك همه آنها نبود كنترل و مدیریت ذهن است. اتفاقی كه باعث مختل شدن چرخه زندگی معمولی افراد می‌شود و این چرخه مخرب حتی می‌تواند به تباهی روانی این افراد بینجامد. فرشاد شیبانی می‌افزاید: «مولفه زیربنایی مشترك همه این اختلالات این است كه افراد دچار افكاری می‌شوند كه نمی‌توانند آن را مدیریت و كنترل كنند. این افراد با اولین نشانه معمولی یك اختلال باور به داشتن یك بیماری پیدا می‌كنند. یكی از نشانه‌های سندرم دانشجویان پزشكی همین باور به فكری است كه در ذهن افراد شكل می‌گیرد. همین ماجرا باعث اختلال در كاركرد روزانه افراد می‌شود. كارمندان به درستی به كارشان نمی‌رسند، دانشجویان نمی‌توانند در فهم دروس خود موفق باشند و در فعالیت اقتصادی كسبه هم اختلال ایجاد می‌شود.»
البته برخی روانپزشكان هم این مساله را بیشتر یك روند گذرای طبیعی می‌دانند تا یك نوع اختلال. حتی برخی آن را نوعی سازوكار یادگیری می‌دانند كه در آن فرد ناخودآگاه از علائم خودساخته برای مجموعه علائم بیماری استفاده می‌كند. به طور قطع بسیاری از افراد این موضوع را تجربه كرده‌اند كه اگر در طول روز كار خاصی برای انجام دادن نداشته باشند و روز خود را كاملا بی‌برنامه آغاز كرده باشند، افكار مختلف اغلب منفی به ذهن آنها خطور خواهد كرد و به میزان زیادی باعث تحلیل انرژی آنها می‌شود.


تاثیر یك جامعه بر اختلال‌های فردی
سندرم دانشجویان پزشكی یك اختلال ذهنی است. احتمالا بتوانیم از آن به عنوان یك آسیب روانی هم نام ببریم. اما به نظر می‌رسد در مواجهه با شیوع ویروس كرونا در ایران شاهد وضعیت اغراق شده‌ای از این اختلال در جامعه ایران هستیم. همین اغراق در هراس می‌تواند نشانه‌ای باشد در سلامت روانی جامعه ایرانی، سنجه‌ای كه نشان می‌دهد احتمالا جامعه ما بستر آماده‌ای برای چنین اختلالاتی دارد. اما چقدر اتفاقات پیرامونی می‌تواند در فراهم شدن چنین بستری كمك‌كننده باشد؟ چقدر این حوادث در پیدایش چنین سندرمی در جامعه تاثیر دارد؟ فرشاد شیبانی معتقد است اختلالات روانی جدا از این اتفاقات اجتماعی نیست. او به جام‌جم می‌گوید: «افرادی كه زمینه اختلالات اضطرابی دارند بیشتر مستعد مبتلا شدن به چنین نگرانی‌هایی هستند. اختلالات روانپزشكی در ایران حدود 23 درصد میان مردم شایع است، یعنی از هر چهار نفر یك نفر دچار یكی از اختلالات روانپزشكی است. به این مفهوم كه این تعداد آسیب‌پذیری بیشتری نسبت به اتفاقات دارند. اما ما نباید این مساله را از متغیرهای اجتماعی پیرامونی‌مان جدا بدانیم؛ چرا كه بسیاری از نگرانی‌های افراد به اتفاقات اجتماعی مرتبط است.»