در این کتابها بیپرده با مرگ روبهرو میشوید!
مرگ در بند کلمات
حرف زدن درباره مرگ در باور عامه اتفاق خوشایندی نیست و معمولا هرجا سخن از مرگ به میان میآید اغلب سر گفتوگو و سخن را به سمت دیگری كج میكنند تا از آن حرفی به میان نیاید. «اسمش را نبر» شاید توصیف خوبی باشد برای این اتفاق در زندگی انسانها. آن قدر این موضوع مهم است كه در ضربالمثلها و ادبیات مردم كوچه و بازار نیز راه یافته و مردم نتوانستند مانع ورود این اتفاق مهم زندگی بشر شوند. «مرگ خوبه اما برای همسایه» یا «مرگ شتری است كه در خانه همه میخوابد» یا «مرگ یكبار شیون هم یكبار» و... از جمله عبارات و ضربالمثلهایی است كه درباره مرگ میتوان به آنها اشاره كرد و با آنها رنگ و بوی دیگری به گفتوگو داد. هرچند كه نیاز به توضیح نیست كه این عبارات كاركرد كنایی دارند و اشاره مستقیم آنها منظور نظر گوینده نیست! حالا با این وصف نوشتن درباره مرگ هم احتمالا با توجه به كراهتی كه این اتفاق در میان عموم دارد، كار جذابی نباشد و شاید اگر به كسی توصیه كنیم «بیا این كتاب را بخوان و ببین نویسنده چقدر خوب درباره مرگ نوشته» مخاطب ما با نگاهی عاقل اندر سفیه ما را برانداز میكند به این معنا كه «مگه عقلت پارهسنگ برداشته چنین پیشنهادی میكنی یا مگه حیوانی مغزم رو گاز زده كه بخواهم درباره مرگ بخونم و استرس بگیرم» و جملاتی شبیه به این. ولی چه خوشمان بیاید و یا نه، مرگ هست و روزی هم نوبت به ما میشود. پس چه بهتر مقداری از این ترس كم كنیم و آگاهی خود را نسبت به این پدیده ناشناخته خلقت بالا ببریم. هرچند حتما با خواندن درباره مرگ تغییری درباره مواجهه ما با آن ایجاد نمیشود، ولی حداقل این نكته مثبت در آن هست كه میتوانیم از زاویه یك نویسنده با این مقوله آشنا شویم و نوع نگاههای متفاوتی درباره آن پیدا كنیم، اینطوری شاید مرگ برایمان پدیدهای ترسناك نباشد و راحتتر با آن كنار بیاییم. این روزها كه كرونا هر روز در حال قربانی گرفتن است و البته با رعایت نكات و توصیههای بهداشتی میتوان به مقابله با آن برخاست، دیدیم بد نیست چند كتاب كه در آنها نویسنده با مخاطب از مرگ سخن گفته را مرور كنیم. كتابهایی كه نویسندگان مرگ را در بند كلمات كرده تا خواننده برای دقایقی بدون واهمه با آن روبهرو شود.
حسام آبنوس / روزنامهنگار
زندگی برای برخی شیرین و دلچسب است، ولی برخی به واسطه اتفاقاتی زندگی به كامشان تلخ میشود مثل زهر! حمیدرضا منایی اما داستانهایی نوشته كه زندگی در آنها طعم گس دارند، طعمی كه دهان جمع میشود و معمولا بعد از خوردن خرمالوی نرسیده به آدم دست میدهد. او جدال بین مرگ و زندگی و زندهبودن و زندگی كردن را دستمایه مجموعهای قرار داده تا داستانهایی بنویسد كه در آنها نبردی میان زندگی و زنده بودن در جریان است و مرگ در نهایت
هر دو را شكست میدهد و پیروز میشود. منایی كه تجربه رمان «برج سكوت» او سبب شد تا انتظارها از او افزایش پیدا كند این بار در یك مجموعه داستان كه فرم و ساختمان روایت در آنها نیز متفاوت از فضای داستانهای امروز است، تلاش كرده خواننده را در این دوراهی و مواجهه انسانها با مرگ قرار دهد. مرگی كه شاید باوركردنی نباشد ولی به راحتی افراد را از دور زندگی خارج میكند.
این مجموعه داستان كه نشر «كتاب نیستان» آن را منتشر كرده، تلاشی است از نویسندهای كه نگاه جزئی و ریزی به مسائل دارد كه البته او مسائلش را در درون انسان جستوجو میكند. مجموعه داستان «طعم گس زندگی» دهانتان را تلخ نمیكند، بلكه روایتهایی را به كام شما مینشاند كه در آنها افراد با مرگ پنجه به پنجه میشوند.
پیشانینوشتها
علیرضا جوانمرد در مجموعه داستانی كه نشر اسم آن را منتشر كرده سراغ مرگ رفته است. او از مرگ مینویسد و به خوانندهاش یادآوری میكند كه مرگ همین نزدیكی است. او در مجموعهای كه نوشته از زوایای مختلف درباره انسانها و مرگشان نوشته و در واقع این مجموعه داستان مرگ است. مرگی كه انسانها حتی اگر نخواهند سراغشان میآید.
در این كتاب انسانهای گوناگون از یك جانباز تا یك كفاش قصه مرگشان برای خواننده بازگو شده است. قصههایی كه حتما شما را دچار حیرت میكند.
این مجموعه داستان تلخ نیست، شاید از مرگ سخن بگوید ولی
قرار نیست تلخی به كام خوانندهاش بریزد، بلكه میخواهد تلاش كند بگوید كه مرگ مقولهای است كه ما یعنی آدمها، پیچیدهاش كردهایم در حالی كه سادهتر از این پیچیدگیهاست. نویسنده در ساختمان داستانهایش دست به خلاقیتهایی زده كه حتما خواننده در روبهرو شدن با آنها دچار شگفتی خواهد شد. فرمهایی كه در برخی به قدری خلاقانه و بدیع است كه باور نمیكنید یك داستان خواندهاید و نویسنده كوشش میكند با این روش تلخی مضمون داستانهایش را بگیرد و با زبان داستان مقداری كام خوانندهاش را شیرین كند.
آنسوی مرگ
«ممكن است بخشهایی از این كتاب برای بیماران قلبی و آنهایی كه با بیماریهای عصبی دست و پنجه نرم میكنند مناسب نباشد.» این توضیحی است كه در ابتدای معرفی این كتاب باید نوشت تا هركه میخواهد سراغ این كتاب برود یا آن را توصیه كند توجه داشته باشد كه مبادا ترویج كتابخوانی منجر به یك اتفاق ناخوشایند و تجربه حضوری مرگ شود! این كتاب روایتی است از سه تجربه مرگ! بله درست خواندهاید در این كتاب خواننده تجربه سه نفر را از زبان خودشان میخواند كه مرگ را تجربه كردهاند. این كتاب حاصل سه مصاحبه با كسانی است كه برزخ (جهان پس از مرگ و پیش از قیامت كه مردگان در آن به انتظار قیامت نشستهاند) را تجربه كردهاند و دنیای پس از مرگ را دیدهاند؛ البته لفظ «دیدن» برای جهانی كه تجربه شدنی نیست و معلوم نیست با چشمی كه ما داریم دیده شود چندان كاربردی نیست، ولی شاید با لفظ دیگری هم نشود آن را خطاب كرد.
كتاب با اقبال خوبی از سوی مخاطبان روبهرو شده و روایت مواجهه سه نفر با مرگ را بازگو میكند. كتابی كه اغلب مخاطبان را تحت تاثیر قرار داده و روایتها را تكاندهنده معرفی كردهاند. مصاحبههای این كتاب در مسیری است كه تلاش میكند تمام مشاهدات افراد را ثبت كند و نویسنده كوشش كرده روایتی عینی از لحظات جدا شدن روح از بدن و ورود به جهان مرگ را برای خواننده بازگو كند. این كتاب با وجود مستند بودن اما لحن زبانی روان و ساده دارد و هرخوانندهای به راحتی با آن ارتباط برقرار میكند. در این كتاب مخاطب بیپرده به تجربه مرگ دستپیدا میكند و آن را از نزدیك لمس میكند به قدری كه مخاطب در بخشهایی خود را جای فرد درگیر با امر مرگ قرار میدهد.
این كتاب را دفتر نشر معارف در ۳۵۲ صفحه منتشر كرده كه شاید در روزهایی كه كرونا حسابی مشغول جولان دادن است بتواند لحظات بیسابقهای را برای مخاطب این گونه فراهم كند. «آنسوی مرگ» را جمال صادقی تالیف كرده كه به كوشش محمدحسین حاجی ده آبادی گردآوری شده است. این كتاب تجربه مرگ و جهان پشت آن را برای شما بازسازی میكند!