«سرنوشت» كه به آهنگسازی انوشیروان روحانی و خوانندگی همایون شجریان منتشر شده، علاوه بر برخی كاربران فضای مجازی، واكنش شاعران را هم برانگیخته است
چرا خواندی؟
این كه در عالم هنر نام و چهره یك نفر تبدیل به برند شود و خیلیها بشوند هوادار و دنبالكنندهاش، اتفاق چندان سادهای نیست. فرد مورد نظر باید بتواند كار با كیفیت ارائه كند و البته در كنارش شیوهها و تیم تبلیغاتی هوشمندی هم داشته باشد. همایون شجریان همه اینها را داشت، هر چند اوایل فعالیت مستقلش به عنوان خواننده بسیاری او را زیر سایه نام پدر میدیدند و میگفتند ره صد ساله را یكشبه طی كرده، اما او نشان داد راه و مسیر خودش را دارد و دلش میخواهد تجربههای متفاوتی را هم پشت سر بگذارد.
همایون خیلی زود نشان داد میتواند به طور مستقل هم بهعنوان یك هنرمند فعالیت كند و البته انتقادات بسیاری هم از جانب بزرگان موسیقی شنید و مسیر خودش را رفت. گاه مورد استقبال قرار گرفت و گاهی هم آلبومهای ناموفقی منتشر كرد، از جمله این آثار میشود به «امشب كنار غزلهای من بخواب» به آهنگسازی فردین خلعتبری و « افسانه چشم هایت» به آهنگسازی مهیار علیزاده و خوانندگی مشترك با علیرضا قربانی اشاره كرد.
هر چند همایون آنقدر طرفدار دارد كه خیلی هایشان همین آلبومها را هم دوست داشتند و خلاصه هر چه او میخواند را تایید كنند و بگویند خوب است، اما بالاخره این آلبومها نتوانستند آثاری شاخص در میان آلبومهای همایون شوند و قطعاتی داشته باشند كه هیت و همه گیر شوند. اتفاقی كه درباره آلبومهایی چون «ایران من»، «رگ خواب»، «نه فرشتهام نه شیطان» و... به سهولت رخ داد. هر چند به كارهای مشترك او و برادران پورناظری هم تا دلتان بخواهد نقد وارد شد اما نمیتوان منكر همه گیری آنها شد.
انوشیروان روحانی هم آهنگساز كاردرستی است و «تولدت مبارك» ساخته نمونه یك كار همهگیر است كه حسابی هم بهیاد ماندنی شده است. پیانو و آكاردئون نوازیهای او طی سالهای گذشته در فضای مجازی بارها مورد استقبال كاربران قرار گرفتهاند و البته در سالهای بعد از پیروزی انقلاب چندان پر كار نبوده و آثار موفقش اغلب به دوره همكاریاش با اركستر گلها برمیگردد.
ماجرای سرنوشت
حالا این دو هنرمند یعنی همایون شجریان و انوشیروان روحانی كه از قضا هر دو هم متعلق به خانوادههایی هستند كه موسیقی در آنها ریشهای دیرینه دارد، قطعهای را با همكاری هم منتشر كردهاند به نام «سرنوشت» كه به سرنوشت بسیاری از دیگر كارهای همایون دچار شده است؛ عدهای بسیار دوستش دارند و عدهای دیگر هم به كنایه میگویند به همان كارهایش با برادران پورناظری راضی شدهاند!
فارغ از نظر كاربران كه اغلب شعر را دوست نداشتهاند، شاعران هم این بار به اظهار نظر پرداخته و از همایون پرسیدهاند كه واقعا چرا چنین شعری را خوانده است. ایراد اولی كه به تصنیف وارد است، یك اشكال فنی است. كلام قطعه «سرنوشت» ایراد وزنی دارد و همایون در تمام بخشهای خوانندگی سعی میكند با كشیدن كلمات این ایراد را برطرف كند.
اسماعیل امینی و سیداكبر میرجعفری هم از جمله شاعرانی هستند كه در این باره نوشته و كلام این قطعه را نقد كردهاند. امینی میگوید: به نظر میرسد كلام این قطعه بر اساس ملودی نوشته شده است. هر چه هست این جملات پراكنده هیچ حرفی برای گفتن ندارند و اغلب سطرهای این تصنیف حتی معنای قابل دركی هم ندارند. گزارههایی با كلمات خوشایند، اما بدون ارتباط معنایی، من اسمش را گذاشتهام پوچنویسی.
البته نمونه مشابه این دست از آثار كلامی كه وارد عالم موسیقی شدهاند و حسابی هم شنیده شدهاند، مثلا وقتی آن گروه موسیقیای كه مدتی هم پرطرفدار بود تنها تووووو تو میروییییی... بگذریم، ادامهاش را خودتان میدانید.
میرجعفری هم نوشته بعید است همایون به ایرادهای وزنی كار پی نبرده باشد و با تاكید بر علاقهمندیاش به خانواده شجریان و كارهای هنری همایون نوشته كه ظاهرا این خواننده انتخاب شعرها را به آدمهای باسواد این عرصه نمیسپرد. او هم تصنیف را از نظر معنایی و چینش نامناسب كلمات نقد كرده و این طور نظرش را به پایان برده است: به خدا شما خیلی خوش صدا هستید، تصنیفهای بسیار خوبی خواندهاید و ما را به آینده موسیقی سنتی امیدوار كردید و موسیقی سنتی خوب با شعر خوب به اوج میرسد.
البته همایون این قطعه، همان همایون خواننده قطعات موسیقی سنتی نیست. او انگار به خواننده پاپ بدل شده و همین هم برخی هوادارانش را ناراحت كرده و درباره این موضوع نوشتهاند. باید دید همایون چه میكند، همینطور گامهای پراكنده یكی دو سال گذشتهاش را ادامه میدهد یا دوباره به یك مسیر ثابت و مشخص بازمیگردد.
همایون خیلی زود نشان داد میتواند به طور مستقل هم بهعنوان یك هنرمند فعالیت كند و البته انتقادات بسیاری هم از جانب بزرگان موسیقی شنید و مسیر خودش را رفت. گاه مورد استقبال قرار گرفت و گاهی هم آلبومهای ناموفقی منتشر كرد، از جمله این آثار میشود به «امشب كنار غزلهای من بخواب» به آهنگسازی فردین خلعتبری و « افسانه چشم هایت» به آهنگسازی مهیار علیزاده و خوانندگی مشترك با علیرضا قربانی اشاره كرد.
هر چند همایون آنقدر طرفدار دارد كه خیلی هایشان همین آلبومها را هم دوست داشتند و خلاصه هر چه او میخواند را تایید كنند و بگویند خوب است، اما بالاخره این آلبومها نتوانستند آثاری شاخص در میان آلبومهای همایون شوند و قطعاتی داشته باشند كه هیت و همه گیر شوند. اتفاقی كه درباره آلبومهایی چون «ایران من»، «رگ خواب»، «نه فرشتهام نه شیطان» و... به سهولت رخ داد. هر چند به كارهای مشترك او و برادران پورناظری هم تا دلتان بخواهد نقد وارد شد اما نمیتوان منكر همه گیری آنها شد.
انوشیروان روحانی هم آهنگساز كاردرستی است و «تولدت مبارك» ساخته نمونه یك كار همهگیر است كه حسابی هم بهیاد ماندنی شده است. پیانو و آكاردئون نوازیهای او طی سالهای گذشته در فضای مجازی بارها مورد استقبال كاربران قرار گرفتهاند و البته در سالهای بعد از پیروزی انقلاب چندان پر كار نبوده و آثار موفقش اغلب به دوره همكاریاش با اركستر گلها برمیگردد.
ماجرای سرنوشت
حالا این دو هنرمند یعنی همایون شجریان و انوشیروان روحانی كه از قضا هر دو هم متعلق به خانوادههایی هستند كه موسیقی در آنها ریشهای دیرینه دارد، قطعهای را با همكاری هم منتشر كردهاند به نام «سرنوشت» كه به سرنوشت بسیاری از دیگر كارهای همایون دچار شده است؛ عدهای بسیار دوستش دارند و عدهای دیگر هم به كنایه میگویند به همان كارهایش با برادران پورناظری راضی شدهاند!
فارغ از نظر كاربران كه اغلب شعر را دوست نداشتهاند، شاعران هم این بار به اظهار نظر پرداخته و از همایون پرسیدهاند كه واقعا چرا چنین شعری را خوانده است. ایراد اولی كه به تصنیف وارد است، یك اشكال فنی است. كلام قطعه «سرنوشت» ایراد وزنی دارد و همایون در تمام بخشهای خوانندگی سعی میكند با كشیدن كلمات این ایراد را برطرف كند.
اسماعیل امینی و سیداكبر میرجعفری هم از جمله شاعرانی هستند كه در این باره نوشته و كلام این قطعه را نقد كردهاند. امینی میگوید: به نظر میرسد كلام این قطعه بر اساس ملودی نوشته شده است. هر چه هست این جملات پراكنده هیچ حرفی برای گفتن ندارند و اغلب سطرهای این تصنیف حتی معنای قابل دركی هم ندارند. گزارههایی با كلمات خوشایند، اما بدون ارتباط معنایی، من اسمش را گذاشتهام پوچنویسی.
البته نمونه مشابه این دست از آثار كلامی كه وارد عالم موسیقی شدهاند و حسابی هم شنیده شدهاند، مثلا وقتی آن گروه موسیقیای كه مدتی هم پرطرفدار بود تنها تووووو تو میروییییی... بگذریم، ادامهاش را خودتان میدانید.
میرجعفری هم نوشته بعید است همایون به ایرادهای وزنی كار پی نبرده باشد و با تاكید بر علاقهمندیاش به خانواده شجریان و كارهای هنری همایون نوشته كه ظاهرا این خواننده انتخاب شعرها را به آدمهای باسواد این عرصه نمیسپرد. او هم تصنیف را از نظر معنایی و چینش نامناسب كلمات نقد كرده و این طور نظرش را به پایان برده است: به خدا شما خیلی خوش صدا هستید، تصنیفهای بسیار خوبی خواندهاید و ما را به آینده موسیقی سنتی امیدوار كردید و موسیقی سنتی خوب با شعر خوب به اوج میرسد.
البته همایون این قطعه، همان همایون خواننده قطعات موسیقی سنتی نیست. او انگار به خواننده پاپ بدل شده و همین هم برخی هوادارانش را ناراحت كرده و درباره این موضوع نوشتهاند. باید دید همایون چه میكند، همینطور گامهای پراكنده یكی دو سال گذشتهاش را ادامه میدهد یا دوباره به یك مسیر ثابت و مشخص بازمیگردد.