سالمندی بدون عصا  ‌

کارشناسان نسبت به‌پیری جمعیت و توقف قطعی برخی خدمات اجتماعی هشدار می‌دهند

سالمندی بدون عصا ‌

سالخوردگی دورانی  است که رسیدن به آن، یک موفقیت بهداشتی برای جامعه محسوب می‌شود اما  همین موفقیت نیاز به برنامه‌ریزی دارد که در غیر این صورت، رسیدن جامعه به این دوران می‌تواند به چالش بزرگی تبدیل شود؛ چالشی که این روزها حرف از آن زیاد شده است. از دیدگاه اقتصادی، وقتی شخصی سالخورده شد، یعنی از تولیدکننده، به مصرف‌کننده تبدیل شد جامعه باید از او حمایت کند؛ حمایتی که با حقوق بازنشستگی، خدمات درمانی، تفریحی و ... صورت می‌گیرد اما افزایش جمعیت سالخورده در سال‌های اخیر و کمبود نیروی جوان و فعال در جامعه، دلیلی برای تهدید تداوم همین خدمات حداقلی به سالخوردگان و بازنشستگان در سال‌های آینده شده است؛ دلیلی که کارشناسان می‌گویند از خالی‌شدن منابع مالی دولت در صورت ادامه سیر صعودی پیری جامعه نشات می‌گیرد و آن‌وقت دیگر منبعی وجود ندارد که صرف خدمات به بازنشستگان شود.      
امیرحسین قاضی‌زاده‌هاشمی، نایب رئیس مجلس ‌در توییتی نوشت‌:« دلیل این که فلان کارشناس در خدمت سیاست‌های غیرکارشناسی دولت، برخلاف همه دنیا، پیری جمعیت را عیب نمی‌داند، جز ضعف سواد و عقل چیست؟ فقط یکی از معایب سالخوردگی قابل پیش‌بینی جمعیت ایران در 30 سال آینده، توقف قطعی برخی خدمات اجتماعی حیاتی است.» نایب رئیس مجلس شورای اسلامی با انتشار نموداری، نسبت وضعیت نیروی کار به سالمند در سال 1430 را این‌طور توصیف کرده است:« در حال حاضر به ازای هر سالمند 7.57 نیروی در سن کار داریم و سال 1430 نسبت نیروی کار به سالمند 1.95 خواهد بود. »  
این مسائل را با محمدجواد محمودی، کارشناس اقتصاد جمعیت درمیان گذاشتیم که او ‌به جام‌جم می‌گوید:«معنای واقعی و قابل لمس سالخوردگی جمعیت این است که جمعیت فعال و جمعیت در سن کار کم می‌شود. آن‌وقت در چنین حالتی هزینه‌هایی که باید در آینده انجام شود، بیشتر از درآمدهایی است که جمعیت جوان به دست می‌آورند.» در چنین وضعیتی، بسیار طبیعی است که سازمان‌های بیمه، دیگر نمی‌توانند خدماتی که را در حمایت از جمعیت سالخورده ضروری است، ارائه بدهند. این کارشناس اقتصادی جمعیت تاکید می‌کند:« موضوع این است که چنین اتفاقی اصلا باب میل سازمان‌های بیمه نیست؛ اما مجبورند و چاره دیگری ندارند؛ در واقع منبعی ندارند که بتوانند خدمات بدهند.»
 بیمه‌های کمرنگ
اما منظور از خدمات اجتماعی که ممکن  است با ادامه‌دارشدن پیری جمعیت قطع شود چیست؟ بدیهی‌ترین و البته اصلی‌ترین این خدمات، حقوق‌ بازنشستگی است؛ حقوقی که همیشه به بازنشسته‌ها تعلق می‌گرفته و ممکن است دیگر نگیرد. محمودی می‌گوید:« چون دیگر اوضاع به جایی می‌رسد که بودجه‌ای وجود ندارد که بخواهد به بازنشسته پرداخت شود. این درحالی است که یک فرد 30 سال کار کرده و این حقوق بازنشستگی حق طبیعی‌اش است اما وقتی ذخایر خالی شود باید نگران این مساله بود».
‌  محمودی از دیگر خدماتی می‌گوید که در حالت عادی باید شامل حال بازنشستگان می‌شود، اما امروز حرف از قطع آنها به میان آمده است:« ارائه خدمات و هزینه‌های درمانی هم یکی دیگر از این خدمات است. روایتی است که می‌گویند شش ماه آخر زندگی هر فردی به اندازه کل دوران زندگی‌اش هزینه درمانی دارد؛ هزینه‌هایی که با ادامه این روند و این شرایط، سازمان‌های بیمه‌ای قادر به ارائه  پرداخت  هزینه‌های معالجه و درمان نیستند.»
 صالح قاسمی، پژوهشگر جمعیت هم از این تهدید خدمات سالخوردگان در آینده‌ای نه‌چندان دور با رشد جمعیت سالخورده می‌گوید:« این امر ساختارهای تامین‌اجتماعی و بعد نظامی و امنیتی کشور را تهدید می‌کند چرا که رشد شمار سالمندان نیازهای رفاهی و اجتماعی آنان از نهادهای مربوط را افزایش داد و همین امر بر روی سیاست‌ها و ظرفیت‌های کشور تاثیرگذار است.»  اما این یک طرف ماجرا است؛ طرف دیگر مالیات‌هایی است که از طریق کار و فعالیت نیروی جوان جامعه به درآمد جامعه افزوده می‌شود و اگر این نیروی جوان و کاری کم شود، ظرفیت مالیاتی کشور هم کم می‌شود. این هم دلیل موجه دیگری برای کم بودن ذخایر بیمه است. وقتی افراد فعال جامعه کم شود، جامعه از چه طریقی کسب درآمد ‌کند تا بتواند خدماتی کامل را به جامعه سالخورده و بازنشسته کشور ارائه بدهد؟
 جمع مصرف‌کنندگان
  محمودی، کارشناس اقتصادی جمعیت برای توجیه این پیش‌بینی و قطع شدن خدمات برای جامعه سالخورده از اصطلاح پنجره جمعیتی می‌گوید:«وقتی از پنجره جمعیتی می‌گوییم، یعنی از فرصتی در جامعه صحبت می‌کنیم که تولیدکنندگان بیشتر از مصرف‌کنندگان هستند؛ در نتیجه چنین چرخه سالمی، تولید‌کنندگان تولید می‌کنند، پس‌انداز می‌کنند، باعث رشد اقتصادی می‌شوند و خدمات کاملی به مصرف‌کنندگان که همان قشر سالخورده و بازنشسته هستند هم ارائه می‌شود. پس طبیعتا اگر جامعه پیر شود، نسبت تولید‌کننده به مصرف‌کننده برعکس می‌شود و مصرف‌کننده در چنین جامعه‌ای بیشتر از تولید‌کننده است. آن‌وقت است که درآمد دولت کم می‌شود، هزینه‌هایش زیاد می‌شود، از پس مخارج مصرف‌کننده برنمی‌آید، باید همیشه از جیب بخورد و در نهایت یکی از راه‌حل‌هایی که مجبور می‌شود از آن استفاده کند این است که خدماتش را کمتر کند.» حقوق بازنشستگی، رکن اصلی این خدمات است. خدمات درمانی و پرداخت هزینه‌های معالجه و درمان که بخش اعظمی از نیازهای یک سالخورده را شامل می‌شود هم از دیگر خدماتی است که حرف از قطع آن، پیامدهای ناخوشایندی را به همراه دارد. ارائه وام‌های مختلف اعم از وام ازدواج برای فرزندان بازنشستگان، وام مسکن، وام جهیزیه و ...هم از دیگر خدماتی است که بازنشستگان در برهه‌ای از زندگی‌شان به آن نیاز ضروری دارند. حتی برگزاری سفرهای زیارتی و سیاحتی و یا پرداخت کمک‌هزینه این سفرها هم دلخوشی بزرگی برای برخی بازنشستگان است؛ دلخوشی‌ها و خدماتی که طبیعتا وقتی منبعی وجود نداشته باشد، امکانی برای فراهم شدن‌شان وجود نخواهد داشت.  اما وجه دیگر ماجرا این است که در سنین سالخوردگی و بازنشستگی، تناسب مناسبی میان هزینه‌های یک فرد سالخورده و درآمدش وجود ندارد.
محمودی با اشاره به سن سالخوردگی در کشورهای دنیا از نبود سنخیت هزینه و درآمد بازنشستگان می‌گوید: «فکر می‌کنید سن سالخوردگی چند سال است؟ برای کشورهای دنیا فرق می‌کند ولی به طور عمومی سازمان ملل برای این که قابلیت مقایسه این برهه از زندگی در تمام کشورها را داشته باشد، سن بازنشستگی را 60 سال می‌داند.» و حالا با توجه به این سن، 10درصد جامعه ما بالای 60 سال هستند و این یعنی ما وارد مرحله اول سالخوردگی شده‌ایم. اما این تناسب غلط زمانی خودش را نشان می‌دهد که فردی که بازنشسته می‌شود، درآمدش کم ولی هزینه‌هایش بیشتر می‌شود. در واقع یک فرد سالخورده، هزینه‌های ازدواج فرزندانش را که مراسم عروسی و تهیه جهیزیه و ... است، در پیش دارد. او فرزندانی دارد که با خانواده‌هایشان به خانه پدر و مادر می‌آیند و این رفت و آمدها، هزینه دارد؛ حالا تصور کنید که  همین حقوق بازنشستگی پدر و مادر خانواده هم در ادامه این روند  در حال تهدید است.