نسخه Pdf

عموی مهربان بی‌پایان

عموی مهربان بی‌پایان

امیرحسین مرزبان

شهریور ماه سال گذشته همزمان با تاسیس «باشگاه هنر و رسانه نوجوان» در حضور رئیس سازمان صدا و سیما، از داریوش فرضیایی به عنوان یک تلاشگر اجتماعی در حوزه آموزش سواد‌رسانه‌ای تقدیر شد و لقب «سفیر سواد رسانه‌ای خلاق» گرفت. این هم متن تقدیر از اوست:
همیشه فکر می کردم آدم ها دو دسته اند. آن ها که وقتی سر و کله شان توی زندگی ات پیدا‌می‌شود؛ هیچ تفاوتی نمی کند و وقت رفتنشان هم قصه همین است. آدم‌های روزمرگی... آدم های زودگذر.
گروه دوم کسانی هستند که حتی اگر لحظه ای از کنارشان عبور کنی؛ ساعت ها، روزها و بلکه تا سال های سال ها، عطر اندیشه و حضورشان، زندگی‌ات را پر می کند.
اما هرچه تلاش کردم؛ او در این دو دسته خلاصه نمی شد. فهمیدم کسانی هم پیدا می شوند که اصلا خودشان متر و معیارند. کردارشان، گفتارشان، دغدغه هایشان؛ آنقدر انسانی است؛ که بقیه سعی می کنند لباس زندگی خود را با قد و قامت آن ها الگو بزنند.
سایه‌شان که روی کاری می افتد؛ طعم ماندگاری می گیرد و ترنم وجودشان مصداق این سخن حافظ است:
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند.
داریوش فرضیایی از این دسته است.
اما...دو قدم مانده به محرم، یادم می افتد که تا چه اندازه واژه (عمو) برای ما مقدس است. چقددددر احساس توی همین یک واژه جا می گیرد؛ وقتی کسی را به آن می‌شناسیم.
پس اینگونه صدایت می‌کنم:
عموی همه بچه‌های سرزمین من. سلام!
کاش مدرسه، الفبای بهتری یادمان می‌داد که اینطور واژه‌ها کم نیاورند برای ترسیم احساسمان و نقش بستن همه آنچه باید با تو بگوییم.
ما دهه هشتادی‌ها که با باران لبخند تو قد کشیده‌ایم؛ در آستانه ورود به دوران جوانی؛ بدجور دلمان هوای زمزمه‌کردن ترانه‌ها و نغمه‌هایی را کرده که در روزهای کودکی ورد زبانمان بود؛ که نه، خوراک روحمان هم شده بود.
اصلا به کسی کاری نداشته باش. تو برای همیشه، همین نوجوان 18‌ساله بمان. نسل‌های پس از ما هم به عموی مهربان و دغدغه‌مندی که لحظه‌لحظه زندگی‌اش وقف راهنمایی و هدایت و روایت قصه‌های شیرین و پر مغز و آموزنده است محتاجند.
فکر کن ما هم یادمان می‌رفت آن همه تلاش شبانه‌روزی‌ات را برای زدن حرف‌های بزرگ با واژه‌های ساده و صمیمی از قاب جادویی تلویزیون.
یا حواسمان نبود برای رنجی که صادقانه از مشکلات کودکان و نوجوانان کشورت می‌کشی و باعث شده، همه فکر و ذکرت بشود ساختن آینده همین آینده‌سازان میهن؛ قدردان تو باشیم.تو به راهت ادامه بده.
می‌دانیم درد روز جامعه‌ات را درک می‌کنی و یک‌تنه، در این آشفته بازار رسانه‌های خارجی و حتی گاهی داخلی؛ سواد رسانه‌ای شده دغدغه‌ات و به جای آن‌که مثل خیلی از چهره‌ها و ستاره‌های امروز؛ از رسانه برای تبلیغ خودت و بالا بردن محبوبیت و شهرتت استفاده کنی؛ از محبوبیت و شهرتت برای بالابردن سواد رسانه‌ای کودکان این آب و خاک مایه می‌گذاری.
این خود خود حقیقی توست. حتی اگر یادمان برود به تو بگوییم: دست مریزاد!
عموی مهربان بی‌پایان!
20 سال می‌شود که «پورنگ» سرزمین پهناورمان ایران شده‌ای و پیرنگ آینده‌ای روشن و سرشار از امید و آگاهی را برای آنها که دوستشان داری؛ یعنی کودکان و نوجوانان کشورت؛ نقش زده‌ای.
به رسم ادب اما با زبان دهه هشتادی‌های هم‌سن‌و‌سال خودت؛ از تو تشکر می‌کنیم و می‌گوییم:دمت گرم!
پرچم این راه پر‌فراز‌و‌نشیب هنوز هم توی دست‌های توست. لطفا سفیر این پیام بزرگ بمان!