اینجا هستم به‌خاطر شما

پزشکی که انتشار تصاویر حضورش در بیمارستان در دوران بارداری خبرساز شد، از مردم می‌خواهد این روزها مبارزه با کرونا را بیشتر از گذشته جدی بگیرند

اینجا هستم به‌خاطر شما

دکتر فرشته صالحی‌امیری، تک‌متخصص عفونی بیمارستان شهید بهشتی قروه است؛ این اما عنوان حرفه‌ای اوست، تخصصی که بابتش سال‌ها درس خوانده و تلاش کرده حرفه‌ای که مسیر زندگی‌اش را از استان مازندران و شهرستان بابل رسانده به شهرستان قروه و استان کرمانشاه. او اما یکی از آن دهه شصتی‌های منحصر به فرد است؛ پزشک 34 ساله‌ای که در همین روزگار ناخوش کرونایی، مثل بسیاری از نیروهای دیگر کادر درمان کشورمان، با یک از‌خودگذشتگی مثال‌زدنی، پای کار درمان بیماران مبتلا به کرونا ایستاده؛ آن هم در دو وضعیت خاص. یکی تا روزهای پایانی اسفند سال گذشته و موج اول ویروس کرونا که همزمان شده‌بود با ماه آخر بارداری‌اش و یکی هم از همین یک ماه پیش که او دوباره به خاطر اوج گرفتن ویروس کرونا، با وجود یک نوزاد دوماه و نیمه و چندین و چند آیین‌نامه قانونی که فصل مشترک‌شان تایید مرخصی 9 ماهه او به عنوان یک مادر شاغل است‌، به بیمارستان برگشته و برای رسیدگی به بیماران کرونایی کنار بقیه همکارانش ایستاده و از نو آستین همت بالا زده؛ پزشکی که می‌گوید:« الان فرصت خدمت به مردم است‌، شاید دیگر این فرصت به‌وجود نیاید!» او البته همين اندازه که به فکر خدمت کردن به مردم است، نگران حال آنها هم هست، به‌ويژه اين روزها که هر روز بر تعداد بيماران مبتلا به کرونا افزوده مي‌شود و به گفته صالحي اميري، جا به اندازه کافي براي بستري شدن‌شان وجود ندارد؛ چراکه اگر تا ديروز يکي‌يکي به بيمارستان مراجعه مي‌کردند، اين روزها به صورت گروهي و خانوادگي درخواست بستري شدن در بيمارستان‌هاي کردستان را دارند.

او می‌توانست مثل خیلی‌های دیگر، سرش را بکند در لاک خودش، فکر نوزاد تازه متولد شده‌اش باشد! از روزهای مرخصی زایمان استفاده کند‌، پا به محیط‌های آلوده نگذارد، در حصار چهاردیواری امن خانه‌اش، از دور بنشیند و آمار هر‌روزه مرگ و میرهای بیماران مبتلا به کرونا را نگاه کند، آمار مبتلایان و بهبودیافتگان را با روزهای قبل مقایسه کند و امیدوار باشد به این‌که وقتی ایام مرخصی‌اش تمام شد تب ویروس فروکش کرده‌باشد!
او اما این کارها را نکرد و حالا با 400 کیلومتر فاصله از ما آن‌سوی خط تلفن نشسته و برای ما از خودش می‌گوید؛ از دکتر فرشته صالحی‌امیری: «من اصالتا مازندرانی هستم اهل شهرستان بابل‌، بعد از ازدواج به خاطر این‌که محل کار همسرم تهران بود، ساکن تهران شدیم و از زمستان سال گذشته هم به‌خاطر شرایط کاری من به کردستان مهاجرت کردیم و من سه ماه آخر بارداری‌ ام را در قروه گذراندم، آن هم در شرایطی که یک زمان‌هایی همسرم به‌خاطر کار تهران بود و من کلا در این شهر تنها بودم. آن‌موقع طبق برنامه‌هایی که داشتم، می‌خواستم از اول اسفند به مرخصی بروم اما وقتی اسفند از راه رسید همه برنامه‌ریزی‌های من هم به‌هم ریخت.»
 ماندنم مفید‌تر است
ویروس کرونا، همان عاملی بود که برنامه زندگی خیلی‌ها را در این ایام به هم زد و تقویم را برای دکتر صالحی‌امیری هم یک‌جور دیگر ورق زد:« از ابتدای اسفند بحث شیوع کرونا مطرح شد و همین‌جا مساله برای من اهمیت پیدا کرد؛ قاعدتا همکاران پزشک من درک می‌کنند که وقتی تنها نیروی متخصص باشی مخصوصا در زمان شیوع اپیدمی‌ها هم از نظر اداری کارها بیشتر می‌شود هم از نظر مسؤولیت‌های بهداشتی و هم درمانی. همه اینها باعث شد که من به این نتیجه برسم که ماندنم بیشتر برای بیمارستان و بیماران کرونایی‌اش مفید است، به خاطر همین با همان شرایط بارداری تا آخرین روزهای نزدیک زایمانم در بیمارستان حضور داشتم.»
از آن روزهای قبل از تولد فرزند، خانم دکتر صالحی‌امیری یک عکس به یادگار دارد؛ تصویری که صبح یک روز کاری همکارانش در بیمارستان از او گرفتند، وقتی با ماسک، شید و عینک مخصوص‌، گان پزشکی پوشیده و با نوزاد در شکم عکس یادگاری گرفته؛ ماجرای این عکس اما یک خاطره شنیدنی است‌:« گرفتن عکس بارداری در ماه‌های آخر بارداری رسمی است که از چند سال پیش بین خانواده‌ها به‌وجود آمده؛ من هم توی ذهنم بود که ماه نهم برای گرفتن عکس بارداری به آتلیه مراجعه کنم اما همزمان با شیوع ویروس کرونا، به چند دلیل این فرصت را پیدا نکردم؛ یکی این‌که واقعا شرایط کاری فشرده‌ای داشتیم و تمام مدت در بیمارستان بودم و دوم این‌که به خاطر حفظ پروتکل‌های بهداشتی بسیاری از مشاغل از خدمات‌رسانی منع شده‌بودند و آتلیه‌های عکاسی هم بسته بودند. به‌خاطر همین یک روز که با همکارانم صحبت می‌کردیم، گفتم من هیچ عکسی از بارداری‌ام ندارم که بعدها به دخترم نشان بدهم و با لطف یکی از همکارانم این عکس برای همیشه برای من و دخترم ثبت شد.»
شاید از نظر خیلی‌ها حضور مادر باردار در بیمارستان در این ایام کار خطرناکی بوده‌باشد، او اما با علم و آگاهی به این خطر، با یک انگیزه این تصمیم را گرفته‌بوده: «در زندگی هرکسی شرایطی پیش می‌آید که شاید خیلی خودش را نبیند و به خودش فکر نکند. من هم در آن زمان همین که حس کردم بودنم در بیمارستان، یک مقدار بیشتری به مردم این شهر کمک می‌کند، برای ماندن انگیزه پیدا کردم؛ چراکه از نظر مسؤولیتی این را روی دوش خودم حس می‌کردم باید باشم چون مردم این شهر به من اعتماد کرده‌بودند و اگر به عنوان یک پزشک یک دفعه صحنه را خالی می‌کردم ، اصلا کار وجدانی ای نبود.»
 یک همراهی خانوادگی
همین انگیزه ، دلیل بازگشت او به محیط کار هم بوده ؛ به همان فضای بیمارستان و رسیدگی و معالجه بیماران، آن هم در شرایطی که در پیک دوم کرونا، وضعیت استان آنها از سفید به قرمز تغییر رنگ می‌دهد و تعداد بیماران مبتلا به کرونا
روز به روز بیشتر می‌شود: « از آنجا که تعداد پزشکان متخصص عفونی در کشور محدود است، در دوره‌ای که من مرخصی بودم این وظیفه را در بیمارستان پزشکان متخصص داخلی به عهده گرفته‌بودند، من هم با توجه به این‌که اخبار را مدام رصد می‌کردم دیدم پیک دوم کرونا درحال وقوع است. البته آن موقع هنوز کردستان این‌طور که الان درگیر است درگیر نشده‌بود، اما هرمزگان و خوزستان خیلی درگیر بودند و من پیش بینی کردم این اتفاق در کردستان هم بیفتد. آن موقع با این‌که دختر من دو و نیم ماهه بود ، احساس کردم به حضورم در بیمارستان نیاز بیشتری است.»
گلایه از برگزاری مراسم‌های عروسی و عزا
پیش‌بینی او کاملا درست بود. حالا روز به روز بر تعداد بیماران مبتلا به کرونا افزوده می‌شود؛ بیمارانی که دلیل اصلی ابتلایشان حضور در مراسم پرجمعیت ترحیم و عروسی است و به صورت خانوادگی بستری می‌شوند، همانطور که چند روز پیش ایرج حریرچی، معاون وزیر بهداشت به آن اشاره کرد. حالا همین را از زبان خانم دکتر صالحی امیری می‌شنویم:«الان بیمارانی که در کردستان درگیر کرونا می‌شوند بیشتر به خاطر شرکت در مراسم عزا و عروسی است و به خاطر همین هم خانوادگی بستری می‌شوند. مثلا یادم است خانواده‌ای داشتیم که پدر و مادر و فرزندانشان که همه هم جوان بودند، با هم بستری شدند. همین طور تعداد پذیرش خیلی بالاست، بیماران خیلی بدحال هستند و متاسفانه به علت این‌که یک بیمارستان بیشتر در شهرستان قروه نداریم و تعداد تخت‌هایی که می‌توانیم به درمان بیماران کرونایی اختصاص بدهیم محدود است، مجبوریم فقط مریض‌های بسیار بدحال را بستری کنیم. این درحالی است که شاید مریض‌های دیگر هم نیاز به بستری داشته‌باشند اما با توجه به توان و امکانات پزشکی مان ، توان پذیرش آنها را نداریم و حالشان را از منزل پیگیری می‌کنیم.»


 کمک به دیگران؛ ارث مادرانه
ملورین کوچک خانم دکتر صالحی امیری،با این‌که درست در ایام کرونا به دنیا آمده اما در روزهای بزرگسالی اش هیچ ذهنیتی از این بیماری و تبعاتش در کشور نخواهد داشت؛ اما حتما یک روز دو تصویر از مادرش در این دوران خواهد دید، یکی روزهای بارداری او و یکی روزهای بعد از تولدش؛ هر دو در بیمارستان و خانم دکتر در این باره به ما می‌گوید:« من خودم پدر و مادری دارم که همیشه تا جایی که از دستشان برآمده به بقیه کمک کرده‌اند و امیدوارم دخترم هم این خصلت را از منِ مادر داشته‌باشد که اگر کاری از دستش برای کمک به دیگران برمی‌آمد، دریغ نکند... همین کافی است.»
او دختر نوزادش را در ساعت‌هایی که در بیمارستان بود، به همسرش سپرد تا خودش با فراغ بال بیشتری به درمان بیماران مبتلا به کرونا بپردازد؛ یک همراهی مثال‌زدنی، درباره‌اش می‌گوید:« واقعیت این است اگر همراهی همسرم نبود، شاید من اصلا فرصت حضور دوباره در محل کارم را در ایام مرخصی پیدا نمی‌کردم. همسرم واقعا در این ایام همراهم بوده و من از او متشکرم و حتی به خاطر این همراهی کارش را رها کرده و چون مهندس عمران است، فعلا پروژه‌ای نگرفته تا در خانه مراقب دخترمان باشد.»