به مناسبت 40 سالگی پولاد کیمیایی نگاهی داریم به حضورهای این بازیگر در فیلمهای پدرش مسعود کیمیایی
دور نرو!
همه همکاریهای درخشان آکیرا کوروساوا و توشیرو میفونه، مارتین اسکورسیزی و رابرت دنیرو، تیم برتون و جانی دپ، بهرام بیضایی و سوسن تسلیمی و ابراهیم حاتمیکیا و پرویز پرستویی و برخی دیگر را به یاد بیاورید تا دوباره به اهمیت زوجهای هنری و تعاملات تاثیرگذار اذعان کنید. وقتی بازیگر و کارگردان در درستترین زمان ممکن به هم برسند و فصلهای مشترکی داشته باشند، همکاریها و رفاقتهایی حرفهای شکل میگیرد که بهترین بهرهاش را تماشاگران میبرند. اما آیا لزوما تعدد و تکرار همکاری میان بازیگر و کارگردان، نتیجه درخشانی دارد و مخاطبان را سر ذوق میآورد؟ اگر دنبال مثال نقضی باشیم که نشان چندانی از آن درخشش تعاملی و همکاری مستمر نداشتهباشد، باید به همکاری مسعود و پولاد کیمیایی اشاره کنیم که در رکوردی مهم و شاید به سختی دستیافتنی در 12 فیلم با یکدیگر همکاری کردند. حضور اولیه پولاد کم سن و سال و نوجوان در فیلمهای مسعودکیمیایی که تنها توجیه خویشاوندی و پسر و پدری دارند و راه به هیچ نقد و نظری نمیدهند. به ویژه سرب که پولاد هشت ساله در سکانس مشهوری همراه شاهد احمدلو، کوهیار کلاری، کامیار کلاری و آرش اسلامی شاهد کتکخوردن نوری، قهرمان قصه (هادی اسلامی) مقابل سینما خورشید نو است. حضور پولاد نوجوان و جوان در تجارت و سلطان و فریاد هم خوب و به اندازه است و آزاری به کسی نمیرساند. اما از اعتراض که قصه حضور او در فیلمهای پدر جدیتر میشود، میتوان مدادهای نقد و نظر را تیزتر کرد. نقش های پولاد در اعتراض و سربازهای جمعه مکمل است و پرداخت چندان محکمی هم در فیلمنامه ندارد. برای همین تلاشهای پولاد هم آنچنان به ثمر نمینشیند. از حکم به بعد هم پولاد جا پای قهرمانان اسم و رسمدار سینمای کیمیایی همچون بهروز وثوقی، فرامرز قریبیان و هادی اسلامی و در درجههای بعدی فریبرز عربنیا و محمدرضا فروتن میگذارد، اما با وجود همه کوششهای پولاد در حکم، رئیس، محاکمه در خیابان و جرم، او همقد قهرمانان سینمای کیمیایی نیست. شاید هم اشکال از متن و نقشها باشد که باید همگام با زمانه تغییر شکل میدادند، در آن صورت ما هم شمایل قهرمانان زخمخورده جدید را با بازی پولاد باور میکردیم. شاید به دلیل همین نتایج نهچندان خوشایند و ماندگار باشد که پولاد دیگر در متروپل و قاتل اهلی، جامه قهرمان کیمیایی را بر تن نکرد و در نقشهایی مکمل ظاهر شد و در «خون شد» نیز که اصلا جایی در میان بازیگران نداشت. تا اطلاع ثانوی، همقدشدن پولاد با قهرمانان تیپیکال و کلاسیک سینمای کیمیایی یا تغییر رویکرد استاد در خلق قهرمانانی امروزی با همه نقاط ضعف و قوتشان، دلخوشیم به هنرنمایی پولاد کیمیایی در فیلمهایی چون گشت ارشاد. شما را نمیدانم، اما من یکی که فکر میکنم پولاد در نقشهایی مثل عطا دلپذیر و بانمک است و استعدادهای نهفتهاش را شکوفا میکند. همه این تجربهها و نقشآفرینیهای متفاوت از سینمای کیمیایی، شاید بهزودی و در درستترین زمان ممکن به درد شخصیتهای خوشنوشته و فیلمهای خوب پرداخت شده استاد بخورد. پس پولادجان کیمیایی زیاد دور نرو.
سعید مروتی / منتقد فیلم و روزنامه نگار
متل قو، پاییز هشتاد و سه. به دعوت مسعود کیمیایی رفتهایم سر صحنه «حکم». سناریو را در روزهای پیش تولید خواندهام و در جریان داستان هستم. حضور عزت ا... انتظامی در نقش رضا معروفی خبرساز شده و خسرو شکیبایی و لیلا حاتمی و بهرام رادان هم هستند تا آسمان بازیگری فیلم حکم، پرستاره باشد و البته پولاد هم هست که چند سالی است در فیلمهای پدر جلوی دوربین میرود. بیشترین توجه عمومی معطوف به اولین همکاری آقای بازیگر با مسعود کیمیایی است. در اولین عکس منتشرشده از فیلم روی جلد هفتهنامه سینما عزت ا... انتظامی هست و خودرویی قدیمی و کلی حس و حال خوب که آدم را به فیلم تازه کیمیایی امیدوار میکند. «سربازهای جمعه» فیلم قبلی کیمیایی، انتظاری را که از فیلمساز تاریخساز سینمای ایران میرفت، برآورده نکردهبود؛ هرچند دوستدارانی هم داشت. با رفیقم خسرو نقیبی سرصحنه فیلم تازه کیمیایی حضور داریم. زرین دست پشت دوربین است و انتظامی، لیلا حاتمی و بهرام رادان هم هستند و پولاد. پولادی که در جمع نامآوران فیلم حکم شاید خیلی به چشم نمیآید. او بازیگر نقشی است که بهرام رادان ردش کرده. نقشی منفی که احتمالا رادان پذیرش آن را خلاف سیمای ستاره گونی میدانست که در آن سالها میخواست به آن برسد.
قرار است صحنه گفتوگوی رضا معروفی و محسن را فیلمبرداری کنند. آقای انتظامی و پولاد کیمیایی مقابل هم نشستهاند. مسعود کیمیایی بعد از گفتوگویی کوتاه و خصوصی با انتظامی، نکتهای هم به پولاد میگوید و دستور حرکت میدهد. آنچه به چشم میآید حضور مسلط پولاد است و هنوز هیچ کس نمیداند که قرار است با همین نقش و همین فیلم، پولاد بازیگر متولد شود. احتمالا هیچ کس جز مسعود کیمیایی، که حواسش هست پولاد چگونه این نقش خشن و منفی را دوست داشتنی از کار دربیاورد. نقشی که خیلی طولانی نیست؛ کاریزمای رضا معروفی را ندارد، حجمش از نقش سهند که در سراسر فیلم با رضا معروفی است ، کمتر است و مهمتر از همه منفی است. البته روی کاغذ منفی است و در اجرا محسن به یکی از شخصیتهای مهم فیلم حکم تبدیل میشود. با همان خشونت و عاشقانههایش (در معدود فلاشبکهای سینمای کیمیایی) و آن حضور مسلط پولاد کیمیایی که صحنه به صحنه بهتر میشود. نقشی که درخشش در آن، محصول رانت پدر نیست و از استعداد و قابلیت پسر میآید.
پسر بچهای که در فیلم«سرب» همراه با شاهد احمدلو و کوهیار کلاری شاهد کتک خوردن نوری (هادی اسلامی) بود.
پسر جلال پیشواییان که در «تجارت»، با وجود سن کمش غیرت میکند و در غربت، پای دوستش میایستد. عادل فیلم«سلطان» که اولین صحنه حضورش در فیلم با دیالوگهای سلطان در یادها ماند و «عین آهوی زنده مونده» ماند تا نشانهای باشد از نسل جوان پویا و با سوادی که قرار است آینده را بسازد و در فردای بدون سلطان حاضر باشد. مرد جوان خشمگینی که در «فریاد» همه هستی اش را از دست داده و کسی نمیتواند آرامش کند.
یوسف پسر کوچیکه فیلم«اعتراض» که از وقتی به سرش باتوم زدهاند، دائم میخندد. سعید روزنامهخوان و علاقهمند عالم سیاست فیلم «سربازهای جمعه» که با همخدمتیهایش در عین رفاقت، کمی فاصله دارد. همه اینها حکم مقدمهای را داشتند تا پولاد به فیلم حکم برسد. تا قبل از حکم ، پولاد پسر مسعود کیمیایی بود و بعد از حکم پولاد بازیگر به رسمیت شناخته شد.
انتظامی ماشه را میچکاند، لیلا حاتمی پریشان و گریان به سوی پولاد میرود. پولادی که در آخرین نماهای فیلم ، واپسین نشانههای فیلمیک را اجرا میکند و مرگ را سینمایی بازی میکند. بعد از «حکم»، پولاد به قهرمان فیلمهای پدر تبدیل میشود. در «رئیس» هنوز قریبیان هست که ما را یاد «گوزنها» و «ردپای گرگ» بیندازد و البته پولاد هم کنارش حضور دارد. با نقش رضا سرچشمه در فیلم«جرم»، کیمیایی پدر، کیمیایی پسر را در قامت قهرمانی نشاند که اسلافش بهروز وثوقی، فردین، فرامرز قریبیان، سعید راد، فرامرز صدیقی، فریبرز عربنیا ، محمد رضا فروتن و عزتا... انتظامی بودند. قامت قهرمان کیمیایی آنقدر بلند است که «زیر سایهاش ده نفر خنک شوند».
حالا سالهاست پولاد بازیگری حرفهای است و اتفاقا در فیلمهای کارگردانهای دیگر هم حضورش قابل قبول است. یک فیلم هم کارگردانی کرده که از فیلم اول خیلیها بهتر است. پسر مسعود کیمیایی بودن بار سنگینی بر دوش پولاد گذاشته، خروج از زیر سایه سنگین نام پر افتخار و پر اعتبار پدر هم اصلا ساده نبوده و نیست. کیمیایی پدر ستاره به دنیا آمده (با هر ترکیب پرستارهای همیشه ستاره اصلی در فیلمها خود مسعود کیمیایی است) کیمیایی پسر در جستوجوی فردیت است. همکاریهای مشترک پدر و پسر در سالهای اخیر منجر به سوءتفاهمها، کدورتها و حتی دشمنیهایی با مسعود کیمیایی شد. خیلی جاها چون برای زدن پدر، پسر را نواختند. «خون شد» فیلم آخر مسعود کیمیایی که فیلم درست و خوبی هم هست، بدون حضور پولاد کیمیایی ساخته شد؛ اتفاقی بی سابقه در دو دهه اخیر. و شاید این فاصله گرفتن مقطعی به نفع هر دو تمام شد. پولاد کیمیایی حالا بازیگری با تجربه و حرفهای است و البته کارگردانی جوان که احتمالا فکرهایی هم برای ساخت فیلم دومش دارد. پولاد میخواهد صندلی خودش را داشتهباشد، که میتواند و البته پشتگرم به بهترین پدری است که سینمای ایران به خودش دیدهاست. از این عشق پدر و پسری و این چشمه جوشان محبت و عاطفه، یادگارهایی برای سینمای ایران به ارمغان آورده که از منظر پسر، مهمترینش فیلم«حکم» است؛ بزنگاهی که برای پولاد، حکم تولدی دیگر را داشت.