حمیدی ‌شیرازی  برق سالن را قطع می‌کند!

حمیدی ‌شیرازی برق سالن را قطع می‌کند!

23 تیر سالروز درگذشت دکتر مهدی حمیدی‌شیرازی است.



با ظهور نیما یوشیج و ابداع قالبی به نام شعر نو یا نیمایی، جرقه یکی از بزرگترین دعواهای ادبی در فضای شعر زده شد. طیف اصلی مخالفان نيما را افرادی چون دكتر مهدی حميدی‌شيرازی، ملک‌الشعرای بهار، رعدی آذرخشی و رهی معيری تشکیل می‌دادند. این گروه، التزام فراوانی به قالب و شکل شعر فارسی داشتند و كار نيما را در حوزه شكستن اوزان عروضی و كوتاه و بلند كردن مصراع‌ها بدعتی خطرناک می‌دانستند كه بايد با آن مقابله می‌شد.
آغاز تقابل حمیدی با نیما، نخستین کنگره نویسندگان ایران بود. در این کنگره افرادی چون محمدتقی بهار، حکمت، خانلری، احسان طبری و مهم‌تر از اینها نیما یوشیج و مهدی حمیدی‌شیرازی حضور داشتند. نیما در این کنگره قرار بود شعر بخواند و زمانی که پشت تریبون قرار گرفت و خوانش شعر «آی آدم‌ها» را آغاز کرد، حضار در کمال تعجب دیدند که چراغ‌های سالن ناگهان خاموش شد. وقتی مسؤولان برنامه در پی علت ماجرا رفتند تا آن را رفع و رجوع کنند، متوجه شدند با شروع شعرخوانی نیما، دکتر حمیدی‌شیرازی از سالن خارج شده و برق‌های سالن را قطع کرده است! این اتفاق سبب شد که نیما زیر نور شمع شعرش را برای حضار بخواند. ماجرا به اینجا ختم نشد و حمیدی‌شیرازی در این کنگره قصیده‌ای را که علیه نیما سروده بود، خواند:
به شعر اگرچه کسی آشنا چو نیما نیست/سوای شعر، خلافی میانه ما نیست/اگرچه واسطه انس ما همان شعر است/میانمان سر آن گفت‌وگوست، دعوا نیست
البته در این ابیات، حمیدی‌شیرازی به این اشاره می‌کند که دعوای او و نیما از جنس شعر است و آنها خصومت شخصی با هم ندارند، اما شعر که جلوتر می‌رود این‌قدرها محترمانه هم نیست:
سه چیز هست در او: وحشت و عجائب و حمق/ سه چیز نیست در او: وزن و لفظ و معنا نیست. بعدها پرویز ناتل خانلری نیز در مقاله‌ای اشاره می‌کند که بحث ما با نیما بر سر شعر است نه خصومت شخصی. خانلری نوشت: «[آنچه سودمند است] ذکر خصوصیاتی از زندگی شاعر است که در اثبات یا رد مقام او هیچ تأثیری نمی‌تواند داشت. این که خانه شاعر در خیابان یا در پس‌کوچه قرار داشته، اینکه پیراهن سفید یا نیلی می‌پوشیده، این که سبزی پلو یا فسنجان را بیشتر دوست داشته، این که پسرش با فرفره یا جغجغه بازی می‌کرده و همسرش لاغر یا فربه بوده ، قدر و شأن او را نه می‌افزاید و نه می‌کاهد.»