امروز با مهدوی‌کیا

امروز با مهدوی‌کیا


 پروین بهتر است از آن 700، 800 میلیونی که سال 77‌رفت به حساب‌شان، صحبت کند!(افشاگری مهدوی‌کیا درباره فرانک‌های انتقالش به آلمان)
 اسماعیل حلالی جزو هزار نفر فوتبالیست اول ایران نیست! (بعد از جام ملت‌های لبنان و اعتراضی که او به نیمکت‌نشینی در این جام کرده بود)
 بعد از 13 سال تلاش در تیم‌ملی، من را وطن‌فروش خواندند(بعد از خداحافظی از تیم‌ملی)
 یک روز پشت چراغ قرمز گیر کردم. ماشین بغل دستی‌ام یک سرویس مدرسه بود. راننده‌اش مرا شناخت. به بچه‌ها گفت: مهدوی‌کیا... بچه‌ها نگاهی به من کردند اما مرا نشناختند. روزی ورزش قهرمانی تمام می‌شود. بزرگتر از من را هم در خیابان نشناخته‌اند.
 دوست دارم به مردم کمک کنم ولی یک نفر آمده می‌گوید 5‌میلیارد بده پسرم از زندان آزاد شود! (گلایه مهدوی‌کیا از بعضی درخواست‌های نامعقول)
 نیمکت‌نشینی‌های من در پرسپولیس، آسیبی به رفاقت من و یحیی در خارج از زمین نمی‌زند.(برعکسش اتفاق افتاد!)
 در جام‌جهانی، علی دایی گفت که بازیکن توی چشم من نگاه می‌کرد اما پاس نمی‌داد یعنی چه؟ اگر اسم من را می‌آورد درباره‌اش حرف می‌زدم. من و دایی سال‌ها کنار هم بازی کردیم و فکر می‌کنم بیست، سی تا از گل‌هایی که در تیم‌ملی زد با پاس‌های من بود.
 نمی‌دانم چرا وقتی به آمریکا گل زدم داد زدم! انگار اعصابم از یک چیز خرد بود!
 وقتی برادرم را می‌خواستیم خاک کنیم، پدرم روی دست من افتاد و گفت دیگر برگرد ایران. به خاطر همین دیگر در اروپا نماندم و برگشتم.