قشنگ نیست آقای عبدی!
حامد عسکری شاعر و نویسنده
دكور برنامه مثل همه برنامههای گفتوگومحور بر پایه اینترنت ژیگول است. دو بازیگر طنز نشستهاند و وسط هم استاد اكبر عبدی نشسته و آن دو نفر با استاد گفتوگو میكنند. محور اینگونه برنامهها یا خاطرهاست یا موقعیت طنزی كه اتفاق افتاده و باعث خندیدن میشود و خب اكثر ماها هم فضول. عكس آقای فراستی میآید و یكهو آقایكمدین میگوید: بابا صد تومنتو بیار بده. .. اون شب پول نداشتی برات خریدم و رفتی كه رفتی. دو بازیگر طنز هم مرتب دنده میدهند كه از استاد بیشتر حرف بكشند. استاد كه حالا به ذوق آمده یك كلمه یك ذره بیادبی هم میزند تنگ جملاتش و آن دو نفر هم ریسه میروند. مثلا خیلی برنامه جذاب میشود. میدانید آقایعبدی؟ من خیلیخیلی كوچكتر از آن هستم كه بخواهم به شما نكتهای اخلاقی توضیح بدهم، اما شما كه توی آدم برفی رفاقت یادمان دادید و شما كه توی فیلم مادر مرحوم علی حاتمی آن مجنون دوستداشتنی را بازی كردید و همه عاشقت شدیم. شما چرا؟ شما كه رفیق كم ندارید. الحمدلله دستتان به دهنتان میرسیده ظاهرا و صدتومان نه شما را گدا میكند نه جناب فراستی را پادشاه... میدانید استاد بیشتر حسم این است كه خدای نكرده زبانم لال میخواهید مسعودخان را بكوبید وگرنه صدهزارتومان آنموقع كه با تورم مثلا بشود چند میلیون تومان. یكبار به آقای فراستی زنگ بزنید و مطرح كنید و جدی پولتان را مطالبه كنید. میدانید آقای عبدی من اصلا كاری به اختلافات شما و آقای فراستی ندارم، ولی اینكه آقای فراستی اینقدر با شما رفیق بوده كه با هم بروید شام بخورید و بعد اینقدر با شما ندار بوده كه از شما دستی گرفته یا گذاشته دونگشان را حساب كنی خیلی چیز ارزشمندی برای شما باید باشد. یكبار قبلا هم این خاطره را گفته بودید و شیرینیاش مثل آدامس رفته... شما كه هزار ماشاا... یكهارد خداترابایتی خاطره فوقالعاده شیرین دارید گفتن این قبیل خاطرات یك كمی بیات شده و دیگر چنگی به دل نمیزند.
تیتر خبرها