گفتوگو با مصطفی رحماندوست؛ شاعر، نویسنده و مدرس داستاننویسی کودک و نوجوان
کاش یه شعر حافظ بودم
بای بسم ا... شعر صددانه یاقوت را در وصف انار، همهمان از برداریم كاری است كه عمومصطفی، شاعر همدانی پایتختنشین سروده با او كه بهخاطر شرایط كرونایی فقط تلفنی در چند نوبت گپ زدم از تندی و تیزی ذهنش بهراحتی نتیجه گرفتم چه خلاق است و به همین خاطر یادآورد چند نكته درباره این شاعر و نویسنده هم ولایتی، لطف این انجمن را افزون میكند. از این مدرس داستاننویسی و ادبیات كودكان و نوجوانان، تاكنون 314 اثر منتشرشده. تیراژ كتابهای او به بیش از شش و نیم میلیون نسخه میرسد و برخی از آثار او از جمله قصه دو لاكپشت تنها، بازی با انگشتها، سه قدم دورتر شد از مادر، دو تا عروس، دو تا داماد و... به 13 زبان ترجمه شده.
به عنوان مدیر نشر دارای تجربه، اگه میشد چی رو بیش از همه نشر میدادین در تیراژ میلیونی؟
حتما دوست داشتنِدیگران رو.
یک منظره دلانگیز رو به کی تقدیم میکردین؟
به اونهایی که به صلح فکر میکنن.
اگه میشد روبهروی پنجره دوستِ دوستداشتنی چه منظرهای رو مینشاندین؟
درخت و پرنده.
دوست داشتین با کی همیشه همسایه بودین؛ چهجور آدمی یا دوستی؟
با کسی مثل خودم، انسان.
همنشین همیشهتون در بهشت ؟
بذار برم بهشت بعدش هرکی همنشینم باشه خوبه.
برای نزدیکی بیشتر بچهها با شاهنامه و نظامی و رومی و سعدی و عطار، پیشنهادی چندکلمهای که هنوز کاربردی نشده؟
به خونوادهها توصیه میکنم خلاصه شده آثار
اونها رو برای بچههاشون بخرن.
فوت کوزهگریِ نوشتنِ چندصدکتاب؟
فوت کوزهگریش اینه که تموم زندگیم رو گذاشتم برای بچهها.
(شوخی با نام برخی آثار رحماندوست:)«نوشتم دوستت دارم» ولی نخواندی؟
چرا! خووند خیلی هم خوب خووند.
«زیباتر از بهار»؟
حس بهاره در دل.
«صدای ساز میآید» ولی سکوت نمیشنود؟
سکوت میشنوه زبون نداره بگه.
«پرنده گفت به به» ! چه هوای گرمیه توی دیگ آشپزخونه؟
(با بسی خنده) وای دلم براش میسوزه.
«بازی شیرین است» ولی؟
بچهها برد و باخت سرشون نمیشه.
«به نام دوستم خدا» که همیشه دلش رو میشکونم؟
سعی میکنم نشکونم.
«آسمان هم خندید» بسکه زمین پر از رنگین کمون شد؟
آسمان هم خندید وقتی دید بچهها خوشحالن و میخندن.
شما 100سال بعد/ چجور یادتون کنن؟
بگن خدا رحمتش کنه.
بچههای فردا با یاد شما شمع روشن کنن، گل پرپرکنن یا کتاب بخونن؟
حیفه گل که پرپر بشه. وقتی برق هست شمع روشن نکنن. کتابی که دوست دارن بخونن.
اگه کتاباتون پرنده بشن کجا لونه میسازن؟
میون بهشت دیگه.
به کجا مهاجرت میکنن؟
به جایی که بچهها زیادن.
بهشتِ دنیایی شما؟
جایی که بچهها باشن و شاد باشن.
چرا به همدان میگن «شهر خوبان»؟
خب زیاد خوب داره حتما.
کتابای بچههای دهه 50 و 60 خیلی بامعنا و پرمعنا بود. کتابای این نسل دهه هشتادی و نودی انگار از معنا خالیه یا من بی انصافی میکنم؟
اون موقع کتابها دور از حس و حال بچهها بود حالا به حس و حالشون نزدیک شده.
امید امامخمینی به دبستانیهاست، امید شما به کیهاست؟
امید من به بچههایی است که امروز بزرگ میشن.
اگه خوابتون بگیره و از یه قرار مهم با یه آدم مهم جا بمونین؟
مهم نیست میگم خوابم گرفته.
اگه دوستتون پیش رئیستون زیرآبتون رو با ناجوانمردی و دروغ بزنه/میزد؟
از این چیزها زیاد دیدم ولی زندگیم رو کردم.
از اون آدم دلگیر نشدین؟
سعی میکنم برای کار بد دیگران دلیل بیارم، بعد
میبخشم شون.
از کی از چی انتظار معجزه دارین؟
از هیشکی در این روزها معجزهای اتفاق نخواهدافتاد.
اگه دوست خوبتون دلتون رو بشکنه؟
دلش رو تعمیر میکنم.
اگه کسی که ازش انتظار ندارین براتون چاه بکنه؟
بوده! این رسم روزگاره.
اگه کتاب آماده چاپتون توی چاپخونه یا انتشاراتی بهخاطر حسادت یا دشمنی گم و گور بشه؟
حالا که پرینت و سیوشده زیاده؛ اما زمانی بوده که یه نسخهاش رو هم نداشتم. ناراحت شدم اما گفتم حتما خیری بوده.
اگه با یکی از بچههایی که در کودکی کتکش زدین توی بزرگسالی روبهرو بشین ؟
اتفاق افتاده، با هم میخندیم. (الان وسط پیشونیم جای سنگ هست)
گفتین خسیس هستین منتها برای خرجکردن وقت؟
هستم. از وقتم بیشتر استفاده میکنم.
حرص میزنین ولی برای آموختن؟
برای چیزی که نیاموختم.
خیلی به گفت وگو باهاش راغب هستین؟
کسی که ازش یاد بگیرم.
باهاش دلتون تازه میشه؟
اون حتما دل خداپسند داره.
تازهترین چیزی که آموختین؟
بچههای امروز از قبل از تولد نیاز به کتاب دارن (دوره جنینی)
از سختترین لحظههای زندگیتان؟
یادم نمیاد.
سایبان آرامش روح شما؟
اگه احساس کنم بچهها فرداشون بهتره آرامش دارم.
آب و نانتون رو با کی دوستانه تقسیم میکنین ؟
با هرکی دور و برم باشه.
به کیها ازش میبخشین؟
به هرکی نیاز داشتهباشه.
با کی هرگز قسمتش نمیکنین؟
ندارم چنین کسی.
به کجا هرگز نمیروید؟
هرجا راهم ندن.
دوست دارین همیشه کجاها باشین؟
در سفر.
مث مسافر کوچولو؟
نه به دنبال خودم.
چقدر از خودتون رو یافتین؟
قسمتی رو یافتم قسمتی رو امیدوارم پیداکنم قسمتی رو مطمئنم پیدا نمیکنم.
به کی دوستت دارم میگین؟
به خانمم و هر بچه دیگه.
از چی خیلی متنفرین؟
هیچی! غیر از ظلم.
چیه که به شما اصلا نمیاد همه هم میگن؟
نمیدونم . از همه بپرسین.
چیه که خیلی باهاتون با روحیهتون جوره؟
بنشینم و صبر پیش گیرم/ دنباله کار خویش گیرم.
کیها دنیای بچهها رو به رسمیت نمیشناسن و جدی نمیدونن؟
سیاسیون. امان از دست شون.
مهمترین آموزه شما برای نسلهای بعدی؟
دوست داشته باشین.
اگه کسی علیه شما جوسازی کنه؟
طبیعیه وقتی آدم مشهور میشه این حرفها هست.
اگه باوجود پاکیتون بهتون بهتان بزنن چیکار میکنین؟
زدن. توکل کردم بهخدا.
از بلندپروازیهای کودکانه شما؟
شب و روز توی خوابم هم دارم پرواز میکنم بلند و کوتاه نداره، همش در حال پروازم.
شده شما رو جدی نگیرن؟
آره، بچههایی که اثری براشون خووندم و خوششون نیومده.
از چشم و همچشمیهایی که درگیرش شدین؟
یواشکی از کنارش رد میشم؛ مَرّوا کِراما.
از شوربختیهایی که گاهی بناگزیر پیش میاد؟
فردی نیست به شوربختی جامعه فکر میکنم.
اگه کتاب اول و دوم و دهم و حتی پنجاهم تون اصلا و ابدا چاپ نمیشد؟
دیگه نویسنده نبودم.
انگیزه تون رو از دست میدادین؟
نمیدونم برام اتفاق نیفتاده.
اگه شما اینکه هستین نبودین ؟
یه چیز دیگه بودم برای بچهها مثلا کتابفروشی باز میکردم.
راهی که دوست داشتین بروید ولی نشد؟
خیلی دلم میخواد یه اثر درست و حسابی بنویسم.
اگه صفحههای کاغذ نپذیرن نوشتن شما رو نقش برندارن؟
قهر میکنم ازشون و میرم تایپ میکنم.
کلمات اگه شما رو بایکوت کنن باهاتون راه نیان؟
کلمه میآفرینم.
اگه خود شما شعری بودین؟
کاش یه شعر حافظ بودم.
اگه همدوره شاعران کهن بودین؟
حافظ سعدی مولوی فردوسی.
اگه عبیدزاکانی علیه تون هجو و طنز میگفت؟
من هم براش هجو میگفتم و قوی تر.
اگه مولوی با نی مشهورش توی سرتون میزد که مصطفی خان از این بهتر بگو؟
حرفهاش رو گوش میکردم چوب معلم گُله.
اگه سعدی همسفرتون بود نقل مجلستون چی بود؟
شعر.
با خاقانی توی ایوان مدائن چه حسی داشتین؟
مینشستیم گریه میکردیم.
اگه همه کوششهاتون رو بهخاطر چند کار که خیلی درخشان نیست کسی نادیده بگیره ؟
الحمدلله توفیق دارم مردم کارهام رو میبینن اون کوچیکهایی رو که ندیدنیه میبخشن.
اگه کسی که اصلا باهاتون به هردلیل میونه خوبی نداره توی مجلسی تریبون دستش باشه و هی ازتون انتقاد بکنه؟
دلم براش میسوزه.
خدا رو با چی به چی شناختین؟
حضرت علی : عرفه ا... فسخ العزایم وقتی تصمیم میگیری و برنامه میریزی اما نمیشه.
جایی خوندم بهخاطر توصیه به دوستی و مروت و دانشاندوزی، عذرتون رو خواستن؟
از این اتفاقها افتاده. خوشبختانه خدا لطف کرده صریح حرف میزنم ملاحظه نمیکنم و بهایش رو پرداختم.
اگه یکی بهتون بگه عتیقه/ دورهتون گذشته؟
ممکنه. هنوز نشدم ولی ممکنه بشم.
پرخاش یه دوست رو چهجوری جواب میدین؟
اگه دوست باشه سکوت میکنم تا سرحال بیاد.
لازم شده خودتون رو 180درجه تغییر بدین؟
نه.
به نسبت سال 79 چقدر تغییرکردین ؟
حس خودم اینه که عوض نشدم.
سوادتون چقدر شده؟
سعی کردم یه کم بیشتر بشه نمیدونم شده یا نه.
کارنامه شما دست خدا... چه داوری خواهد کرد؟
امیدوارم خوب داوری کنه و به خوبی نمره بده.
نمرهای که خودتون به خودتون میدین؟
شب و روز در حد 20دارم کار میکنم ولی مطمئنم به 15هم نمیرسم.
و خدا به شما چند میده/ چند بِده بهتره؟
خدا چون غفور و رحیمه 25 میده.
از خوشبختیهای شما؟
همین که شما دارین با من حرف میزنین نشون میده خیلی خوشبخت بودهام که باید با شما حرف بزنم.
حتما دوست داشتنِدیگران رو.
یک منظره دلانگیز رو به کی تقدیم میکردین؟
به اونهایی که به صلح فکر میکنن.
اگه میشد روبهروی پنجره دوستِ دوستداشتنی چه منظرهای رو مینشاندین؟
درخت و پرنده.
دوست داشتین با کی همیشه همسایه بودین؛ چهجور آدمی یا دوستی؟
با کسی مثل خودم، انسان.
همنشین همیشهتون در بهشت ؟
بذار برم بهشت بعدش هرکی همنشینم باشه خوبه.
برای نزدیکی بیشتر بچهها با شاهنامه و نظامی و رومی و سعدی و عطار، پیشنهادی چندکلمهای که هنوز کاربردی نشده؟
به خونوادهها توصیه میکنم خلاصه شده آثار
اونها رو برای بچههاشون بخرن.
فوت کوزهگریِ نوشتنِ چندصدکتاب؟
فوت کوزهگریش اینه که تموم زندگیم رو گذاشتم برای بچهها.
(شوخی با نام برخی آثار رحماندوست:)«نوشتم دوستت دارم» ولی نخواندی؟
چرا! خووند خیلی هم خوب خووند.
«زیباتر از بهار»؟
حس بهاره در دل.
«صدای ساز میآید» ولی سکوت نمیشنود؟
سکوت میشنوه زبون نداره بگه.
«پرنده گفت به به» ! چه هوای گرمیه توی دیگ آشپزخونه؟
(با بسی خنده) وای دلم براش میسوزه.
«بازی شیرین است» ولی؟
بچهها برد و باخت سرشون نمیشه.
«به نام دوستم خدا» که همیشه دلش رو میشکونم؟
سعی میکنم نشکونم.
«آسمان هم خندید» بسکه زمین پر از رنگین کمون شد؟
آسمان هم خندید وقتی دید بچهها خوشحالن و میخندن.
شما 100سال بعد/ چجور یادتون کنن؟
بگن خدا رحمتش کنه.
بچههای فردا با یاد شما شمع روشن کنن، گل پرپرکنن یا کتاب بخونن؟
حیفه گل که پرپر بشه. وقتی برق هست شمع روشن نکنن. کتابی که دوست دارن بخونن.
اگه کتاباتون پرنده بشن کجا لونه میسازن؟
میون بهشت دیگه.
به کجا مهاجرت میکنن؟
به جایی که بچهها زیادن.
بهشتِ دنیایی شما؟
جایی که بچهها باشن و شاد باشن.
چرا به همدان میگن «شهر خوبان»؟
خب زیاد خوب داره حتما.
کتابای بچههای دهه 50 و 60 خیلی بامعنا و پرمعنا بود. کتابای این نسل دهه هشتادی و نودی انگار از معنا خالیه یا من بی انصافی میکنم؟
اون موقع کتابها دور از حس و حال بچهها بود حالا به حس و حالشون نزدیک شده.
امید امامخمینی به دبستانیهاست، امید شما به کیهاست؟
امید من به بچههایی است که امروز بزرگ میشن.
اگه خوابتون بگیره و از یه قرار مهم با یه آدم مهم جا بمونین؟
مهم نیست میگم خوابم گرفته.
اگه دوستتون پیش رئیستون زیرآبتون رو با ناجوانمردی و دروغ بزنه/میزد؟
از این چیزها زیاد دیدم ولی زندگیم رو کردم.
از اون آدم دلگیر نشدین؟
سعی میکنم برای کار بد دیگران دلیل بیارم، بعد
میبخشم شون.
از کی از چی انتظار معجزه دارین؟
از هیشکی در این روزها معجزهای اتفاق نخواهدافتاد.
اگه دوست خوبتون دلتون رو بشکنه؟
دلش رو تعمیر میکنم.
اگه کسی که ازش انتظار ندارین براتون چاه بکنه؟
بوده! این رسم روزگاره.
اگه کتاب آماده چاپتون توی چاپخونه یا انتشاراتی بهخاطر حسادت یا دشمنی گم و گور بشه؟
حالا که پرینت و سیوشده زیاده؛ اما زمانی بوده که یه نسخهاش رو هم نداشتم. ناراحت شدم اما گفتم حتما خیری بوده.
اگه با یکی از بچههایی که در کودکی کتکش زدین توی بزرگسالی روبهرو بشین ؟
اتفاق افتاده، با هم میخندیم. (الان وسط پیشونیم جای سنگ هست)
گفتین خسیس هستین منتها برای خرجکردن وقت؟
هستم. از وقتم بیشتر استفاده میکنم.
حرص میزنین ولی برای آموختن؟
برای چیزی که نیاموختم.
خیلی به گفت وگو باهاش راغب هستین؟
کسی که ازش یاد بگیرم.
باهاش دلتون تازه میشه؟
اون حتما دل خداپسند داره.
تازهترین چیزی که آموختین؟
بچههای امروز از قبل از تولد نیاز به کتاب دارن (دوره جنینی)
از سختترین لحظههای زندگیتان؟
یادم نمیاد.
سایبان آرامش روح شما؟
اگه احساس کنم بچهها فرداشون بهتره آرامش دارم.
آب و نانتون رو با کی دوستانه تقسیم میکنین ؟
با هرکی دور و برم باشه.
به کیها ازش میبخشین؟
به هرکی نیاز داشتهباشه.
با کی هرگز قسمتش نمیکنین؟
ندارم چنین کسی.
به کجا هرگز نمیروید؟
هرجا راهم ندن.
دوست دارین همیشه کجاها باشین؟
در سفر.
مث مسافر کوچولو؟
نه به دنبال خودم.
چقدر از خودتون رو یافتین؟
قسمتی رو یافتم قسمتی رو امیدوارم پیداکنم قسمتی رو مطمئنم پیدا نمیکنم.
به کی دوستت دارم میگین؟
به خانمم و هر بچه دیگه.
از چی خیلی متنفرین؟
هیچی! غیر از ظلم.
چیه که به شما اصلا نمیاد همه هم میگن؟
نمیدونم . از همه بپرسین.
چیه که خیلی باهاتون با روحیهتون جوره؟
بنشینم و صبر پیش گیرم/ دنباله کار خویش گیرم.
کیها دنیای بچهها رو به رسمیت نمیشناسن و جدی نمیدونن؟
سیاسیون. امان از دست شون.
مهمترین آموزه شما برای نسلهای بعدی؟
دوست داشته باشین.
اگه کسی علیه شما جوسازی کنه؟
طبیعیه وقتی آدم مشهور میشه این حرفها هست.
اگه باوجود پاکیتون بهتون بهتان بزنن چیکار میکنین؟
زدن. توکل کردم بهخدا.
از بلندپروازیهای کودکانه شما؟
شب و روز توی خوابم هم دارم پرواز میکنم بلند و کوتاه نداره، همش در حال پروازم.
شده شما رو جدی نگیرن؟
آره، بچههایی که اثری براشون خووندم و خوششون نیومده.
از چشم و همچشمیهایی که درگیرش شدین؟
یواشکی از کنارش رد میشم؛ مَرّوا کِراما.
از شوربختیهایی که گاهی بناگزیر پیش میاد؟
فردی نیست به شوربختی جامعه فکر میکنم.
اگه کتاب اول و دوم و دهم و حتی پنجاهم تون اصلا و ابدا چاپ نمیشد؟
دیگه نویسنده نبودم.
انگیزه تون رو از دست میدادین؟
نمیدونم برام اتفاق نیفتاده.
اگه شما اینکه هستین نبودین ؟
یه چیز دیگه بودم برای بچهها مثلا کتابفروشی باز میکردم.
راهی که دوست داشتین بروید ولی نشد؟
خیلی دلم میخواد یه اثر درست و حسابی بنویسم.
اگه صفحههای کاغذ نپذیرن نوشتن شما رو نقش برندارن؟
قهر میکنم ازشون و میرم تایپ میکنم.
کلمات اگه شما رو بایکوت کنن باهاتون راه نیان؟
کلمه میآفرینم.
اگه خود شما شعری بودین؟
کاش یه شعر حافظ بودم.
اگه همدوره شاعران کهن بودین؟
حافظ سعدی مولوی فردوسی.
اگه عبیدزاکانی علیه تون هجو و طنز میگفت؟
من هم براش هجو میگفتم و قوی تر.
اگه مولوی با نی مشهورش توی سرتون میزد که مصطفی خان از این بهتر بگو؟
حرفهاش رو گوش میکردم چوب معلم گُله.
اگه سعدی همسفرتون بود نقل مجلستون چی بود؟
شعر.
با خاقانی توی ایوان مدائن چه حسی داشتین؟
مینشستیم گریه میکردیم.
اگه همه کوششهاتون رو بهخاطر چند کار که خیلی درخشان نیست کسی نادیده بگیره ؟
الحمدلله توفیق دارم مردم کارهام رو میبینن اون کوچیکهایی رو که ندیدنیه میبخشن.
اگه کسی که اصلا باهاتون به هردلیل میونه خوبی نداره توی مجلسی تریبون دستش باشه و هی ازتون انتقاد بکنه؟
دلم براش میسوزه.
خدا رو با چی به چی شناختین؟
حضرت علی : عرفه ا... فسخ العزایم وقتی تصمیم میگیری و برنامه میریزی اما نمیشه.
جایی خوندم بهخاطر توصیه به دوستی و مروت و دانشاندوزی، عذرتون رو خواستن؟
از این اتفاقها افتاده. خوشبختانه خدا لطف کرده صریح حرف میزنم ملاحظه نمیکنم و بهایش رو پرداختم.
اگه یکی بهتون بگه عتیقه/ دورهتون گذشته؟
ممکنه. هنوز نشدم ولی ممکنه بشم.
پرخاش یه دوست رو چهجوری جواب میدین؟
اگه دوست باشه سکوت میکنم تا سرحال بیاد.
لازم شده خودتون رو 180درجه تغییر بدین؟
نه.
به نسبت سال 79 چقدر تغییرکردین ؟
حس خودم اینه که عوض نشدم.
سوادتون چقدر شده؟
سعی کردم یه کم بیشتر بشه نمیدونم شده یا نه.
کارنامه شما دست خدا... چه داوری خواهد کرد؟
امیدوارم خوب داوری کنه و به خوبی نمره بده.
نمرهای که خودتون به خودتون میدین؟
شب و روز در حد 20دارم کار میکنم ولی مطمئنم به 15هم نمیرسم.
و خدا به شما چند میده/ چند بِده بهتره؟
خدا چون غفور و رحیمه 25 میده.
از خوشبختیهای شما؟
همین که شما دارین با من حرف میزنین نشون میده خیلی خوشبخت بودهام که باید با شما حرف بزنم.