سر می‌دهم اما سرِ تسلیم ندارم

گزارشی از متن و حاشیه مراسم رونمایی از نشان فداكاری در دانشگاه افسری امام علی(ع)

سر می‌دهم اما سرِ تسلیم ندارم

«از یمن تا به شام معلوم است؛ هرچه دعواست پای نام علی‌ست» مجری دارد میدان را برای شروع مراسم آماده می‌كند. در آستانه عید غدیر بودن، بهانه‌ای شده برای خواندن سروده زیبای احمد بابایی. شاعری كه چند ماه قبل تمام ارادت و اخلاصش را گذاشته بود در طبق اخلاص و سرودن قطعه‌ای برای حاج‌قاسم سلیمانی كه خیلی هم مقبول افتاد. جمع جوانانه صدها افسر دانشگاه هم انصافا خوب همراهی می‌كند. فورا توی ذهنم حساب و كتاب می‌كنم؛ دقیقش می‌شود 99 سال! قیافه كسی كه 99 سال قبل و یحتمل به اشاره سرانگشت بیگانه، سنگ بنای اینجا را گذاشته، دیدنی است اگر وضعیت امروز را ببیند. اراده‌هایی كه دور هم جمع شده‌اند و جز آستان الهی، سر بر هیچ درگاهی ندارند! سردیس‌هایی كه دانشجویان پشت آنها به صف و از جلو نظام ایستاده‌اند این را داد می‌زند.

از قدیمی‌هایی مانند سپهبد قرنی و شهید نامجو و كلاهدوز و فكوری گرفته تا میانی‎ترها مانند شهید یاسینی و ستاری و صیاد دل‌ها صیاد شیرازی تا جدیدترهایی مانند شهید قوطاسلو؛ شهیدِ تكاورِ جوان ارتشی دهه شصتی مدافع حرم. اگر خبرنگار رادیو یا تلویزیون بودم و آنتن زنده داشتم، گزارشم را با این جمله شروع می‌كردم: «خانم‌ها! آقایان... سلام! صدای من را از خیابان امام خمینی(ره) تهران می‌شنوید. از میان مردان با اراده‌ای كه بیش از چهار دهه است تصمیم گرفته‌اند خودشان سرنوشت‌شان را رقم بزنند؛ دانشگاه افسری امام علی(ع).» آمبیانس گزارش(صدای صحنه) را هم می‌گذاشتم صدای صدها افسر جوانی كه با مشت‌های گره كرده و پشت سردیس شهدا، دارند مردانه فریاد می‌زنند: «پاینده ایران». بی‌جهت هم نیست كه حالا تصمیم گرفته شده روی سینه تك‌تك این دانشجویان، یك نشان جدید نظامی نصب كنند تا ادای دینی باشد به این مركز دانشگاهی حاشیه خیابان امام خمینی(ره).
 امانتداران ایثار
همان‌جور كه لابه‌لای صف‌های افسران جوان می‌چرخم و عكسبرداری می‌كنم مكالمات مسؤول خبر و اطلاع‌رسانی ارتش را هم توی ذهنم مرور می‌كنم: «نشان فداكاری قرار است به دلیل روحیه مجاهدتی كه دانشجویان و دانش‌آموختگان این دانشگاه در تمام سال‌های بعد از انقلاب و برای دفاع از ایران و انقلاب داشته‌اند، اهدا شود.» ادامه صحبت‌های برادر مسؤول جالب‌تر می‌شود وقتی كه می‌فهمم در میان دانشگاه‌های نظامی، دانشگاه افسری امام علی(ع) با 1184 شهید در تمام رده‌های فرماندهی و مدیریتی در صدر دانشگاه‌های نظامی كشور قرار گرفته. توی این لیست از شهدای دفاع مقدس هست تا شهدای ترور و شهدای مدافع حرم. یعنی كه یعنی! رنگین‌كمانی‌ است از ایثار مرور نام و نسل و نحوه شهادت این 1184 شهید.
 بنیان‌تان همچنان مرصوص مجاهدان راه خدا!
رونمایی نشان و بعدش هم سخنرانی معاون هماهنگ‌كننده ارتش. سیاری از نظامیانی است كه فهم رسانه را توأم با فهم نظامی‌گری دارد. پس عجیب نیست سخنرانی بدون متن و با اتكای به حافظه آن‌هم بدون تپق. این را یكی دو نفر از خبرنگاران و تصویربرداران صداوسیما هم تایید می‌كنند و ایضا اظهار تعجب! محورهای سخنرانی هم آن‌قدر متعدد هست كه نشود این موضوع را به حساب شانس و اقبال گذاشت: منطبق بودن رزمایش‌های ارتش با صحنه واقعی نبرد، وحدت نیروهای مسلح در برخورد با هرگونه شرارت و ماجراجویی از سال‌های دفاع مقدس تا الان، تشریح سابقه فداكارانه دانش‌آموختگان دانشگاه امام علی(ع)، افتخار به دریافت این نشان از سوی فرماندهی كل قوا و در نهایت هم تسلیت به ملت و دولت لبنان و اعلام آمادگی برای هرگونه كمك از سوی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران.
قرائت دل‌نوشته یكی از دانشجویان با لحنی محكم و پخته و سرود دسته‌جمعی افسران جوان دانشگاه هم می‌شود حسن ختام برنامه. خبرنگاران و عكاسان خبری تازه كارشان شروع می‌شود. معاون هماهنگ‌‌كننده، نماینده ولی‌فقیه در ارتش، فرمانده نیروی زمینی و فرمانده دانشگاه در محاصره خبرنگاران و گزارشگران قرار می‌گیرند. لابه‌لای صحبت‌ها دستگیرم می‌شود كه این مراسم فقط اهدای نشان بوده. مراسم دیگری هم در راه خواهد بود برای اهدای پرچم.
اهمیت دانشگاه زمانی آشكارتر می‌شود كه بدانیم شخص رهبر معظم انقلاب در طول این سال‌ها 36 مرتبه از دانشگاه بازدید داشته‌اند كه بعضی‌شان كاملا سرزده بوده و بدون اعلام رسانه‌ای.
ساعت به حوالی 9 نزدیك می‌شود. به جمع چندصد نفری دانشجویان بعد از یك ساعت و اندی آزادباش داده می‌شود. خورشید دارد خودش را به وسط آسمان نزدیك می‌كند. برق سردیس شهدا هم حالا بیشتر توی چشم است. نسیم اما هنوز آرام نگرفته. تصویر بزرگ صیاد شیرازی آن ‌سوی میدان كاملا صاف ایستاده. از همان دور لبخند می‌زند. پرچم وسط میدان هم دارد میان موج‌های نسیم، بالا و پایین می‌رود. خبرنگاران به فرماندهان و امرا بسنده نكرده و سراغ افسران جوان هم رفته‌اند. چشم امید فردای ایران. چشم می‌چرخانم سوی دیگر میدان و جایگاه اصلی. آیه بالای جایگاه شاید بهترین توصیف از این دانشجویان جوان افسری و فرماندهان گرم و سرد چشیده‌شان باشد: «إِنَّ‌ا... یحِبُّ الَّذِینَ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ... همانا خدا كسانی را دوست می‌دارد كه در راه او پیكار می‌كنند؛ كسانی كه گویی بنیان و بنایی آهنین دارند.»