نگاهی به داستانی از نویسنده سوئیسی كه عشق را دستمایه داستانگویی كرده است
از صدای سخن عشق
نویسنده: گروه نویسندگان مترجم: علیاصغر حداد انتشارات: ماهی 496 صفحه 68000 تومان
محمدرضا معلمی شاعر
پیشنهاد من برای افرادی كه به مطالعه رمانهای بلند و فاخر علاقه دارند، اما هنوز صد صفحه نخوانده از ادامه مطالعه خسته شده و كتاب را به كتابخانهشان برمیگردانند، این است كه مسیر خود را از مطالعه داستانهای كوتاه شروع كنند. بین خودمان بماند، داستان كوتاه جهانی است بسیار متفاوتتر از جهان رمان و این پیشنهاد هم صرفا یك پیشنهاد گمراهكننده برای گرفتار كردن علاقهمندان به ادبیات، در جهان داستان كوتاه و سرایت دادن یك جنون شخصی در علاقه به داستان كوتاه به دیگران است!
اما بعد، مجموعههای داستان كوتاهی كه در بازار امروز وجود دارند غالبا دو دستهاند: مجموعههایی كه تمام یا برخی از آثار یك نویسنده را گردآوری كردهاند و دیگری مجموعههایی كه از آثار چند نویسنده با یك ویژگی مشترك (زبان، نژاد، محل زندگی، سبك، ژانر و...) تدوین شدهاند. كتاب «مجموعه نامرئی» كه به انتخاب و ترجمه علیاصغر حداد، مترجم زبردست زبان آلمانی منتشر شده است، یكی از بهترین كتابهایی است كه ذیل دسته دوم قرار میگیرند. این كتاب ۴۵ قصه از ۲۶ نویسنده آلمانیزبان از سه كشور اتریش، آلمان و سوئیس را در خود جای داده است. آثار نویسندگان بزرگ آلمان از جمله گوته، برتولت برشت، گونتر گراس و مارتین لوتر تاثیرات بسیار مهمی بر ادبیات مدرن گذاشته است. از مسائلی كه آثار بزرگ ادبیات آلمان به آنها پرداختهاند میتوان به مسائل دینی، اقتصادی، تغییرات سیاسی و اجتماعی اشاره كرد. در میان نویسندگانی كه این كتاب آثار ایشان را شامل میشود، میتوان به نامهای بزرگی همچون توماس مان، هرمان هسه، آرتور شنیتسلر، برتولت برشت و هاینریش بل اشاره كرد. حضور نویسندگان گمنام یا كمتر شناختهشده چیزی از كیفیت كتاب كم نكرده، بلكه گاه آثاری از ایشان به چشم میخورد كه موجب حیرت و لذت مضاعف است. این مساله نشان از تسلط مترجم كتاب به ادبیات زبان مقصد و نشان از حسن سلیقه اوست. یكی از این موارد، داستان «دیدار نامنتظر» از یوهان پتر هبل، نویسنده قرن هجدهمی سوئیسی است كه برای علاقهمندان به ادبیات در كشور ما چهره شناختهشدهای محسوب نمیشود. یوهان پتر هبل سال 1760 در شهر بازل سوئیس متولد شد و در جوانی به تحصیل الهیات پرداخت. از جمله آثار او كه برایش شهرت و اعتبار به ارمغان آوردند، میتوان به «شعرهای گویش مخصوص آلمانی» و «داستانهای تقویم» اشاره كرد. او در كتاب داستانهای تقویم، داستانهای قدیمی، گزارش روزنامهها یا حكایات را ادامه داده است. داستانهای او در عین سرگرمكنندگی، آموزنده هستند. داستانی كه از یوهان پتر هبل در كتاب مجموعه نامرئی انتخاب و ترجمه شده، كوتاهترین داستانی است كه در این كتاب به چشم میخورد اما این كوتاهی، هرگز به معنای سطحی بودن داستان نیست وانگهی در این داستان مفاهیم عمیقی همچون عشق، مرگ و انتظار، در بطن یك ماجرای تلخ عاشقانه روایت میشود.
این داستان كه به عقیده برخی، زیباترین داستان جهان است، از گفتوگوی یك جوان معدنكار با معشوقهاش آغاز میشود؛ گفتوگویی سراسر شور و شوق برای پیوند مقدسی كه قرار است بهزودی در كلیسا میان آن دو اتفاق بیفتد. غافل از این كه دنیا هیچگاه چشم دیدن وصال هیچ عاشق و معشوقی را نداشته و دست تقدیر نیز این هیجانات جوانانه را برنمیتابد! حادثهای كه در معدن رخ میدهد، جوان را برای همیشه از معشوقش جدا میكند. در ادامه داستان، تماشاگر انتظار معشوقه او هستیم كه سالیان سال بعد، هنگامی كه روزهای آخر عمر خود را میگذراند و دیگر كسی جز او در آن شهر كوچك نمانده كه عمرش به یادآوری حادثه معدن قد بدهد، لطف روزگار شامل حالش شده و معشوقش كه زیر تلی از آهك دفن شده را به او برمیگرداند. مواجهه دیرهنگام پیرزن با پیكر عاشق جوانماندهاش، مواجهای بینظیر و تكاندهنده است. داستان همانطور كه با قول و قرار میان عاشق و معشوق آغاز شده، با قول و قراری دوباره و گفتوگویی كوتاه میان آن دو به پایان میرسد، با این تفاوت كه حالا یكی از آن دو مرده است. روایت بینقص، پایانبندی بینظیر و نگاه ظریف و ریزبینانه نویسنده به مقوله عشق در این داستان كه عشق را حالتی ابدی و نه اتفاقی زودگذر و میرا میداند، دوباره خواننده را برای بازخوانی به سمت خود خواهد كشاند. «بهقول پیرزن: زمین آنچه را یكبار بازپس داده است، بار دیگر دریغ نخواهد كرد.»
شاید ادبیات آلمان به آن اندازه كه ادبیات روسیه یا ادبیات آمریكای جنوبی برای اهالی ادبیات در ایران پرمخاطب هستند، آشنا و شناختهشده نباشد. میتوان این كتاب و خلاصه این داستان را دریچهای بسیار مطمئن برای ورود به ادبیات آلمان دانست كه خواننده از تورق آن، احساس پشیمانی یا اتلاف وقت نخواهد كرد.
اما بعد، مجموعههای داستان كوتاهی كه در بازار امروز وجود دارند غالبا دو دستهاند: مجموعههایی كه تمام یا برخی از آثار یك نویسنده را گردآوری كردهاند و دیگری مجموعههایی كه از آثار چند نویسنده با یك ویژگی مشترك (زبان، نژاد، محل زندگی، سبك، ژانر و...) تدوین شدهاند. كتاب «مجموعه نامرئی» كه به انتخاب و ترجمه علیاصغر حداد، مترجم زبردست زبان آلمانی منتشر شده است، یكی از بهترین كتابهایی است كه ذیل دسته دوم قرار میگیرند. این كتاب ۴۵ قصه از ۲۶ نویسنده آلمانیزبان از سه كشور اتریش، آلمان و سوئیس را در خود جای داده است. آثار نویسندگان بزرگ آلمان از جمله گوته، برتولت برشت، گونتر گراس و مارتین لوتر تاثیرات بسیار مهمی بر ادبیات مدرن گذاشته است. از مسائلی كه آثار بزرگ ادبیات آلمان به آنها پرداختهاند میتوان به مسائل دینی، اقتصادی، تغییرات سیاسی و اجتماعی اشاره كرد. در میان نویسندگانی كه این كتاب آثار ایشان را شامل میشود، میتوان به نامهای بزرگی همچون توماس مان، هرمان هسه، آرتور شنیتسلر، برتولت برشت و هاینریش بل اشاره كرد. حضور نویسندگان گمنام یا كمتر شناختهشده چیزی از كیفیت كتاب كم نكرده، بلكه گاه آثاری از ایشان به چشم میخورد كه موجب حیرت و لذت مضاعف است. این مساله نشان از تسلط مترجم كتاب به ادبیات زبان مقصد و نشان از حسن سلیقه اوست. یكی از این موارد، داستان «دیدار نامنتظر» از یوهان پتر هبل، نویسنده قرن هجدهمی سوئیسی است كه برای علاقهمندان به ادبیات در كشور ما چهره شناختهشدهای محسوب نمیشود. یوهان پتر هبل سال 1760 در شهر بازل سوئیس متولد شد و در جوانی به تحصیل الهیات پرداخت. از جمله آثار او كه برایش شهرت و اعتبار به ارمغان آوردند، میتوان به «شعرهای گویش مخصوص آلمانی» و «داستانهای تقویم» اشاره كرد. او در كتاب داستانهای تقویم، داستانهای قدیمی، گزارش روزنامهها یا حكایات را ادامه داده است. داستانهای او در عین سرگرمكنندگی، آموزنده هستند. داستانی كه از یوهان پتر هبل در كتاب مجموعه نامرئی انتخاب و ترجمه شده، كوتاهترین داستانی است كه در این كتاب به چشم میخورد اما این كوتاهی، هرگز به معنای سطحی بودن داستان نیست وانگهی در این داستان مفاهیم عمیقی همچون عشق، مرگ و انتظار، در بطن یك ماجرای تلخ عاشقانه روایت میشود.
این داستان كه به عقیده برخی، زیباترین داستان جهان است، از گفتوگوی یك جوان معدنكار با معشوقهاش آغاز میشود؛ گفتوگویی سراسر شور و شوق برای پیوند مقدسی كه قرار است بهزودی در كلیسا میان آن دو اتفاق بیفتد. غافل از این كه دنیا هیچگاه چشم دیدن وصال هیچ عاشق و معشوقی را نداشته و دست تقدیر نیز این هیجانات جوانانه را برنمیتابد! حادثهای كه در معدن رخ میدهد، جوان را برای همیشه از معشوقش جدا میكند. در ادامه داستان، تماشاگر انتظار معشوقه او هستیم كه سالیان سال بعد، هنگامی كه روزهای آخر عمر خود را میگذراند و دیگر كسی جز او در آن شهر كوچك نمانده كه عمرش به یادآوری حادثه معدن قد بدهد، لطف روزگار شامل حالش شده و معشوقش كه زیر تلی از آهك دفن شده را به او برمیگرداند. مواجهه دیرهنگام پیرزن با پیكر عاشق جوانماندهاش، مواجهای بینظیر و تكاندهنده است. داستان همانطور كه با قول و قرار میان عاشق و معشوق آغاز شده، با قول و قراری دوباره و گفتوگویی كوتاه میان آن دو به پایان میرسد، با این تفاوت كه حالا یكی از آن دو مرده است. روایت بینقص، پایانبندی بینظیر و نگاه ظریف و ریزبینانه نویسنده به مقوله عشق در این داستان كه عشق را حالتی ابدی و نه اتفاقی زودگذر و میرا میداند، دوباره خواننده را برای بازخوانی به سمت خود خواهد كشاند. «بهقول پیرزن: زمین آنچه را یكبار بازپس داده است، بار دیگر دریغ نخواهد كرد.»
شاید ادبیات آلمان به آن اندازه كه ادبیات روسیه یا ادبیات آمریكای جنوبی برای اهالی ادبیات در ایران پرمخاطب هستند، آشنا و شناختهشده نباشد. میتوان این كتاب و خلاصه این داستان را دریچهای بسیار مطمئن برای ورود به ادبیات آلمان دانست كه خواننده از تورق آن، احساس پشیمانی یا اتلاف وقت نخواهد كرد.