افسانه پستمدرن
فاطمه سلیمانی نویسنده
وقتی از ادبیات پستمدرنیسم صحبت میكنیم یعنی از ادبیاتی صحبت میكنیم كه ساختارهای ادبیات كلاسیك و مدرن را به هم زده. در دوره داستانهای كلاسیك از نظر طرح، ما با یك طرح كلاسیك روبهرو هستیم، یعنی گرهگشایی، گرهافكنی، زاویه دید، تعلیق كه در داستانهای كلاسیك به بهترین شكل بیان میشود و زمان خطی رویدادها یكی پس از دیگری اتفاق میافتند. شخصیتپردازی آنها نیز در همان بستر رخ میدهد. بر خلاف داستانهای كلاسیك، در داستانهای مدرن ما با چنین طرحی روبهرو نیستیم. در داستانهای مدرن با طرحی كاملا فشرده و كوتاه مواجهایم. در این نوع داستانها تكیه داستان بر پرداخت صحنه در موقعیتی است كه داستان در آن روی میدهد و در داستانهای پستمدرن اساسا ما با طرحی روبهرو نیستیم و گویی نوعی فروپاشی در طرح داستان روی داده است به طوری كه ظاهرا هیچ انسجام و نظم كلاسیك و حتی مدرنی در طرح دیده نمیشود. برخی از ویژگیهای اساسی داستان پستمدرن شامل موارد زیر میشود.
1ـ از وسط آغاز میشود.
2ـ زمان حال قطعهقطعه و ظاهرا بیربط است.
3ـ یا باید زمان را برگرداند به اول یا باید اتفاق دیگری بیفتد كه خواننده انتظار ندارد.
4ـ حداقل كلمه و جمله به كار میرود.
5ـ كنار گذاشتن قاعدههای مرسوم در داستاننویسی
6ـ نظام چند صدایی یا چند روایتی و موازی
7ـ حضور فعال نویسنده در داستان
«اوسنه گوهرشاد» اثر سعید تشكری، كتابی است كه با مؤلفههای داستان پستمدرن نگاشته شده. از آنجا كه در داستانهای ایرانی نمونههای داستانِ پستمدرن انگشتشمار هستند، پرداختن به یك نمونه داستان پستمدرن خالی از لطف نیست. خوانندگان آثار سعید تشكری میدانند كه یكی از دغدغههای او ماجرای كشف حجاب و حادثه مسجد گوهرشاد است، اما اینبار خود گوهرشاد بانو در داستان حضور پیدا میكند. نویسنده از زمان حال به زمان گذشته میرود و گوهرشادبانو را با خود به زمان حال میآورد، شاید كه حضور او اینبار تاریخ را به گونه دیگری رقم بزند.
پیش از این اشاره كردیم كه یكی از ویژگیهای داستان پستمدرن رخ دادن حوادثی است كه مخاطب انتظار آن را ندارد. سفر در زمان یكی از همین اتفاقات غیرقابل باور است. بهعلاوه اینكه نویسنده در داستان حضور جدی دارد. نویسنده در فصلهای مختلف حاضر میشود و با مخاطب كتاب صحبت میكند حتی گاهی اطلاعاتی به او ارائه میكند. روایتهای موازی و مینیمالیسم از دیگر مشخصههای این كتاب است.
سعید تشكری در این كتاب تقریبا با استفاده از مؤلفههای ادبیات پستمدرن یك نمونه موفق ارائه داده است. اما اینكه مخاطب چقدر با این نوع ادبیات ارتباط برقرار میكند سؤالی است كه باید مورد بررسی قرار بگیرد.
اوسنه گوهرشاد،سعید تشكری،انتشارات بهنشر
1ـ از وسط آغاز میشود.
2ـ زمان حال قطعهقطعه و ظاهرا بیربط است.
3ـ یا باید زمان را برگرداند به اول یا باید اتفاق دیگری بیفتد كه خواننده انتظار ندارد.
4ـ حداقل كلمه و جمله به كار میرود.
5ـ كنار گذاشتن قاعدههای مرسوم در داستاننویسی
6ـ نظام چند صدایی یا چند روایتی و موازی
7ـ حضور فعال نویسنده در داستان
«اوسنه گوهرشاد» اثر سعید تشكری، كتابی است كه با مؤلفههای داستان پستمدرن نگاشته شده. از آنجا كه در داستانهای ایرانی نمونههای داستانِ پستمدرن انگشتشمار هستند، پرداختن به یك نمونه داستان پستمدرن خالی از لطف نیست. خوانندگان آثار سعید تشكری میدانند كه یكی از دغدغههای او ماجرای كشف حجاب و حادثه مسجد گوهرشاد است، اما اینبار خود گوهرشاد بانو در داستان حضور پیدا میكند. نویسنده از زمان حال به زمان گذشته میرود و گوهرشادبانو را با خود به زمان حال میآورد، شاید كه حضور او اینبار تاریخ را به گونه دیگری رقم بزند.
پیش از این اشاره كردیم كه یكی از ویژگیهای داستان پستمدرن رخ دادن حوادثی است كه مخاطب انتظار آن را ندارد. سفر در زمان یكی از همین اتفاقات غیرقابل باور است. بهعلاوه اینكه نویسنده در داستان حضور جدی دارد. نویسنده در فصلهای مختلف حاضر میشود و با مخاطب كتاب صحبت میكند حتی گاهی اطلاعاتی به او ارائه میكند. روایتهای موازی و مینیمالیسم از دیگر مشخصههای این كتاب است.
سعید تشكری در این كتاب تقریبا با استفاده از مؤلفههای ادبیات پستمدرن یك نمونه موفق ارائه داده است. اما اینكه مخاطب چقدر با این نوع ادبیات ارتباط برقرار میكند سؤالی است كه باید مورد بررسی قرار بگیرد.
اوسنه گوهرشاد،سعید تشكری،انتشارات بهنشر