بانوی كارآفرین حوزه صنایعدستی در گفتوگو با ما از مسیری كه برای ابداع زیورآلات سوزندوزی طی كرده است، میگوید
نظم مهمترین کلید پیشرفت است
راهاندازی كسب و كار و درآمدزایی از تولید آثار و خلاقیتهای هنری از جمله ایدههایی است كه این روزها بهویژه به كمك فضای مجازی و شبكههای اجتماعی مانند اینستاگرام رونق خوبی پیدا كرده است. گرچه هنر و تولید آثار هنری دنیایی بیپایان است، اما ورود هنر به فضای كسبوكار با ظرافتهای زیادی همراه است كه اگر به آنها دقت نشود، میتواند تلاش هنرمند برای راهاندازی كسبوكار را با شكستی قطعی روبهرو كند. مریم مقیسه، از آن دست هنرمندانی است كه با قدمهای كوچك وارد دنیای كسبوكار هنری شده است. او توانسته براساس ابداع روشی منحصربهفرد در استفاده از سوزندوزیهای اصیل ایرانی در زیورآلات پس از ده سال فعالیت، به كارآفرینی موفق تبدیل شود كه علاوهبر ایجاد اشتغال برای نزدیك به 80 زن بومی و غیربومی، این هنر چشمنواز ایرانی را در معرض دید مردم بسیاری از كشورهای دنیا نیز قرار دهد. در گفتوگو با این كارآفرین موفق با داستان راهاندازی كسبوكارش و چالشهایی كه در مسیر كاریاش با آنها روبهرو شده، همراه میشویم.
در همان سالهای تحصیل یعنی تقریبا سال 87، زمانی كه از زیورآلات دستسازم استفاده میكردم با استقبال زیادی از سوی اطرافیانم مواجه شدم. به دلیل نوآوری در كارهایم دوستانم درخواست میكردند كه برای آنها هم بسازم و بعد دوست دوستانم و به همین ترتیب كمكم دایره مخاطبان ساختههایم گستردهتر شد.
در همین زمان استفاده از شبكههای اجتماعی در فضای مجازی هم كمكم رایج شد و من عكس نمونهكارهایم را به اشتراك گذاشتم. رفتهرفته با گستردهشدن مشتریانم، انگیزه من هم برای گسترش این كار بیشتر شد.
ایده استفاده از سوزندوزی در تولید كارها از چه زمانی شكل گرفت؟
وقتی كمی موضوع ساخت زیورآلات بهعنوان كسبوكار برایم جدیتر شد، تصمیم گرفتم كمی سطح كارهایم را ارتقا دهم و ایده جدیدی را وارد این كار كنم كه خیلی ساده و رایج نباشد تا بتوانم مجموعه اختصاصی خودم را تولید كنم. مدام با استادهایم در این زمینه مشورت میكردم و به دنبال ایده جدیدی بودم تا این كه در یك بازارچه نوعی رومیزیهای سنتی سوزندوزی دیدم. رنگهای شاد، طراحی و نقوش سوزندوزی روی پارچهها برایم بسیار جذاب بود و احساس كردم استفاده از چنین چیزی با پارچههای معمولی بسیار متفاوت است. به نظرم آمد این طرحها قابلیت تبدیل به زیورآلات را دارند. این شد كه با بریدن این رومیزیها و وصلكردن اتصالات فلزی، آن را به زیورآلات تبدیل كردم. سال 89 اولین نمایشگاه مستقلم را از این مجموعه برپا كردم. اما هنوز خیلی از ادامهدار بودن كارم مطمئن نبودم. داستان از جایی تغییر كرد كه اینستاگرام آمد. فكر میكنم حوالی سال 92 بود كه عكس كارهایم را در اینستاگرام گذاشتم و ناگهان با واكنش بسیار خوبی از سوی مخاطبان روبهرو شدم. شاید روزی 200درخواست دنبال كردن صفحهام را دریافت میكردم و خیلی زود با معرفی دهان به دهان كارهایم میان مردم، هنرمندان و رسانههای مكتوب مطرح شد.
تا اینجای كار، كسبوكارتان فقط منبع درآمدی شخصی بوده است. چطور این منبع درآمد كوچك را به كسبوكاری جدی تبدیل كردید و كارآفرین شدید؟
در ابتدا كه آن رومیزیهای سوزندوزی را در بازارچه تهیه كردم، فروشنده به من گفته بود این سوزندوزیها مربوط به پاكستان و افغانستان است و من هم از اینكه چنین سوزندوزیهایی در ایران داریم، اطلاعی نداشتم. درست یك سال پس از اینكه عكس كارهایم را در اینستاگرام گذاشتم یعنی سال 93، دختری بلوچ به من پیام داد و گفت این كارها را ما میدوزیم. سوزندوزی حرفه جدی زنان بلوچ است و ما هنوز تمام لباسهایمان مزین به این سوزندوزیهاست. هر شهر و منطقه طرح و روش منحصر به فردی برای سوزندوزیهایش در بلوچستان دارد و تنوع كار بسیار بالاست.
این پیام موجب شكلگیری ارتباط من با سوزندوزهای بلوچ و آشنایی با این هنر اصیل ایرانی شد؛ همكاریای كه بهسرعت با معرفی سوزندوزان دیگر گستردهتر شد. از طرفی زنان بلوچ دیگری هم مرا در فضای اینستاگرام پیدا كردند و با من مرتبط شدند. از اینجای داستان به بعد سوزندوزی دلخواهم را برای هر كار با رنگبندی مورد نظرم به این سوزندوزان حرفهای سفارش میدادم. بهاین ترتیب استقبال از كارها نیز بهشدت افزایش یافت. بعد از دو سال تیم سوزندوزی بلوچ مجموعه ما به 30 نفر رسید. در ادامه سوزندوزیهای تركمن را نیز وارد مجموعهام كردم. به طوری كه تا پیش از شیوع كرونا تیم سوزندوزی بلوچ و تركمن ما به 70 نفر افزایش یافت.
كار كردن با هنرمندان بومی چه چالشهایی داشت؟
در ابتدا، بیشتر زنان بلوچی كه برای دوخت كارها با آنها ارتباط برقرار كرده بودم این كار را فقط به شكل سنتی روی لباس انجام میدادند. حتی برخی از آنها برای اندازهگیری از متر هم استفاده نمیكردند و سفارشها براساس انگشت و وجب بود. اوایل سوزندوزان باسابقهتر در برابر تغییر رنگبندی نقوش یا دوخت تكگل از طرحهای پركاری كه برای لباسهایشان استفاده میكردند مقاومت میكردند. زیرا هر كدام از این طرحها و رنگبندیها پیشینه فرهنگی و اصول خاصی دارد. اما من برای بهروز شدن این طرحها به نوعی كه برای استفاده یك خانم با پوشش امروزی شهری مناسب باشد، نیاز داشتم تغییراتی در این هنر وارد كنم و بهمرور توانستیم به زبان مشتركی برسیم.
نكته دیگری كه در این كار وجود دارد این كه جنس این كار دلی است و با كار اداری تفاوتهای زیادی دارد. به همین خاطر همكاریها پیوسته و همیشگی نیست. برای مثال در برخی زمانها مثل عروسیها و اعیاد مذهبی، سوزندوزها مشغول دوخت لباسهای خودشان هستند و برای من كار نمیدوزند. یا اگر شرایط زندگیشان مساعد نباشد، ممكن است نتوانند همكاریشان را ادامه دهند. به همین خاطر آمد و رفت به جمع سوزندوزهای ما زیاد است.
این همكاری برای سوزندوزهای بلوچ از چه ابعادی بیشتر جذاب است؟ آیا صرفا كسب درآمد موجب علاقه آنها به همكاری با شما شده است؟
قطعا با توجه به شرایط اقتصادی و مشكلات بیكاری، كسب درآمد و بُعد مالی از انگیزههای اصلی این همكاری است. معرفی این نوآوری در زمینه سوزندوزی موجب شد برندهای دیگری نیز در این زمینه شكل بگیرد و منبع درآمد خوبی برای زنان سوزندوز و بهویژه زنان سرپرست خانوار ایجاد شود. البته این كار نیز مانند هر اتفاق دیگری در زمینه مُد مدتی با استقبال شدیدی روبهرو و پس از آن كمی از شدتش كاسته میشود. شاید در برهههایی از زمان بنا به شرایط بهتر بود این كسبوكار را جمع میكردم، اما همكاری با زنان سوزندوز بومی برای من نوعی مسؤولیت اجتماعی به دنبال داشته است. مسؤولیتی كه اجازه نمیدهد خیلی راحت از همه چیز دست بكشم. به همین جهت همیشه تلاش كردهام با نوآوریهای جدید و استفاده از دوخت و طرحهای جدید مانع ركود این كار شوم.
برای توسعه هنر سوزندوزیهای ایرانی و ترویج و آموزش آنها نیز فعالیتی داشتهاید؟
آموزش به این معنا كه بخواهیم این كار را به افراد غیربومی آموزش دهیم و از آنها به عنوان نیروی كاری استفاده كنیم، انجام نشده است. زیرا تعداد زنان بلوچی كه بهخوبی با این هنر آشنایی دارند زیاد است و ترجیح میدهم عواید این كار به آنان برسد. اما در میان همین زنان تلاش كردهام برخی سوزندوزیهای خاص و اصیل ایرانی كه در حال كمرنگ شدن بوده و كمتر كسی آنها را میدوخته را ترویج كنم و بخواهم كسانی كه این روش را بلد نیستند، از افرادی كه آن را میدوزند، یاد بگیرند تا درآمدزایی بهتری داشته باشند.
با توجه به این كه رشته تحصیلی و نوع كسبوكارتان در حیطه هنر است و احتمالا آموزشی در زمینه كسبوكار و بازاریابی نداشتهاید، چطور این كمبود را جبران كردید؟
من خیلی خوششانس بودم. در اطرافیانم كسانی بودند كه در زمینه فروش فعالیت داشتند و توانستم از تجربیاتشان استفاده كنم. اما در مجموع باز هم كمبود این دانش موجب شد كه در مقاطعی نیز با مشكلاتی روبهرو شوم. اوایل ترجیح میدادم همه زمانم را صرف كارهای هنریام بكنم و توجه چندانی به لزوم تقویت بخشهای تجاری كسبوكارم نمیكردم. من حتی با اصول قیمتگذاری درست نیز آشنا نبودم. این نكته به ظاهر كوچكی است كه موجب شكست بسیاری از كسبوكارها، بهویژه كسبوكارهای حوزه صنایعدستی و آثار هنری میشود. این شد كه سعی كردم كمكم این بخش را تقویت كنم. به نظر من تولید محصول باكیفیت بهتنهایی نمیتواند ضامن موفقیت یك كسبوكار باشد. به دست آوردن دانش روز در زمینه كسبوكار، بازار و فروش، تبلیغات و حتی مسائل حقوقی از مهمترین ملزومات موفقیت كسبوكار است.
از چه زمانی ابعاد كسبوكارتان را به خارج از مرزهای ایران گسترش دادید؟
دوستانم و همچنین افرادی كه در خارج از ایران گالری یا فروشگاه آنلاین فروش آثار هنری و صنایعدستی داشتند، پیشنهاد همكاری به من میدادند. البته در این میان تجربه همكاریهای ناموفق نیز داشتهام. اما در حال حاضر در پاریس، كانادا، بلژیك، استرالیا، ایتالیا و آمریكا نمایندگیهای فعال داریم و خوشبختانه با استقبال بسیار خوبی از سوی هموطنان خارج از كشور و حتی شهروندان این كشورها روبهرو شدیم. كار ما در عین داشتن اصالت ایرانی، بسیار جدید است. به همین دلیل حتی خارجیهایی كه آشنایی با سوزندوزیهای ایرانی ندارند نیز این زیورآلات برایشان جذاب است.
برای ادامه كسبوكارتان چه برنامهای دارید؟
در حال حاضر بیشتر تمركزم را روی گسترش كسبوكارم در خارج از ایران معطوف كردهام. زیرا تأثیر فرهنگی معرفی این سوزندوزیها بسیار برایم مهم است و جای كار زیادی در این بُعد هنوز وجود دارد. همچنین با توجه به تفاوت قیمت ارز در بازار كنونی، میتواند درآمدزایی بهتری نیز برای زنان همكارم بههمراه داشته باشد. برای این كار در حال توسعه كتابچههای معرفی محصول و نمونه محصولات برای معرفی كسبوكارم به برندهای معتبر جهانی در زمینه مُد و پوشاك هستم. همچنین ایدههایی برای افزودن سوزندوزیهای جدید به مجموعه زیورآلات دارم كه كمی به دلیل شیوع كرونا به تعویق افتاده است.
با توجه به تجربیات تلخ و شیرینی كه طی ده سال فعالیت خود به دست آوردهاید، كلیدیترین نكتهای كه بخواهید به كسانی بگویید كه قصد راهاندازی كسبوكار دارند، چیست؟
درك ارزش پیگیری، پشتكار و نظم مهمترین دستاوردهای من در این سالهاست. از زمانی كه نظم را وارد كار خود كردم و برای كار كردن ساعت مشخصی را درنظر گرفتم، تأثیر شگفتآورش را در پیشرفت و رشد كارم دیدم. بینظمی و دلبهخواه كار كردن معضلی است كه آفت بسیاری از فعالان رشتههای هنری است و میتواند مانع پیشرفت بیشترشود.
با مریم مقیسه بیشتر آشنا شوید
مریم مقیسه فارغالتحصیل كارشناسی گرافیك از دانشگاه تهران است. میگوید ساخت زیورآلات دستساز با مهرهها و فلزات موجود در بازار در سالهای دانشجویی از تفریحاتش بوده است، اما زمانی كه با استقبال زیاد اطرافیانش برای استفاده از دستسازهایش روبهرو میشود، تصمیم میگیرد به شكل جدی این كار را دنبال كند. در سالهای پایانی دوران تحصیلش برای این كه بتواند محصولاتی منحصر بهفرد تحت برند خودش تولید كند، ایدههای بسیاری را بررسی كرد تا این كه در نهایت روش جدیدی را برای استفاده از سوزندوزی اقوام ایرانی در ساخت زیورآلات ابداع میكند. روشی كه در ادامه موجب شكلگیری كسبوكار بزرگی شده است كه علاوهبر درآمدزایی برای خودش موجب اشتغال حدود 70 زن سوزندوز بلوچ و تركمن شده و هنری اصیل را زنده نگه داشته است. او میگوید با بهروز كردن رنگبندیها و مواد مورد استفاده در سوزندوزیهای اصیل ایرانی میتوان آنها را پیش از فراموش شدن به جزئی از زیباییهای زندگی مدرن شهری تبدیل كرد.
زنان سوزندوز نیز از نوسانات ارزی آسیب میبینند
از مریم مقیسه درخصوص مشكلاتی كه در مسیرش با آن روبهرو شده میپرسم. او با اشاره به مشكلات اقتصادی ناشی از تحریمها علیه كشور و نوسانات شدید ارزی در سالهای اخیر میگوید: «این موضوع واردات مواد اولیه را با مشكلات زیادی روبهرو كرد و هزینه تمامشده كارها را به مراتب افزایش داد. اگر به همان نسبت قیمت كارها را افزایش میدادم، قطعا برای مخاطب قابل پذیرش نبود و چرخه اقتصادی زنانی كه از این محل كسب درآمد میكنند را با مشكل روبهرو میكرد. بنابراین در این مدت سعی كردم با كاهش سود خودم تا حد امكان با نرخهای قبلی این كار را ادامه دهم. اما در نهایت امسال تسلیم افزایش قیمتها شدیم.»
این كارآفرین ایرانی، كپیبرداری غیرقانونی و تولید نمونههای بیكیفیت غیردستدوز با قیمتهای پایینتر را عامل دیگری در كاهش تقاضا برای سوزندوزیهای اصیل میداند و میافزاید: «در كنار همه این مشكلات شیوع كرونا آخرین تیری بود كه شوك منفی به كسبوكار ما وارد كرد.»
وی درخصوص اثرات شیوع كووید-19 بر فعالیتهای مجموعهاش میگوید: «تا پیش از نوروز 99 كار به خوبی گسترش یافته بود. تیم كاری تهران شامل خودم، پنج كارمند فروش و 14 كارمند ساخت زیورآلات بود. در بخش سوزندوزی نیز 60 زن سوزندوز بلوچ و شش زن سوزندوز تركمن با ما همكاری میكردند. تمام فكر ما این بود كه چطور كسب و كارمان را گستردهتر و حرفهایتر كنیم، كارگاه بزرگتری را راهاندازی كنیم و فعالیتمان در خارج از ایران را چطور گسترش دهیم كه ناگهان همه چیز تغییر كرد.»
مقیسه میافزاید: «بهناچار كارگاه و نمایشگاه تهران را تعطیل كردیم و همه نیروها دوركار شدند. به دلیل لغو سفرهای خارجی عملا امكان تبادل ما با نمایندگیهای خارج از ایران كه عمدتا از طریق مسافرها انجام میشد، قطع شد. از طرفی با كاهش خرید داخلی نیز روبهرو شدیم. بهتدریج مجبور شدیم در ماههای گذشته 50 درصد كاهش نیرو داشته باشیم تا بتوانیم همچنان مسیر را به امید روزهای بهتر آینده ادامه دهیم.»