نسخه Pdf

ابوذر زمان از زبان مسجد

كتاب «مسجد هدایت» گزینه جدیدی است تا از زاویه آن آیت‌ا... طالقانی روایت شود

ابوذر زمان از زبان مسجد

نویسنده: سیدحسین یحیوی انتشارات: به‌نشر 88 صفحه 12500 تومان

علی اسماعیلی روزنامه‌نگار

 «مسجد هدایت» به مثابه یك مكان، در این كتاب محور روایت شخصیتی است كه به این مكان شخصیت داده و آن را تبدیل به كانون بسیاری از اتفاقات تاریخ معاصر كرده است. مسجدی كه یك مسجد خانوادگی بوده و بعد از جلسات تفسیری كه مرحوم آیت‌ا... سیدمحمود طالقانی در آن برپا كرد تبدیل به یكی از كانون‌های گرم و پرشور مذهبی شهر تهران در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی شد. مسجدی كه در كنار حسینیه ارشاد، مهدیه تهران، مسجد الجواد و یكی دو نقطه دیگر، از مهم‌ترین كانون‌های تجمعات مذهبی جوانان در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
مسجدی كه در همان سال‌ها وقتی مرحوم طالقانی در تبعید به‌سر می‌برد عملا كاركرد خود را از دست می‌داد، زیرا نمازگزاران و مخاطبان آن برای شنیدن سخنان و تفاسیر محروم طالقانی به این مسجد رجوع می‌كردند و هنگامی كه در سال‌های ابتدای دهه ۵۰ آقای طالقانی در تبعید بودند مسجد هم رونق سابق خود را از دست داده بود.
كتاب مسجد هدایت از مجموعه «یك روایت معتبر» كه مؤسسه انتشاراتی به‌نشر آن را منتشر كرده، مروری سریع و مختصر است بر یكی از كانون‌های نشر مفاهیم دینی در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی كه با حضور شخصیتی چون مرحوم آیت‌ا... طالقانی اهمیت بیشتری پیدا كرده بود. مسجدی كه اگر چهره‌ای چون طالقانی در آن حضور نداشت مسجدی بود مانند سایر مساجد و شاید هیچگاه نامی از آن در تاریخ برده نمی‌شد، ولی پایگاهی كه به‌خاطر حضور این روحانی انقلابی در این مسجد ایجاد شده بود نام آن را تا امروز كه بیش از 40 سال از پیروزی انقلاب می‌گذرد بر سر زبان‌ها اندخته و حتی می‌تواند باب خوبی برای آشنایی بیشتر با مرحوم طالقانی باشد.
به بهانه همزمانی با سالگرد درگذشت این مبارز انقلابی (۱۹ شهریور) مروری بر این كتاب داشته‌ایم تا از لابه‌لای سطرهای آن تصویری از پیرمرد درس‌هایی از قرآن در روزهای خفقان پیش از انقلاب باشیم. پیرمردی كه وقتی شهید محمدعلی رجایی یك جلسه پای تفسیر قرآن او می‌نشیند ارتش را رها می‌كند و مسیر تازه‌ای برای خود انتخاب می‌كند. نفوذ كلام طالقانی سبب می‌شود خیلی زود مسجد هدایت تبدیل به محل اجتماع جوانان با نگاه‌های مختلف شود و این كاری است كه طالقانی با سخنانش در مسجد هدایت كرده بود.
او كه به داشتن صراحت لهجه شهرت داشته در رویارویی با عوامل رژیم هم كوتاه نمی‌آمده و سخنش را به تندترین شكل ممكن بیان می‌كرده: «بروید به اربابانتان بگویید این شمایید كه محكومید، نه ما...» طالقانی این جمله را در دادگاهی كه بعد از ماجراهای ۱۵ خرداد برایش تشكیل دادند پس از قرائت آیاتی از سوره فجر به عوامل دادگاه پهلوی می‌گوید و آشكارا شاه را محكوم می‌كند.
این كتاب كه نثری روان و گزارش‌گونه دارد هر خواننده‌ای به‌خصوص خواننده‌های كم‌حوصله را می‌تواند راضی كند. حجم كم كتاب و زبان آسان آن كمك می‌كند كه در نشستی كوتاه یك فراز از تاریخ معاصر را روی دور تند مرور كنیم. اتفاقی كه در روزگار محتواهای كسپولی می‌تواند توسط این كتاب رقم بخورد و هرخواننده‌ای را راضی نگه دارد. این كتاب با توجه به نكاتی كه گفته شده اثری است كه می‌تواند پایه ورود به مطالعات جدی‌تر نیز محسوب شود و با توجه به منابعی كه در انتهای كتاب ذكر شده می‌تواند محمل خوبی برای مطالعات جدی‌تر علاقه‌مندان باشد.
یكی از نكاتی كه در این كتاب می‌تواند جالب باشد مواضع مرحوم طالقانی است. مواضعی كه بسیاری از آنها نه‌تنها غریب نیست، بلكه بسیار آشناست. راوی نقل می‌كند پس از این‌كه او از جنگ ویتنام و حضور نیروهای آمریكایی در آنجا مطلع می‌شود ضمن تاكید بر اهمیت مبارزه با استكبار می‌گوید: «به خدا قسم اگر وضع مزاجی‌ام اجازه می‌داد با همین سن و گرفتاری‌های خانوادگی، به كمك ویتنامی‌ها می‌رفتم و با آمریكایی‌ها می‌جنگیدم.» این در حالی است كه بسیاری تصویری تحریف شده از طالقانی نشان می‌دهند و سعی می‌كنند او را در جهت منافع خود تفسیر و تصویر كنند و القابی برایش برگزینند كه با واقعیت فاصله بسیاری دارد.
دفاع از مظلوم یكی از رئوس جهان‌بینی مرحوم طالقانی بوده كه در این كتاب هم اشارات خوبی به آن وجود دارد. همراهی با انقلابیون الجزایری و بعد از آن نیز حمایت از مبارزان فلسطینی از جمله مواضعی است كه در این كتاب به آن برمی‌خوریم، اتفاقی كه طی سال‌های ۴۸ و ۴۹ موج بزرگی ایجاد كرد و توجه بسیاری را به مقوله فلسطین جلب كرد كه همان زمان نیز عده‌ای به رفتارهای طالقانی و دیگر مبارزان خرده می‌گرفتند و بهانه می‌آوردند: «در بلاد خود ما گرسنه هست. كمك به فلسطینی‌ها یعنی چه؟»؛ قصه از این قرار است «در ۱۳۴۸ برای اولین بار اقدامی عملی برای دفاع و حمایت از مردم فلسطین انجام شد. روز عید فطر جمعیت زیادی برای اقامه نماز به مسجد هدایت آمده بودند. موقع نماز در ركعت دوم و دعای قنوت سوم وقتی آقای طالقانی به عبارت «و للمسلمین عیدا» رسید، حالش منقلب شد. بلافاصله سیدابراهیم كه در كنار آقای طالقانی بود، دنباله نماز را گرفت و به آخر رساند. بعد از نماز آقای طالقانی برای خطبه‌ها بلند شد. به‌جای شمشیر به عصایش تكیه داده بود. او آیه ۲۱۴ سوره بقره را تفسیر كرد. از اختلاف در جوامع بشری و علل آن گفت. از بعثت پیامبران برای از بین بردن این اختلافات گفت. بعد شروع كرد خطبه بیست و هفتم نهج‌البلاغه را خواند: «الان به من گزارش دادند كه مردمی از عوامل معاویه به شهر انبار هجوم برده و شهر را غارت كردند. بزرگ‌ترین دردها این است كه یك عده از سربازهای معاویه وارد خانه یك زن كه در پناه اسلام بوده، شده‌اند و این زن فریاد می‌كشیده و كمك می‌خواسته و كسی نبوده تا به داد اینها برسد. اگر من و هر انسان غیرتمندی از عقده و اندوه بمیرد، به‌جاست كه بمیرد و هیچ جای تاسف نیست.» بعد از این به فلسطین اشاره كرد و از مظلومیت مردم فلسطین یاد كرد. هم خود آقا گریه می‌كرد و هم مردم.
... خطبه‌ها كه تمام شد آقای طالقانی عید را به همه تبریك گفت و فطریه‌اش را كنار محراب گذاشت و گفت: «من فطریه‌ام را برای كمك به فلسطینی‌ها می‌دهم و از همه می‌خواهم فطریه خود را برای كمك به آنها بدهند.» در مسجد ولوله افتاد. آقای طالقانی و مهندس بازرگان فطریه‌ها را جمع می‌كردند. خیلی‌ها بیشتر از سهم فطریه‌شان پول دادند. در مدت كمی مبلغ زیادی جمع‌آوری شد. در گزارش ساواك آمده است: وجوه جمع‌آوری شده در روز عید فطر در مسجد هدایت تا ساعت ۹ و ۳۰ دقیقه روز مذكور حدود 150هزار ریال بود...»
كتاب مسجد هدایت كه باید آن را روایت سیدحسین یحیوی دانست تصویری از یك مكان به خواننده نشان می‌دهد كه اتفاقات بسیاری را شاهد بوده و محور رویدادهایی بوده كه در زمان خود اثر داشته است. كتابی كه به‌جای یك شخص، یك مكان محور روایتش است و از این حیث باید آن را اثری خلاقانه توصیف كرد. اثری كه خواننده را از دل مكان به سفر تاریخ می‌برد و شمایل یكی از مبارزان سال‌های انقلاب را به خواننده نشان می‌دهد.
ضمیمه تپش