توپ، تور ، سکوت

آغاز لیگ‌برتر والیبال و چراغی که شهرداری ارومیه روشن کرد

توپ، تور ، سکوت

 بوی کفپوش سالن همراه با بوی الکلی که برای ضدعفونی زده بودند. چه کسی باورش می‌شد در ارومیه، آنجا که مهد والیبال است، حتی روی سکو یک تماشاگر هم ننشسته باشد. همین چند ماه پیش جای سوزن انداختن نبود. صدای بوق ممتد هواداران با شعارهای‌شان به زبان آذری  مو را به تن آدم سیخ می‌کرد. حالا اما چه؟ اینقدر سالن ساکت بود که فقط صدای گیر کردن کفش بازیکنان با کفپوش سالن به گوش می‌رسید و صدای برخورد توپ با کف دست. این شد آغاز لیگ‌برتر والیبال. تازه نخستین بازی لیگ، دربی ارومیه‌ای‌ها هم بود! آذرباتری که تازه به لیگ‌برتر آمده مقابل تیم با‌تجربه شهرداری قرار گرفت. فکرش را بکنید اگر کرونا نبود چه می‌شد این بازی. حتی تصورش هم با ناخن ته دل آدم را خط  می‌اندازد. در هفته نخست رقابت‌های لیگ‌برتر والیبال فقط سکوت بود و سکوت بود و سکوت. نه هیجانی، نه لذتی که بازیکنان بخواهند ببرند و نه... فقط در پایان این بازی مقابل اسم شهرداری ارومیه نوشتند: «نخستین تیم برنده لیگ با نتیجه 3 بر صفر.»
در تهران و سایر شهرها هم همین طور بود. بازیکنان تیم‌ها به سالن آمدند، چند ست والیبال بازی کردند و رفتند. در بعضی شهرها چند هوادار تا دم در سالن آمده بودند اما راهی به سالن پیدا نکردند. چاره‌ای هم نیست. به قول ترکاشوند، سرمربی پیکان شرایط خطرناک است. او می‌گوید: «من درباره باشگاه خودم حرف می‌زنم. باشگاه ما هیچ پنهان‌کاری نکرده و هیچ‌وقت سعی نمی‌کند از وضعیت تیمش اخبار غلط و دروغ به مردم ارائه کند، واقعیت این‌که ۳ بازیکن تیم ما در پست پاسور کرونایی شدند، یک بازیکن هم به علت تب بالا تست کرونا داده و جوابش امروز آماده می‌شود؛ اینها مسائلی نیست که بشود روی آن سرپوش گذاشت. اصلا فکر نمی‌کردم بازی‌های ما را با شرایطی که داریم برگزار کنند، اما این کار را انجام دادند و خب ببینید دیگر، اوضاع به همین شکل است.»
ترکاشوند شاید درست بگوید و شاید هم نه. اما چاره دیگری باقی می‌ماند؟ بچه مدرسه‌ای‌ها به مدرسه رفته‌اند،کسب و کار همه مردم آغاز شده است و رقابت‌های ورزشی هم طبق پروتکل‌های بهداشتی و بدون حضور تماشاگران برگزار می‌شود. نگرانی‌ها قابل درک است اما چاره دیگری نیست. فعلا باید به همین منوال و در همین سکوت بازی‌ها را برگزار کرد تا شاید اتفاق جدید دیگری افتاد. شاید یک روز خبر رسید که همه چیز تمام شد، درهای سالن‌ها باز شده‌اند و دوباره می‌شود در تهران، ارومیه، آمل و در خیلی از شهرهای دیگر برای والیبال بوق زد، برای والیبال هورا کشید و برای والیبال قلب بزرگی به نشانه عشق نشان داد.