گفتوگو با دکتر سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران
مثبتنگری ضرورت جامعه امروز است
آدمها دوگونهاند، آنهایی که طبق یک توصیه قدیمی به جای لعنت فرستادن به تاریکی، شمعی روشن میکنند و آنهایی که در تاریکی به زندگی ادامه میدهند و نق میزنند، فحش میدهند و تاریکی برای خودشان و دیگران را عمیقتر و سیاهتر میکنند. آدمها دو گونهاند آنهایی که مثبتنگری و امید را دوست دارند و میگردند و آدمهای مثبت و امیدوار را پیدا میکنند تا تابآوری خود را تقویت کنند و آنهایی که آدمهای امیدوار و مثبتنگر را مسخره میکنند و به آنها القابی مانند بیتفاوت و سیبزمینی میدهند و میگویند روانشناسی زرد و عامیانه باعث شده برخی از آدمها در میانه همه مشکلات به روزنهای نگاه کنند که نوار بسیار باریکی از نور از آن میتابد و تلاش میکنند این روزنه را به دریچه تبدیل کنند. به نظر این گروه، زندگی در ذات خود سخت و مشکل نیست بلکه این شرایط زندگی است که گاهی سخت میشود اما شرایط همیشه ثابت نیست و به قول حافظ: دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت / دائما یکسان نباشد حال دوران، غممخور
این غمنخوردن نشانه بیرگبودن نیست، بلکه نشانه ایمان و امید به روزهای بهتر است، نیرویی که در ذات و فطرت انسانها وجود دارد.
برای توصیف این امید و اما و اگرهایش با دکتر موسوی چلک، همصحبت شدم، دکتری که بر این باور است انسان بدون امید تبدیل به مردابی راکد میشود که کمکم میپوسد و بوی تعفن میگیرد. امید یکی از گستردهترین معانی در زندگی بشر است که از زوایای مختلف میتوان به آن نگاه کرد.
رابطه اقتصاد با امید اجتماعی
دکتر چلک میگوید: امید به زندگی به سن و سال افراد ربط دارد. آخرین آمار در ایران نشان میدهد که امید به زندگی در زنان 76 سال و در مردان 74 سال بوده و به این معناست که بعد از 60 سالگی، افراد چقدر سالم و امیدوار زندگی میکنند.این روند نسبت به سالهای گذشته روبهرشد بوده و دلیل این رشد بیشترشدن خدمات اجتماعی، درمانی و فراگیری اطلاعات در میان افراد است.
درباره امید اجتماعی و فردی پژوهشهای مستند زیادی وجود ندارد، اما از آنچه که موجود است میتوان به این نتیجه رسید که امید اجتماعی در جامعه ما زیاد حالش خوب نیست. پژوهشی که دو سال قبل درباره سلامت روان انجام شد و از 6000 نفر سوالاتی شد، نشان داد که بیشتر مردم ایران دچار نگرانیهایی هستند که امید اجتماعی آنها را پایین میآورد. نگرانی از فوت اطرافیان، نداشتن امنیت شغلی و مالی از مهمترین نگرانیها بود. حال و روز اقتصادی بشدت بر امید به زندگی تاثیرگذار است چون در شرایط بحرانی مردم نمیتوانند چشماندازی درستی برای خود ایجاد کنند و همین امیدشان را به یاس تبدیل میکند. ضعیفشدن بنیه اخلاقی یکی از دلایل دیگری برای کمرنگ شدن امید اجتماعی است.
دوری از آدمهای نقنقو
به دکتر چلک میگویم: برخی افراد هر چقدر شرایط اجتماعی و اقتصادی ناامیدکننده باشد اما تلاش میکنند شرایط را بهتر کنند. این آدمها را آدمهای امیدوار مینامیم، ریشه خوشبینی آنها در چیست؟
وی میگوید: انسان بدون امید نمیتواند زندگی کند. امید باعث تلاش و تکاپور میشود و زندگی را به حرکت میآورد، اما سوال این است که با امید چقدر میتوانیم به آینده باثباتتر دست پیدا کنیم؟ اینجاست که امید فردی به امید اجتماعی گره میخورد و تفکیک آنها از هم سخت میشود. امید فردی ارتباط مستقیم به سبک زندگی و نوع نگرش افراد در خانواده و اطرافیان دارد. محیطهایی که افراد در آن قرار میگیرند در نگرش آنها تاثیرگذار است؛ محیطهایی مانند خانواده، مدرسه، محل زندگی و کار، دانشگاه و... . وقتی ما مدام با آدمهایی سرو کار داشته باشیم که مرتب نق میزنند، طبیعی است که همان کورسوی امیدی که برای خودمان باز کردهایم هم بسته شود. رفتار والدین و نوع برخورد آنها با مسائل، اولین چشماندازهای زندگی کودک را شکل میدهند، هرچند بچهها هر چه بزرگتر میشوند به دلیل گستره ارتباطشان و دریافت اطلاعات بر نوع نگرش آنها تاثیر میگذارد و هر چه بزرگتر میشوند بیشتر فرق بین آنچه به آنها گفته شده و واقعیت اجتماعی را درک میکنند.
خود مراقبتی را جدی بگیریم
به دکتر چلک میگویم در جامعه امروزی بهدلیل مشکلات زیادی که وجود دارد، افراد مثبتنگر گاهی مورد تمسخر قرار میگیرند و همین باعث میشود فرد با چالشهایی روبه رو شود و حتی گاهی از جمع فاصله بگیرد... .
میگوید: مثبتنگری یکی از ضرورتهای جامعه امروزی ماست. یکی از مهارتهایی که باید همه یاد بگیرند، خودمراقبتی است. یکی از راههای تقویت خودمراقبتی، مثبتنگری است. روانشناسی مثبتنگری در دنیا طرفداران زیادی دارد چون افراد به مرور و با کسب دانش تجربههای فردی یاد میگیرند برای زندگی بهتر، مثبتنگری یک الزام است. البته این را هم باید بگویم که مثبتنگری به معنای نادیده گرفتن کمبودها نیست.گاهی افراد برای مسائل کوچک بیتابی میکنند؛ مسائلی که بر کلیت زندگی آنها تاثیر چندانی ندارد و اینها باعث ایجاد اختلالات روانی میشود و پژوهشها نشان میدهد مردم جامعه ما بیش از آنکه مثبتنگر باشند دنبال مشکلات و بزرگنمایی آنها هستند. مسائل جزئی آدمهای مثبتنگر را عصبانی نمیکند. آنها نیمه پر لیوان را میبینند اما برای پر کردن نیمه پر هم تلاش میکنند. آدمهای مثبتنگر اتفاقا مطالبات اجتماعی بالایی دارند و معمولا سکوت یا خودخوری و دیگرآزاری ندارند اما آنها بلدند در حالی که مطالبهگر هستند و برای آینده بهتر تلاش میکنند، رفتار خود را هم مدیریت کنند. این مدیریت باعث میشود که تابآوری اجتماعی آنها افزایش یابد. سازگاری آنها با جامعه و داشتههایشان به این معنی نیست که ظلمپذیر هستند، آنها بهدنبال حق هستند اما قبل از اینکه مطالبهگری را شروع کنند، پرسو جو میکنند که حق چیست؟ این روش را میگویند مسؤولیتپذیری اجتماعی که اتفاقا در آدمهای مثبتنگر خیلی بیشتر از آدمهای منفیگراست.
رابطه امیدواری با عملگرایی
دکتر چلک میگوید: آدمهای مثبتنگر بیشتر عملگرا هستند؛ چون باور دارند که باید برای تغییرات بهتر دست به عمل بزنند برای همین است که نوعدوستی در آنها بیشتر است. در زمان بحرانهای اجتماعی و بلایای طبیعی دست به اقدام میزنند و این اصلا ربطی به میزان داشتههای آنها ندارد. آنها تفکرشان پر از امید به زندگی است برای همین در زمان زلزله، سیل و... به جای نق زدن دست به کار میشوند و کمک میکنند در عینحال کمبودها را هم به چالش میکشند و مطالبهگری میکنند. مثلا میروند به سیلزدهها کمک میکنند اما این سوال را هم از مسؤولان میپرسند که چرا به وظایف خود عمل نمیکنند. ایمان و توکل یکی از تکیهگاههای آدمهای امیدوار است. آنها به خدا ایمان دارند و چون او را قادر مطلق میدانند، باور دارند عاقبت روزنهای پیدا و مشکلات حل خواهد شد. رضایتمندی در آدمهای امیدوار و مثبتنگر زیاد است. این ربطی به میزان داشتههای مالی و مادی آنها ندارد. هرچند همه اینها بستگی به معیار و خطکشی دارد که آدمها در زندگی انتخاب میکنند. برخی آدمها از رفاه بالایی برخوردارند اما شاخص امیدواری در آنها پایین است و عکس این قضیه هم وجود دارد. باز هم تاکید میکنم امیدواری و مثبتنگری رابطه مستقیم با انتخاب آدمها دارد و در شرایط سخت اجتماعی آدمها باید مهارت خودمراقبتی را یاد گرفته باشند تا تابآوریشان قویتر شده باشد و در این میان امید حرف اول را میزند.
این غمنخوردن نشانه بیرگبودن نیست، بلکه نشانه ایمان و امید به روزهای بهتر است، نیرویی که در ذات و فطرت انسانها وجود دارد.
برای توصیف این امید و اما و اگرهایش با دکتر موسوی چلک، همصحبت شدم، دکتری که بر این باور است انسان بدون امید تبدیل به مردابی راکد میشود که کمکم میپوسد و بوی تعفن میگیرد. امید یکی از گستردهترین معانی در زندگی بشر است که از زوایای مختلف میتوان به آن نگاه کرد.
رابطه اقتصاد با امید اجتماعی
دکتر چلک میگوید: امید به زندگی به سن و سال افراد ربط دارد. آخرین آمار در ایران نشان میدهد که امید به زندگی در زنان 76 سال و در مردان 74 سال بوده و به این معناست که بعد از 60 سالگی، افراد چقدر سالم و امیدوار زندگی میکنند.این روند نسبت به سالهای گذشته روبهرشد بوده و دلیل این رشد بیشترشدن خدمات اجتماعی، درمانی و فراگیری اطلاعات در میان افراد است.
درباره امید اجتماعی و فردی پژوهشهای مستند زیادی وجود ندارد، اما از آنچه که موجود است میتوان به این نتیجه رسید که امید اجتماعی در جامعه ما زیاد حالش خوب نیست. پژوهشی که دو سال قبل درباره سلامت روان انجام شد و از 6000 نفر سوالاتی شد، نشان داد که بیشتر مردم ایران دچار نگرانیهایی هستند که امید اجتماعی آنها را پایین میآورد. نگرانی از فوت اطرافیان، نداشتن امنیت شغلی و مالی از مهمترین نگرانیها بود. حال و روز اقتصادی بشدت بر امید به زندگی تاثیرگذار است چون در شرایط بحرانی مردم نمیتوانند چشماندازی درستی برای خود ایجاد کنند و همین امیدشان را به یاس تبدیل میکند. ضعیفشدن بنیه اخلاقی یکی از دلایل دیگری برای کمرنگ شدن امید اجتماعی است.
دوری از آدمهای نقنقو
به دکتر چلک میگویم: برخی افراد هر چقدر شرایط اجتماعی و اقتصادی ناامیدکننده باشد اما تلاش میکنند شرایط را بهتر کنند. این آدمها را آدمهای امیدوار مینامیم، ریشه خوشبینی آنها در چیست؟
وی میگوید: انسان بدون امید نمیتواند زندگی کند. امید باعث تلاش و تکاپور میشود و زندگی را به حرکت میآورد، اما سوال این است که با امید چقدر میتوانیم به آینده باثباتتر دست پیدا کنیم؟ اینجاست که امید فردی به امید اجتماعی گره میخورد و تفکیک آنها از هم سخت میشود. امید فردی ارتباط مستقیم به سبک زندگی و نوع نگرش افراد در خانواده و اطرافیان دارد. محیطهایی که افراد در آن قرار میگیرند در نگرش آنها تاثیرگذار است؛ محیطهایی مانند خانواده، مدرسه، محل زندگی و کار، دانشگاه و... . وقتی ما مدام با آدمهایی سرو کار داشته باشیم که مرتب نق میزنند، طبیعی است که همان کورسوی امیدی که برای خودمان باز کردهایم هم بسته شود. رفتار والدین و نوع برخورد آنها با مسائل، اولین چشماندازهای زندگی کودک را شکل میدهند، هرچند بچهها هر چه بزرگتر میشوند به دلیل گستره ارتباطشان و دریافت اطلاعات بر نوع نگرش آنها تاثیر میگذارد و هر چه بزرگتر میشوند بیشتر فرق بین آنچه به آنها گفته شده و واقعیت اجتماعی را درک میکنند.
خود مراقبتی را جدی بگیریم
به دکتر چلک میگویم در جامعه امروزی بهدلیل مشکلات زیادی که وجود دارد، افراد مثبتنگر گاهی مورد تمسخر قرار میگیرند و همین باعث میشود فرد با چالشهایی روبه رو شود و حتی گاهی از جمع فاصله بگیرد... .
میگوید: مثبتنگری یکی از ضرورتهای جامعه امروزی ماست. یکی از مهارتهایی که باید همه یاد بگیرند، خودمراقبتی است. یکی از راههای تقویت خودمراقبتی، مثبتنگری است. روانشناسی مثبتنگری در دنیا طرفداران زیادی دارد چون افراد به مرور و با کسب دانش تجربههای فردی یاد میگیرند برای زندگی بهتر، مثبتنگری یک الزام است. البته این را هم باید بگویم که مثبتنگری به معنای نادیده گرفتن کمبودها نیست.گاهی افراد برای مسائل کوچک بیتابی میکنند؛ مسائلی که بر کلیت زندگی آنها تاثیر چندانی ندارد و اینها باعث ایجاد اختلالات روانی میشود و پژوهشها نشان میدهد مردم جامعه ما بیش از آنکه مثبتنگر باشند دنبال مشکلات و بزرگنمایی آنها هستند. مسائل جزئی آدمهای مثبتنگر را عصبانی نمیکند. آنها نیمه پر لیوان را میبینند اما برای پر کردن نیمه پر هم تلاش میکنند. آدمهای مثبتنگر اتفاقا مطالبات اجتماعی بالایی دارند و معمولا سکوت یا خودخوری و دیگرآزاری ندارند اما آنها بلدند در حالی که مطالبهگر هستند و برای آینده بهتر تلاش میکنند، رفتار خود را هم مدیریت کنند. این مدیریت باعث میشود که تابآوری اجتماعی آنها افزایش یابد. سازگاری آنها با جامعه و داشتههایشان به این معنی نیست که ظلمپذیر هستند، آنها بهدنبال حق هستند اما قبل از اینکه مطالبهگری را شروع کنند، پرسو جو میکنند که حق چیست؟ این روش را میگویند مسؤولیتپذیری اجتماعی که اتفاقا در آدمهای مثبتنگر خیلی بیشتر از آدمهای منفیگراست.
رابطه امیدواری با عملگرایی
دکتر چلک میگوید: آدمهای مثبتنگر بیشتر عملگرا هستند؛ چون باور دارند که باید برای تغییرات بهتر دست به عمل بزنند برای همین است که نوعدوستی در آنها بیشتر است. در زمان بحرانهای اجتماعی و بلایای طبیعی دست به اقدام میزنند و این اصلا ربطی به میزان داشتههای آنها ندارد. آنها تفکرشان پر از امید به زندگی است برای همین در زمان زلزله، سیل و... به جای نق زدن دست به کار میشوند و کمک میکنند در عینحال کمبودها را هم به چالش میکشند و مطالبهگری میکنند. مثلا میروند به سیلزدهها کمک میکنند اما این سوال را هم از مسؤولان میپرسند که چرا به وظایف خود عمل نمیکنند. ایمان و توکل یکی از تکیهگاههای آدمهای امیدوار است. آنها به خدا ایمان دارند و چون او را قادر مطلق میدانند، باور دارند عاقبت روزنهای پیدا و مشکلات حل خواهد شد. رضایتمندی در آدمهای امیدوار و مثبتنگر زیاد است. این ربطی به میزان داشتههای مالی و مادی آنها ندارد. هرچند همه اینها بستگی به معیار و خطکشی دارد که آدمها در زندگی انتخاب میکنند. برخی آدمها از رفاه بالایی برخوردارند اما شاخص امیدواری در آنها پایین است و عکس این قضیه هم وجود دارد. باز هم تاکید میکنم امیدواری و مثبتنگری رابطه مستقیم با انتخاب آدمها دارد و در شرایط سخت اجتماعی آدمها باید مهارت خودمراقبتی را یاد گرفته باشند تا تابآوریشان قویتر شده باشد و در این میان امید حرف اول را میزند.
تیتر خبرها