حسرت یک مربع قرمز

حسرت یک مربع قرمز


 این مربع‌های قرمز هم عالمی دارند. این‌طور که نویسنده و راوی گفته‌اند، اولش فقط یک‌سری مربع کوچک بودند که با خودکار قرمز گوشه‌ یک دفترچه، نقاشی می‌شدند. بعد کم‌کم خون دل قاطی سرخی مربع‌ها شد. بعد کم‌کم صاحب دفترچه کوچک گردان، خودکار قرمز را از خون جگر پر می‌کرد و مربع‌های کوچک قرمز می‌کشید. بعد کم‌کم جوانک تنهای گردان ماند و یک دفترچه
پر از مربع‌های قرمز و یک سینه حسرت و آرزو.
حسین یکتا، نوجوانی بود که مسؤولیت آمار گردان را در مقطعی به او داده بودند. او هم اسامی همه بچه‌های گردان را در دفترچه کوچکی نوشته بود و هر کدام از بچه‌ها که شهید می‌شدند جلوی اسم‌شان یک مربع قرمز نقاشی می‌کرد. زینب عرفانیان، نویسنده کتاب خاطرات حاج‌حسین یکتا می‌گوید اسم‌های زیادی برای کتاب انتخاب کرده بودم، اما این یکی بیشتر به دل خودم نشست و وقتی با خود آقای یکتا مطرح کردم او هم این اسم را بیشتر از بقیه اسامی پیشنهادی دوست داشت. انگار این مربع‌های قرمز، گوشه‌ای از دلش را سوراخ سوراخ کرده‌ باشند که هنوز خون سرخ از آن می‌جوشد.
شب رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب همه آمده بودند. همه رفقایی که روزی جلوی اسم‌شان مربع قرمز نقاشی شده بود، آمده بودند. اصلا غرض از این که مراسم را در قطعه شهدای بهشت‌زهرا گرفتند این بود که آنها هم باشند. هر چه نباشد آنها شخصیت‌های اصلی این کتابند.
یکی از نکاتی که در متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب مربع‌های قرمز چشم‌را می‌گیرد، اشاره به اسم حاج‌میرزا علی احمدی‌میانجی است. نویسنده کتاب می‌گوید ایشان مثل قند در کتاب حل شده‌اند. حاج‌میرزا علی همان کسی است که بیشترین نقش را در تربیت کودکی و نوجوانی بچه‌های محله خاکفرج قم داشت. عالم بزرگی که با کودکان و نوجوان‌های مسجد می‌نشست به صحبت و گپ ‌و گفت؛ جمع‌هایی که یکی از خروجی‌هایش شد حاج‌حسین یکتا.