گفتوگو با دکتر محمدمهدی فرقانی، رئیس دانشکده علوم ارتباطات و روزنامهنگاری
روزنامهنگار زبان مردم است
بای بسم ا.../ «اوایل دهه 50 تا دهه 70 توی کار حرفهای بودم و همیشه هم احساس جوونی میکردم چون فکرمیکردم با کارم خدمتی انجام میدم. روزنامهنگاری پیش از هرکاری، خدمت اجتماعیه». دکترمحمدمهدی فرقانی، استاد علوم ارتباطات و روزنامهنگاری کارنامهای درخشان دارد. همه شما گوشی و اینترنت دارین پس عنایت بفرمایین فراخوانِ مخلصتان را بنیوشید و جستوجویی بفرمایین و بر باآفرینی ایشان درود بفرستید. در دقیقه 30وچندمِ سخن بودیم که استاد فرمود: ماشالا این سوالها رو از کجا آوردی آقای مظاهری! پسآنگاه افزودند: خیلی مصاحبه دلچسبی بود؛ چون کلیشهای نبود، سوالهای متفاوتی داشت، جنسش اساسا با مصاحبههای رایج متفاوته و نیاز به یه ذهن خلاق داره. در این ایام دفاع مقدس، بسنده است بیندیشید ایشان و همکارانشان در آن روزگارِ دفاع، آن بزنگاهِ تاریخساز در برابرِ تازشِ کینهورزانه نهتنها عراق بلکه جهانِ صنعتی، کارِ آگاهیبخشیشان را به شکلی شایسته انجام دادند. چه در پیروزی چه در پایداری، راستکار بودند. روحیهبخش بودند و... که اینک سرفرازانه به استقلال و پیروزگاریمان چنین افتخارآمیز میبالیم؛ مثلا در سقوط خرمشهر خواهید خواند بهگونهای تیتر و گزارش و...ارائه شد که روحیهافزا باشد ضمن اینکه خبر درست هم به مردم برسد. به کام باشید!
وقتی بگن نیا! یا نتونه به مسؤولیتش عملكنه.
خستگی ما رو چی رفع میكنه؟
مشاهده اثر مثبتمون در جامعه.
هنوز هم بهش حساسین؟
در برابر انتشار اطلاعات مجعول همچنان عصبانی میشم.
روزنامهنگاری در طول كار ازتون رنجیده؟
حتما سختگیر بودم در اون لحظه، خوشایندش نبوده، بعدها باعث ساختهشدنشون شده و قدردانی كردن.
حسكردین متعلق به دورهای دیگه هستین؟
نه سعی كردم فرزند زمان خودم باشم.
نسخه جادویی برای فرزند زمان خود بودن؟
وجود نداره.
آرزوی اكنون؟
روزنامهنگاری ایران به روزهای طلاییش نزدیك بشه.
با چی موافقین؟
با همهچی،چی بگم!
چهجور وجدان جامعه باشیم؟
با احساس تعهد و مسؤولیت اجتماعی. گذر از منافع شخصی به نفع عموم.
واگویه تنهاییتون؟
احساس خوبی دارم چون آگاهانه ضرری به دیگران نزدم.
داوری درباره كوششهاتون؟
با دیگرانه، امیدوارم ماجور باشه.
كلماتی كه نوشتین به اندازه دریا میشه (كم قلم نزدین)؟
بستگی داره دریا چقدر وسعت و عمق داشتهباشه تلاش كردم عمقش بیشتر باشه.
گرانمایگی عمر به چیه؟
خدمت بهخلق.
ستودنیترین فضیلت یه روزنامهنگار؟
فضیلت اخلاقی.
از مسائلی كه همیشه بهش دچاریم؟
خیلی؛ ولی تظاهر و ریا جای واقعیت وجودی آدمها رو گرفته چون خریدار داره.
كشف خود چهجور حاصل شد؟
نمیدونم برام حاصل شده یا نه ولی آدم باید مدام به درونش بنگره ضعف و قوتش رو بیابه، بكوشه بر ضعفش فائق بیاد.
اگه نقطهچین یا ویرگول بودین در یه متن؟
اگه بتونن معنای واقعی رو به مخاطب برسونن جایگاه خوبی دارن.
اساس خوشبینی و این همه امیدتون به آینده؟
بدون این نه در حال میتونیم زندگی كنیم نه كمكی به آینده کنیم با نقزدن و منفیبافی و سیاهنمایی، حال خودمون، مردم و آینده رو خراب میكنیم. واقعبینانه باید مشكلات رو ببینیم با تلاش برای آینده بهتر.
تصمیمتون برای روزهای آینده دراین روزگار كرونایی؟
خدا توفیق بده حاصل تجربیات و مطالعاتم رو در دو كتاب نشر بدم.
دوران سختی و محدودیتی كه همه تجربه كردیم توی هیچ حرفه نیست استاد.
این دوران رو هركسی برای طی كردن این مسیر باید پشت سر بذاره.
كسی كه واقعا اهل مقاومت و تلاش باشه؟
باید مطمئن باشه پایان این كار روشناییه.
مطلع كردنِ مردم چه حسی داره؟
سوال خوبیه. یه وجهش هم زبان گویای مردم بودنه.
رنجها و مشكلات مردم رو كه مطرح میكنین؟
یك احساس رضایت و سرخوشی پیدا میكنین بهخصوص كه در گذشته این امكانات نبود و مردم امروز میتونن در شبكههای اجتماعی خودشون تولیدكننده محتوا باشن.
و این صدای رسای جامعه بودن؟
مقدمه درمانِ درده.
استاد! عشق به روزنامهنگاری مثل عشق به یك بانوی بینظیره؟
با خنده: حالا از سن و سال ما گذشته كه اینجوری بگیم ولی عشق به روزنامهنگاری باید در وجود آدم باشه و بخشی از اون هم در جریان كار به دست میاد.
بدونِ این عشق؟
محاله كه فرد بتونه در برابر مشكلات و محرومیتها و سختیهایی كه این كار داره دوام بیاره و مقاومت بكنه.
بنابراین شرط اول؟
شرطِ اول قدم آناست كه عاشق باشی.
درود بر شما! چه كاریه كه اگه انجام بدین انگار همه زمین رو به شما دادهباشن؟
وقتی آدم احساس بكنه نقشی در كاهش رنجها و مشكلات مردم داشته و توانسته كمكی در پیشبردِ حقِ پیشرفتِ مردم و جامعه داشتهباشه.
چرا روزنامهنگاری سختترین كار دنیاست و هم سختترین كار دنیا نیست؟
به نظر من به خاطر اون تعهد و مسؤولیت اجتماعی كه روزنامهنگار بر شانههاش حس میکنه، سختترین كار دنیاست و اینکه مرز بین خدمت و خیانت میتونه نزدیك باشه، گاهی دچار اشتباه بشه.
اضطراب این حرفه شریف شبیه چیه؟
اضطرابش رو به خودش باید تشبیه كرد. واقعا یه شغل منحصربهفرده كه در خدمت تأمین حیاتیترین نیازِ بشر امروزه یعنی دانش و اطلاعات و آگاهیه.
از درون به شما انرژی میده و شكوفاتون میكنه؟
احساس رضایتِ مردم و اینکه شما تونستین زبانِ گویا و قلمنوشته مردم باشین.
كدوم ویژگی شما در سرنوشتتون بیشترین تأثیر رو داشته؟
اتكا به خود و اعتمادبهنفس و پایداری و استقامت.
جهان رو روزنامه فرض كنیم شما تیتر بودین یا مقاله یا آگهی یا...؟
سوال قشنگیه، ولی پاسخش خیلی سخته. من هیچی نبودم شاید یه كلمه در صفحات داخل! ولی امیدوارم یه نقطهای درجایی باشم كه تونستهباشم معنایی رو خلق كنم و تاثیری داشتهباشم بر زندگی بشر و جامعه.
همیشه تاكید دارین؟
مسؤولیت اجتماعی و اخلاق حرفهای و فردی و اجتماعی.
دانشجویی كه تو حرفاتون بپره؟
كاش اینطوری بود. خیلی وقتها دلم میخواد دانشجوها چالش بكنن و دعوتشون میكنم به گفتوگو. توی حرفم بپرن ناراحت نمیشم، سعی میكنم پاسخ قانعكننده بدم. استقبال میكنم.
فضای مجازی آیا خزانِ مطبوعات سُنتیه؟
هم فرصته هم چالش. فرصته چون فضای اجتماعی رو باز میكنه، سانسور رو دور میكنه.روزنامه نگار بهتر از گذشته جریان افكار عمومی و نیازها رو بشناسه بازخورد رو میگیره. همچنین سخته چون رقیب حرفهایه. خبرها به سرعت كهنه میشه.
اینكه باید در رقابت دائمی باشه؟
این میتونه به رشد روزنامهنگار و روزنامهنگاری كمك كنه.
اوج سرزندگی مطبوعات؟
زمانیه كه جامعه اونا رو متعلق بهخودش بدونه نه سخنگو و نماینده قدرت.
وقتی شیشهها رو با روزنامه پاك میكنن؟
دلم میگیره اما از طرفی انگار یه روزنامه در هیچ شرایطی بیمصرف نیست.
با پولِ یه بسته سیگار میدونین چند روزنامه میشه خرید؟
نمیدونم. فكر نكنم زیاد بشه خرید.
این كه درخت تبدیل میشه به روزنامه؟
یادمون باشه هیچوقت به معنای نابودی ثروت ملی نیست، اگر جامعه روزنامهخوان داشتهباشیم و روزنامهها روزنامه باشن به معنای واقعی، تبدیل ثروتی به ثروت دیگهست.
این كه فضای مجازی اومده مصرف كاغذ رو كاهش بده؟
امیدوارم هیچوقت بوی كاغذ كاهی و بوی مركب چاپ از بین نره.
خبر ویژه؟
انتشارش امنیت ملی رو تهدیدكنه، ولی باید یه تعداد حداقلی ازش خبر داشتهباشن.
به گزارش خبرنگار ما؟
اگه واقعا اینجوری باشه خوبه، خیلی وقتها به اسم خبرنگار ما جا زده میشه از كسی دیگهاست. امانتداری رو رعایت كنیم.
نسبت شما و روزنامه مثل چیه؟
مثل آب و حیات.
وقتی مینویسین و خط میزنین؟
لذت میبرم.
هر خط زدنی؟
معناش اینه كه داری روی چیزی كه مینویسی بیشتر فكر میكنی و سعی داری كارت رو ارتقا بدی.
شده صفحه روزنامه رو قاب كنین بزنین دیوار؟
در گذشته بله، ولی چندسالیه نه،چون كارم تدریسه.
جدول؟
فراوان حل كردم. برای این سالها و روزها كه در آستانه آلزایمر هستیم، خیلی خوبه.
از تیترهای عجیب؟
خودم در كیهان زدم: خونینشهر با آخرین فشنگها هنوز مقاومت میكند.
زیرساختش؟
روزی بود كه داشت سقوط میكرد. نمیخواستیم حرف سقوط باشه و خبر رو از مردم پنهان هم نكنیم با یه جور بار حماسی.
از تیترهای بهیادموندنی؟
همون كه عرض كردم.
دلیل تیتر طولانی؟
بعد انقلاب خیلی باب شد چون دهه اول انقلاب بیشتر نقل قول بود. این از تحولات مفهومی بود.
كاغذ پیشنویس؟
چیز خیلی خوبیه. انگار داری برای كار بزرگتری آمادش میكنی و میتونه خاطرات خوبی داشتهباشه.
میز تحریر؟
جاییه كه شما هویت پیدا میكنی.
صندلی خالی توی تحریریه؟
تاسفآور و غمبار.
جای خالی همكار چی؟
از اون تاسفآورتر.
روزنامهای كه عكساش به حرفاش میچربه؟
من حس خوبی ندارم الان اتفاقا اینجوری شده.بهنظرم روزنامه جای حرفای جدیه.
كسی كه ناگزیره با عشق نیومده روزنامه؟
نه خودش به جایی میرسه نه روزنامه رو به جایی میرسونه.
كسی كه خیلی از فرصتها رو فدای موندن در این حرفه كرده؟
احساس رضایتی به آدم میده چون قدرتمنده میتونه فرصتهای اغواكننده رو فدای تعهد و مسؤولیت اجتماعیش كنه.
چه كسی لایق این حرفه شریف نیست؟
قومی كه گشت فاقد اخلاق، مردنی است.
زردی یه نشریه بهخاطر كدوم ویژگیه؟
ویژگی نوستالژیك، چون بهنظرم یه عشقی رو در خودش پنهان داره و روایتی از تاریخ.
پس خوبه؟
بله، برای من دلچسبه.
چهجور روزنامهای دلچسبتون نیست؟
روزنامهای كه برای خودش ماموریتی از پیش تعریف كنه و به هر قیمتی بهش عمل كنه. جای واقعیتیابی، واقعیتسازی كنه.
توصیه به روزنامههای موفق؟
سعی كنن رمز موفقیتشون رو پیدا كنن و بهش ادامه بدن.
وقتی روزنامه قدیمی رو ورق میزنین؟
روزنامه رو پیشنویس تاریخ میدونم بهخصوص برای نسلهای جدید. حتما مطالعه روزنامههای قدیم لازمه.
جایگاه روزنامه در این فضا؟
هیچی برای آگاهی از روند تاریخ جای روزنامه رو نمیگیره.
یك نیاز مهم مطبوعات ما؟
تدوین قانون حمایت از حقوق حرفهای روزنامهنگارها.
اگه از روزنامه هفته آینده خبر داشتین چیكار میكردین؟
بستگی به محتواش داره. تلاش میكردم بر روندها تاثیر بذارم و بهبودشون بدم.
شده توی ذوقتون خورده باشه؟
زیاد بوده ولی در برابر خدمت، تحملپذیر بوده.
تكاندهندگی خبر یا گزارش به...؟
وجه منفی و مثبتش. آثار منفی بر جامعه داشتهباشه و زندگی مردم و برعكس.
روزنامهای كه پیاپی احضار میشه دادگاه؟
امید كه نیفته یا كم بیفته. امنیت شغلی رو از بین میبره محافظهكاری رو حاكم میكنه مردم رو از دریافت خبر درست محروم میكنه. هرچند روزنامهنگار باید مواظب مسؤولیت اجتماعیش باشه.
چهوقت مسؤولان متوجه میشن خیری كه روزنامه داره هیچ نهادی نداره؟
این همون حلقه گمشده تاریخ مطبوعاته. دولتمردان عمدتا به چشم تهدید به روزنامه نگریستن.
قیچی توی ذهنتون بود، خودسانسوری داشتین؟
كم، همیشه وجود داشته اما روزنامهنگار حرفهای باید بین «باید بگوید و میتواند بگوید» تعادل برقراركنه.
افق مطبوعات؟
همیشه خوشبین و امیدوار بودم و نمیخوام از دستش بدم.
وضعیت موجود مطبوعات؟
مطلوب نیست.
برای كشور میخواین؟
حق پیشرفت، توسعه و زندگی بهتر.
توصیه به روزنامهنگار بااستعداد؟
همون قبلیها. ارتقای دانش، میون مردم باشه با اخلاق حرفهای.
نمرهتون در دادگاه الهی؟
امید به عفو، كرم و بخشش الهی. حداقل تلاش كردم آگاهانه خطا نكنم، ظلمی به كسی نكنم.
گوشی رو میخواین بذارین در این لحظه آخر به چی فكر میكنین؟
فكر میكنم مصاحبه خیلی خوبی بود. یه تجربه منحصربهفرد بود در كار و هنر مصاحبهای كه شما داشتین.