به گزارش خبرنگار جنایی جام‌جم، یكی از روزهای تابستان سال 1380 پسر پنج ساله‌ای گریان و پریشان وارد خانه‌شان در یكی از محله‌های غرب تهران شد. او آرام و قرار نداشت. خانواده‌اش بعد از صحبت با پسر‌بچه متوجه شدند كه او از سوی فردی به یكی از بوستان‌های غرب تهران منتقل شده تا خرگوش ببیند، اما قربانی نیت شیطانی او شده بود.
بعد از فاش شدن این ماجرا، پرونده‌ای در دادسرای وقت تهران تشكیل شد و تحقیقات پلیس تهران برای دستگیری مرد آزارگر آغاز شد.
 متهم متواری تحت تعقیب پلیس بود تا این‌كه چند ماه بعد در یكی از شهرستان‌های كشور بازداشت شد. او در تحقیقات اولیه اعتراف كرد كه كودك را مورد آزار و اذیت قرار داده است، اما در جریان تحقیقات قضایی منكر جرایم خود شد و ادعا كرد كه در این ماجرا نقشی نداشته و پسر خردسال دروغ می‌گوید. در ادامه پرونده او  برای محاكمه به دادگاه وقت ارسال شد. او در جریان محاكمه نیز منكر جرم سیاه خود شد و خود را بیگناه دانست. این در حالی بود كه تا زمان صدور رای دادگاه، متهم توانست با سپردن وثیقه از زندان آزاد شود. بعد از آن هم به یكباره ناپدید شد و خبری از وی نبود تا این‌كه  قضات دادگاه او را گناهكار شناختند و به اعدام در ملأ‌عام محكوم كردند. در حالی كه متهم گریخته بود، این حكم به تایید دیوان‌عالی كشور رسید. پلیس در تلاش برای دستگیری اعدامی فراری بود تا این‌كه با گذشت 18 سال از این ماجرا، سال گذشته ماموران رد او را یافتند. تحقیقات نشان داد، متهم ازدواج كرده و صاحب فرزندی خردسال است و اطراف تهران زندگی می‌كند و با خودروی نیسان اقدام به باربری می‌كند. با شناسایی مخفیگاه مرد اعدامی، سرانجام او بازداشت شد. این مرد در جریان تحقیقات در اجرای احكام منكر جرم سیاه خود شد و بعد از آن با صدور قرار بازداشت روانه زندان رجایی‌شهر كرج شد تا حكم اعدام وی در زندان اجرا شود. مرد زندانی چند ماه بعد از بازداشت به رأی دادگاه اعتراض كرد و خواستار اعاده دادرسی شد كه با قبول درخواستش، پرونده به دیوان‌عالی كشور ارسال شد. این‌بار قضات دیوان بعد از بررسی پرونده وی اعلام نظر كردند كه باید دوباره به پرونده او در شعبه‌ای هم عرض رسیدگی شود، بنابراین مرد زندانی چندی پیش به دادگاه كیفری یك استان تهران منتقل شد و این بار هم منكر آزار و اذیت پسرجوانی شد كه در خردسالی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود. متهم در دفاع از خود گفت: من او را در زمان كودكی‌اش ندیدم. آن زمان هم كه بازداشت شدم به دروغ و از روی ترس اعتراف كردم، اما بعد كه فهمیدم  چه مجازات سختی در انتظارم است حقیقت را گفتم. نوزده سال قبل چون می‌دانستم اگر بمانم اعدام می‌شوم، فرار كردم.
 بعد از آن، پسر جوان كه در زمان كودكی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، گفته‌های جدیدی را مطرح كرد و گفت كه گمان می‌كنم این مرد را همان موقع اشتباهی شناسایی كرده‌ام و او بیگناه است. نمی‌خواهم فردی بیگناه اعدام شود و او را می‌بخشم و از شكایت خود صرف‌نظر می‌كنم.
در ادامه با توجه به گذشت شاكی و انكار متهم، او از سوی قضات بیگناه شناخته شد. بنابراین با هماهنگی قضایی در شعبه اول اجرای احكام دادسرای جنایی تهران، متهم تبرئه شده از زندان رجایی‌شهر كرج آزاد شد و نزد خانواده‌ا ش بازگشت.