تفاوت استانداردها چگونه تبیین شد؟
امید مهدینژاد طنزنویس
دو دوست قدیمی که پس از مدتها دوری و بیخبری از یکدیگر در حاشیه یک جلسه کاری یکدیگر را دیده بودند، پس از اتمام جلسه نزد یکدیگر رفتند و از آنجا که هردو مقید به رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی بودند، بهجای دربغلگیری و روبوسی و تفمالی یکدیگر، مشتهای خود را به هم کوبیدند و پس از سلام و احوالپرسی و تحلیل اوضاع اقتصادی و بررسی آخرین وضعیت تحریمهای آمریکا و تازهترین تحولات شاخص بورس و تحلیل نابسامانیهای بازار ارز و موضوع مالیات بر خانههای خالی و بررسی اجمالی احتمال رأیآوری مجدد دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، حال و احوال یکدیگر را جویا شدند. دوست اول گفت: واقعا اوضاع بدی شده و تحت فشار شدید اقتصادی قرار داریم. دوست دوم گفت: واقعا همینطور است و فشار اقتصادی شدید شده است. دوست اول گفت: اوضاع بهحدی نابسامان است که من مجبور شدم همسر خود را به خانه پدرش بفرستم. دوست دوم گفت: من نیز مجبور شدم خانه خود را بفروشم. دوست اول گفت: من میترسم اگر اوضاع همینطور پیش برود مجبور بشوم ویلاهای لواسان خود را نیز واگذار کنم.
دوست دوم گفت: من نیز فکر میکنم شاید مجبور شوم اتومبیلهای خود را بفروشم. در این هنگام مرد فقیری به آن دو نزدیک شد و از آنها درخواست کمک کرد. دوست اول به مرد فقیر گفت: برو عمو، ما خودمان داریم از بدبختیهای خود با هم صحبت میکنیم، آنوقت تو از ما کمک میخواهی؟ فقیر گفت: اتفاقا من چون صحبتهای شما را شنیدم از شما درخواست کمک کردم. در این هنگام دوست دوم درباره تفاوتهای اجتماعی طبقات مختلف اقتصادی و تفاوت استانداردهای زندگی و سیالبودن خط فقر در نسبت با طبقات مختلف برای مرد فقیر صحبت کرد. مرد فقیر نیز که مردی فقیر و منطقی بود قانع شد و آرزو کرد گره از کار همه طبقات باز شود و خاموش شد.
دوست دوم گفت: من نیز فکر میکنم شاید مجبور شوم اتومبیلهای خود را بفروشم. در این هنگام مرد فقیری به آن دو نزدیک شد و از آنها درخواست کمک کرد. دوست اول به مرد فقیر گفت: برو عمو، ما خودمان داریم از بدبختیهای خود با هم صحبت میکنیم، آنوقت تو از ما کمک میخواهی؟ فقیر گفت: اتفاقا من چون صحبتهای شما را شنیدم از شما درخواست کمک کردم. در این هنگام دوست دوم درباره تفاوتهای اجتماعی طبقات مختلف اقتصادی و تفاوت استانداردهای زندگی و سیالبودن خط فقر در نسبت با طبقات مختلف برای مرد فقیر صحبت کرد. مرد فقیر نیز که مردی فقیر و منطقی بود قانع شد و آرزو کرد گره از کار همه طبقات باز شود و خاموش شد.
تیتر خبرها