گپ و گفت با زهرا سعیدی، بازیگر پیشكسوت سینما و تلویزیون
کرونا خیلی از هنرمندان را بیكار کرده است
لبخند مهربان، چهره آرام و نگاهی پرمهر شاید یكی از مشهودترین ویژگیهایی باشد كه در نگاه اول زهرا سعیدی، توجهتان را جلب میكند. میشود او را از بازیگران باسابقه و خوشنام شیرازی در چند دهه اخیر دانست كه در تلویزیون و سینما آثار مختلفی در كارنامهاش ثبت كرده است. او بازیگری را با تئاترهای مدرسهای آغاز و فعالیت حرفهایاش را حدود 50 سال پیش با گروه تئاتر شیراز شروع كرد، پس از آن به تلویزیون آمد و بقیه ماجرا. مریم مقدس، پیلههای پرواز، یوسف پیامبر، نردبام آسمان، كیمیا، در جستوجوی آرامش و ماه و پلنگ از جمله سریالهایی است كه شاید بیشتر دیده و اسمشان را شنیده باشید. با زهرا سعیدی درباره تازهترین فعالیتهایش گپ زدهایم.
از آثار تازهتان چه خبر؟ مدتی است كه كمكار شدهاید.
متاسفانه شرایط كاری به دلیل كرونا خوب نیست و تولید از رونق افتاده و خیلی پیشنهادات كمتر شده است. آخرین سریالی كه در سال قبل در آن بازی كردم سریال دنیای گمشده به كارگردانی امین امانی بود كه نقش یك مادر دلسوز ایرانی را بازی میكردم و برایم تجربه بدی نبود. ولی نه فقط من، بلكه بسیاری از بازیگران همنسلم بهشدت تشنه ایفای نقش در سریالهای متفاوت هستند.
اینكه سریالهای متفاوت تولید نمیشود هم شاید یك دلیلش نبودن بازیگران باتجربه در سریالهاست.
به هر حال هرچه سن بازیگری بالاتر میرود، وسواسهایی كه برای انتخاب و پردازش نقش دارد، بیشتر میشود و نمیشود بیگدار به آب زد. بازیگران باتجربه به هر شرایطی برای بازی تن نمیدهند و بهجایش سعی میكنند پیشنهادهایی كه قابلیت ارتقا دارند را بپذیرند.
خیلیها معتقدند بازیگر حرفهای و قدیمی است كه میتواند به ارتقای كیفی حتی متنهایی كه ضریب كیفی چندان بالایی ندارند، كمك كند.
همین طور است ولی باید با گروه منعطفی مواجه باشید تا اختیار كار را به دست شما دهد كه با تجربهتان به نقش و كلیت سریال كمك كنید. ولی از آنجا كه برخی سریالسازان با وجود كیفیت پایین آثار، اصرار عجیبی بر اجرای عین فیلمنامه میكنند و بهترین پیشنهادها را هم وتو مینمایند، نتیجه این میشود كه بازیگران پیشكسوت به آثاری فاقد این ویژگیها تن نمیدهند.
در ماههای اخیر از كرونا و آسیبهایش فراوان گفته شده، میشود و احتمالا خواهد شد. خود شما آسیبهای كرونا را تا چه حد حس كردهاید؟
با شیوع كرونا شرایط زندگی بسیاری از اقشار جامعه بسیار سخت و وحشتناك شده و خیلی از اهالی سینما و تلویزیون بیكار و بیپول شدهاند. در این وضعیت نقش سازمانهای متولی بسیار حساس است، اما حمایتهای آنها ناچیز است و واقعا دردی را دوا نمیكند.
باوجود چنین مشکلاتی، چرا مدیران برای حل این مسائل، كاری از پیش نمیبرند؟
نه اینكه مدیران كاری نكنند ولی كلا حجم فعالیتهایی كه برای بهبود معیشت هنرمندان صورت میگیرد، اندك و زمانبر است؛ درست مثل اینكه آدم تشنهای احتیاج به 20 لیتر آب داشته باشد و به او 10 سیسی آب داده شود كه دردی از او دوا نمیكند. توقع ما هنرمندان از مدیران بیشتر از این چیزهاست.
در این شرایط فكر میكنید چه اتفاقی میتواند حس و حال هنرمندان را تا حدی بهتر كند؟
به هر حال یكی از بزرگترین دغدغههای هنرمندان بیكاری و كمكاری است و هر سریالی كه روی غلتك میافتد، شماری از هنرمندان را درگیر میكند و این درگیری، یك درگیری مثبت است. چراکه باعث میشود هم بهلحاظ معیشتی، زندگی هنرمندان بهبود یابد و هم از منظر روحی به آرامش برسند.
بهخصوص كه آرامش ناشی از فعالیت هنری جنسش متفاوت است و در واقع با آرامش خاطر همراه است.
درست است. فعالیت هنری نهفقط برای هنرمندان بلكه برای همه آدمها میتواند به ایجاد آرامش روحی موثر بدل شود. ذات كار هنری ارتباطی است كه روح را درگیر میكند و این درگیری روحی چون باعث شكوفایی احساسی میشود، بهشدت به آدمی برای پیشبرد بهتر زندگی كمك میكند. بازیگران كه بهواسطه جوشش در لحظه و در برابر دوربین، بیش از همه باید مدام این درگیریهای روحی را پشتسر بگذارند و اجرای درست یك نقش به آنها آرامشی میدهد كه حد ندارد.
سریالهای تلویزیونی روز را پیگیری میكنید؟ كلا میانهتان با تلویزیون چطور است؟
جسته و گریخته تلویزیون را دنبال میكنم و سعی میكنم سریالها و برنامههای خوب را دنبال كنم ولی یك واقعیت اخیر تلویزیون، بسنده كردن اغلب تولیدات به كیفیت میانه است. یعنی انتظار از خود بهعنوان تولیدكننده پایین آمده و همین باعث شده كه حداقلی از كیفیت، موجب كسب رضایت شود. در حالی كه اگر اوج خواستهها را بالاتر ببریم، معلوم است كه رشد بیشتری خواهیم كرد. پرهیز از میانمایگی خودش هنری است كه منجر به افزایش كیفیت محصولات هنری میشود.
یعنی نقش كمبود امكانات و مسائل مالی را چندان تاثیرگذار نمیدانید؟
به هر حال افت كیفی محصولات، چندین دلیل و علت دارد و نمیتوان فقط یك دلیل را بهعنوان علتالعلل ارائه كرد. مجموعهای از دلایل است كه باعث میشود یك سریال قوی تولید شود؛ از تامین بودجه و ابزار و امكانات كافی گرفته تا نیروهایی كه به خدمت گرفته میشوند و تا تجربه عوامل و بهخصوص كارگردان و تهیهكننده و البته جاهطلبی عناصری كه در ساخت سریال نقش دارند.
متاسفانه شرایط كاری به دلیل كرونا خوب نیست و تولید از رونق افتاده و خیلی پیشنهادات كمتر شده است. آخرین سریالی كه در سال قبل در آن بازی كردم سریال دنیای گمشده به كارگردانی امین امانی بود كه نقش یك مادر دلسوز ایرانی را بازی میكردم و برایم تجربه بدی نبود. ولی نه فقط من، بلكه بسیاری از بازیگران همنسلم بهشدت تشنه ایفای نقش در سریالهای متفاوت هستند.
اینكه سریالهای متفاوت تولید نمیشود هم شاید یك دلیلش نبودن بازیگران باتجربه در سریالهاست.
به هر حال هرچه سن بازیگری بالاتر میرود، وسواسهایی كه برای انتخاب و پردازش نقش دارد، بیشتر میشود و نمیشود بیگدار به آب زد. بازیگران باتجربه به هر شرایطی برای بازی تن نمیدهند و بهجایش سعی میكنند پیشنهادهایی كه قابلیت ارتقا دارند را بپذیرند.
خیلیها معتقدند بازیگر حرفهای و قدیمی است كه میتواند به ارتقای كیفی حتی متنهایی كه ضریب كیفی چندان بالایی ندارند، كمك كند.
همین طور است ولی باید با گروه منعطفی مواجه باشید تا اختیار كار را به دست شما دهد كه با تجربهتان به نقش و كلیت سریال كمك كنید. ولی از آنجا كه برخی سریالسازان با وجود كیفیت پایین آثار، اصرار عجیبی بر اجرای عین فیلمنامه میكنند و بهترین پیشنهادها را هم وتو مینمایند، نتیجه این میشود كه بازیگران پیشكسوت به آثاری فاقد این ویژگیها تن نمیدهند.
در ماههای اخیر از كرونا و آسیبهایش فراوان گفته شده، میشود و احتمالا خواهد شد. خود شما آسیبهای كرونا را تا چه حد حس كردهاید؟
با شیوع كرونا شرایط زندگی بسیاری از اقشار جامعه بسیار سخت و وحشتناك شده و خیلی از اهالی سینما و تلویزیون بیكار و بیپول شدهاند. در این وضعیت نقش سازمانهای متولی بسیار حساس است، اما حمایتهای آنها ناچیز است و واقعا دردی را دوا نمیكند.
باوجود چنین مشکلاتی، چرا مدیران برای حل این مسائل، كاری از پیش نمیبرند؟
نه اینكه مدیران كاری نكنند ولی كلا حجم فعالیتهایی كه برای بهبود معیشت هنرمندان صورت میگیرد، اندك و زمانبر است؛ درست مثل اینكه آدم تشنهای احتیاج به 20 لیتر آب داشته باشد و به او 10 سیسی آب داده شود كه دردی از او دوا نمیكند. توقع ما هنرمندان از مدیران بیشتر از این چیزهاست.
در این شرایط فكر میكنید چه اتفاقی میتواند حس و حال هنرمندان را تا حدی بهتر كند؟
به هر حال یكی از بزرگترین دغدغههای هنرمندان بیكاری و كمكاری است و هر سریالی كه روی غلتك میافتد، شماری از هنرمندان را درگیر میكند و این درگیری، یك درگیری مثبت است. چراکه باعث میشود هم بهلحاظ معیشتی، زندگی هنرمندان بهبود یابد و هم از منظر روحی به آرامش برسند.
بهخصوص كه آرامش ناشی از فعالیت هنری جنسش متفاوت است و در واقع با آرامش خاطر همراه است.
درست است. فعالیت هنری نهفقط برای هنرمندان بلكه برای همه آدمها میتواند به ایجاد آرامش روحی موثر بدل شود. ذات كار هنری ارتباطی است كه روح را درگیر میكند و این درگیری روحی چون باعث شكوفایی احساسی میشود، بهشدت به آدمی برای پیشبرد بهتر زندگی كمك میكند. بازیگران كه بهواسطه جوشش در لحظه و در برابر دوربین، بیش از همه باید مدام این درگیریهای روحی را پشتسر بگذارند و اجرای درست یك نقش به آنها آرامشی میدهد كه حد ندارد.
سریالهای تلویزیونی روز را پیگیری میكنید؟ كلا میانهتان با تلویزیون چطور است؟
جسته و گریخته تلویزیون را دنبال میكنم و سعی میكنم سریالها و برنامههای خوب را دنبال كنم ولی یك واقعیت اخیر تلویزیون، بسنده كردن اغلب تولیدات به كیفیت میانه است. یعنی انتظار از خود بهعنوان تولیدكننده پایین آمده و همین باعث شده كه حداقلی از كیفیت، موجب كسب رضایت شود. در حالی كه اگر اوج خواستهها را بالاتر ببریم، معلوم است كه رشد بیشتری خواهیم كرد. پرهیز از میانمایگی خودش هنری است كه منجر به افزایش كیفیت محصولات هنری میشود.
یعنی نقش كمبود امكانات و مسائل مالی را چندان تاثیرگذار نمیدانید؟
به هر حال افت كیفی محصولات، چندین دلیل و علت دارد و نمیتوان فقط یك دلیل را بهعنوان علتالعلل ارائه كرد. مجموعهای از دلایل است كه باعث میشود یك سریال قوی تولید شود؛ از تامین بودجه و ابزار و امكانات كافی گرفته تا نیروهایی كه به خدمت گرفته میشوند و تا تجربه عوامل و بهخصوص كارگردان و تهیهكننده و البته جاهطلبی عناصری كه در ساخت سریال نقش دارند.