تقسیم پول اجاره خانه دردساز شد
سیما فراهانی تپش
خرید خانه برای زندگی زوج میانسال دردسر ساز شد و در نهایت پس از گذشت 27 سال از زندگی مشترکشان پای آنها را به دادگاه خانواده تهران باز کرد. این زوج که بر سر اجاره خانهشان با هم درگیر شده بودند، تصمیم به جدایی گرفتند. آنها هفته گذشته درخواست جدایی خود را به قاضی دادگاه خانواده تهران ارائه کردند.
زن میانسال وقتی روبهروی قاضی قرار گرفت درباره ماجرای زندگیاش گفت: من و شوهرم 27 سال پیش با هم ازدواجکردیم. ما چندین سال پا به پای هم کار کردیم و هردو به یک اندازه در تامین مخارج زندگیمان سهیم بودیم. در این مدت کار کرده و پولهایمان را پسانداز کردیم. تا اینکه چندماه پیش توانستیم یک خانه دیگر هم بخریم. پول این خانه نصف نصف بود. یعنی هردو به یک اندازه پول گذاشتیم. برای همین سه دانگ این خانه به نام من و سه دانگ دیگرش هم به نام فرید شد. از همان ابتدا هم تصمیم گرفتیم خانه را اجاره دهیم و با پول اجارهاش خرج زندگیمان را تامین کنیم. هردو بازنشسته شده بودیم و حقوق بازنشستگیمان هم کم بود. اما از وقتی خانه را خریدیم و آن را اجاره دادیم جنجالهایمان شروع شد.
فرید هر ماه پول اجاره را خودش از مستاجرمان میگرفت و حتی یک ریال آن را هم به من نمیداد. وقتی هم اعتراض میکردم میگفت اگر پول خواستی به خودم بگو. در صورتیکه من همیشه کار کردم و مستقل بودم. دوست ندارم در این سن و سال از شوهرم پول بگیرم. ولی او به خواسته من اهمیتی نمیدهد. چند ماه است که دارد مرا عذاب میدهد. دیگر از رفتارهایش خسته شدهام. انگار مالک آن خانه خودش است. حتی با مستاجر هم فقط خودش حرف میزند. اگر مشکلی باشد، بدون اینکه با من مشورت کند، کارها را انجام میدهد. کاری کرده که مستاجرمان فقط او را به عنوان صاحبخانه
قبول دارد و به من اهمیتی نمیدهد. برای همین زندگی ما سر این موضوع تبدیل به میدان جنگ شده است تا جایی که تصمیم به جدایی گرفتیم.
در ادامه مرد میانسال نیز به قاضی گفت: آقای قاضی وقتی چندین سال پیش اولین خانهمان را خریدیم من بدون هیچ اعتراضی آن را به نام همسرم کردم. در صورتی که بیشتر پول آن را خودم پرداخت کرده بودم. ولی حالا این زن بعد از 27 سال زندگی سر اجاره خانه با من دعوا میکند و توقع دارد هر ماه نصف آن را به طور دقیق به او پرداخت کنم. در صورتی که ما بعد از این همه سال زندگی نباید این حرفها را با هم داشته باشیم. این نشان میدهد که همسرم به من اعتماد ندارد. برای همین من هم درخواست جدایی دارم.
در پایان نیز قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد تا این زوج فرصت بیشتری برای فکر کردن به جدایی داشته باشد.
زوجهای میانسال بیشتر مراقب باشند!
سارا شقاقی ، روانشناس در این باره میگوید: گاهی اوقات زوجهای میانسال که چندین سال خود را ملزم به حفظ زندگی مشترکشان کرده بودند، به مرحلهای از زندگیشان میرسند، که پا روی همه چیز میگذارند و طلاق و جدایی را ترجیح میدهند. در زندگی مشترک همانطور که از نامش مشخص است همه چیز مشترک است و زوجین باید به یکدیگر احترام گذاشته و در زندگی ارزش قائل شوند. نمیتوان در زندگی امروزی برای خود حد و مرزی مشخص کرد و خود را از طرف مقابل جدا در نظر گرفت. زوجین بهخصوص در سنین بالا باید به طرف مقابل و نظرش احترام گذاشته و تصمیم گیریهای انفرادی را کنار بگذارند و با مشورت برای زندگی مشترک تصمیم بگیرند تا در آینده با مشکل مواجه نشوند.
زن میانسال وقتی روبهروی قاضی قرار گرفت درباره ماجرای زندگیاش گفت: من و شوهرم 27 سال پیش با هم ازدواجکردیم. ما چندین سال پا به پای هم کار کردیم و هردو به یک اندازه در تامین مخارج زندگیمان سهیم بودیم. در این مدت کار کرده و پولهایمان را پسانداز کردیم. تا اینکه چندماه پیش توانستیم یک خانه دیگر هم بخریم. پول این خانه نصف نصف بود. یعنی هردو به یک اندازه پول گذاشتیم. برای همین سه دانگ این خانه به نام من و سه دانگ دیگرش هم به نام فرید شد. از همان ابتدا هم تصمیم گرفتیم خانه را اجاره دهیم و با پول اجارهاش خرج زندگیمان را تامین کنیم. هردو بازنشسته شده بودیم و حقوق بازنشستگیمان هم کم بود. اما از وقتی خانه را خریدیم و آن را اجاره دادیم جنجالهایمان شروع شد.
فرید هر ماه پول اجاره را خودش از مستاجرمان میگرفت و حتی یک ریال آن را هم به من نمیداد. وقتی هم اعتراض میکردم میگفت اگر پول خواستی به خودم بگو. در صورتیکه من همیشه کار کردم و مستقل بودم. دوست ندارم در این سن و سال از شوهرم پول بگیرم. ولی او به خواسته من اهمیتی نمیدهد. چند ماه است که دارد مرا عذاب میدهد. دیگر از رفتارهایش خسته شدهام. انگار مالک آن خانه خودش است. حتی با مستاجر هم فقط خودش حرف میزند. اگر مشکلی باشد، بدون اینکه با من مشورت کند، کارها را انجام میدهد. کاری کرده که مستاجرمان فقط او را به عنوان صاحبخانه
قبول دارد و به من اهمیتی نمیدهد. برای همین زندگی ما سر این موضوع تبدیل به میدان جنگ شده است تا جایی که تصمیم به جدایی گرفتیم.
در ادامه مرد میانسال نیز به قاضی گفت: آقای قاضی وقتی چندین سال پیش اولین خانهمان را خریدیم من بدون هیچ اعتراضی آن را به نام همسرم کردم. در صورتی که بیشتر پول آن را خودم پرداخت کرده بودم. ولی حالا این زن بعد از 27 سال زندگی سر اجاره خانه با من دعوا میکند و توقع دارد هر ماه نصف آن را به طور دقیق به او پرداخت کنم. در صورتی که ما بعد از این همه سال زندگی نباید این حرفها را با هم داشته باشیم. این نشان میدهد که همسرم به من اعتماد ندارد. برای همین من هم درخواست جدایی دارم.
در پایان نیز قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد تا این زوج فرصت بیشتری برای فکر کردن به جدایی داشته باشد.
زوجهای میانسال بیشتر مراقب باشند!
سارا شقاقی ، روانشناس در این باره میگوید: گاهی اوقات زوجهای میانسال که چندین سال خود را ملزم به حفظ زندگی مشترکشان کرده بودند، به مرحلهای از زندگیشان میرسند، که پا روی همه چیز میگذارند و طلاق و جدایی را ترجیح میدهند. در زندگی مشترک همانطور که از نامش مشخص است همه چیز مشترک است و زوجین باید به یکدیگر احترام گذاشته و در زندگی ارزش قائل شوند. نمیتوان در زندگی امروزی برای خود حد و مرزی مشخص کرد و خود را از طرف مقابل جدا در نظر گرفت. زوجین بهخصوص در سنین بالا باید به طرف مقابل و نظرش احترام گذاشته و تصمیم گیریهای انفرادی را کنار بگذارند و با مشورت برای زندگی مشترک تصمیم بگیرند تا در آینده با مشکل مواجه نشوند.