گریز از پوچی
مرتضی صالحآبادی نویسنده
طاعون، این روزها شاید بیشتر از همیشه خوانده شود. دلیلش هم وجود مهمان ناخواندهای به نام كروناویروس و همهگیریاش است. یك روز صبح، مردم شهر «اوران» متوجه میشوند تعداد موشهای شهر زیاد و زیادتر میشود. چند نفری بیمار میشوند و عدهای به كام مرگ میروند. دكتر ریو، شخصیت اصلی داستان خبر شیوع بیماری طاعون را اعلام میكند و شهر قرنطینه میشود. مرگ بیرحمانه، اوران را محاصره كرده و حالا هر كدام از اهالی باید بین مرگ و زندگی، فرار یا ماندن و مبارزهكردن، راهی را انتخابكنند. تصمیمی كه با مرگ و زندگی دیگران گره خورده است.
در این شرایط شبیه به حال و روز امروز جهان، یكی میخواهد به مردم كمك كند. دیگری فقط میخواهد خودش را نجات دهد. یك نفر هم فرصت را غنیمت میشمارد و اجناس مورد نیاز مردم را احتكار میكند كه گران بفروشد. عدهای میخواهند فرار كنند. افراد دیگری هم در هر شرایطی، خوشبختی و سلامت خود را بر بیماری و مرگ دیگران مقدم میدانند. خاصیت شیوع یا سرایت طاعون مرگآور این است كه درون انسانها را افشا میكند. انسانهایی كه قبل از این بیماری در قالب اجتماع، مذهب و اخلاق با هم زندگی میكردند، بعد از شیوع، از این لایهها بیرون میآیند و فقط هرطور منافعشان تامین شود، زندگی میكنند.
آلبر كامو كه نگاه فلسفی و سیاسی در آثارش موج میزند و گاهی حتی پررنگتر از خود داستان هم میشود، در طاعون نشان میدهد انسان بهتنهایی قادر به انجام كاری نیست. باید جماعتی از انسانها باور داشته باشند كه برای بقا باید كنار هم بمانند و به یكدیگر كمككنند. كامو یاریگری را مهمترین راه نجات انسانها میداند. اوران، شهری كه در كتاب گرفتار طاعون میشود، گویی تمثیلی از فرانسه در زمان اشغال نازیهاست. كامو حمله آلمانها را به فرانسه همچون طاعون كشندهای میداند كه برای مبارزه با آن، همه باید بسیج شوند. كامو سالهای پایانی زندگیاش را وقف اقدامات بشردوستانه كرد و در سال 1957 موفق به دریافت جایزه نوبل ادبی شد. او در زمان خود یكی از جوانترین برندگان این جایزه و اولین نویسنده از قاره آفریقا بود كه موفق به دریافت نوبل شده بودند، اما هنوز سه سال از دریافت این جایزه نگذشته بود كه سال 1960 در یك تصادف رانندگی كشته شد. گفته میشود كامو با آثارش یكی از پیشگامان فلسفه هیچانگاری یا پوچگرایی است. نویسندهای كه راهحل فرار از پوچی زندگی را در پذیرفتن آن میدانست و جالب توجه اینجاست كه رمان طاعون یكی از امیدوارانهترین آثار كاموست. او در این كتاب راه رستگاری و نجات بشر را در همكاری و همبستگی میداند. طاعون در واقع، داستان ایستادگی قهرمانان معمولی كتاب در مقابل مرگ است.
در این شرایط شبیه به حال و روز امروز جهان، یكی میخواهد به مردم كمك كند. دیگری فقط میخواهد خودش را نجات دهد. یك نفر هم فرصت را غنیمت میشمارد و اجناس مورد نیاز مردم را احتكار میكند كه گران بفروشد. عدهای میخواهند فرار كنند. افراد دیگری هم در هر شرایطی، خوشبختی و سلامت خود را بر بیماری و مرگ دیگران مقدم میدانند. خاصیت شیوع یا سرایت طاعون مرگآور این است كه درون انسانها را افشا میكند. انسانهایی كه قبل از این بیماری در قالب اجتماع، مذهب و اخلاق با هم زندگی میكردند، بعد از شیوع، از این لایهها بیرون میآیند و فقط هرطور منافعشان تامین شود، زندگی میكنند.
آلبر كامو كه نگاه فلسفی و سیاسی در آثارش موج میزند و گاهی حتی پررنگتر از خود داستان هم میشود، در طاعون نشان میدهد انسان بهتنهایی قادر به انجام كاری نیست. باید جماعتی از انسانها باور داشته باشند كه برای بقا باید كنار هم بمانند و به یكدیگر كمككنند. كامو یاریگری را مهمترین راه نجات انسانها میداند. اوران، شهری كه در كتاب گرفتار طاعون میشود، گویی تمثیلی از فرانسه در زمان اشغال نازیهاست. كامو حمله آلمانها را به فرانسه همچون طاعون كشندهای میداند كه برای مبارزه با آن، همه باید بسیج شوند. كامو سالهای پایانی زندگیاش را وقف اقدامات بشردوستانه كرد و در سال 1957 موفق به دریافت جایزه نوبل ادبی شد. او در زمان خود یكی از جوانترین برندگان این جایزه و اولین نویسنده از قاره آفریقا بود كه موفق به دریافت نوبل شده بودند، اما هنوز سه سال از دریافت این جایزه نگذشته بود كه سال 1960 در یك تصادف رانندگی كشته شد. گفته میشود كامو با آثارش یكی از پیشگامان فلسفه هیچانگاری یا پوچگرایی است. نویسندهای كه راهحل فرار از پوچی زندگی را در پذیرفتن آن میدانست و جالب توجه اینجاست كه رمان طاعون یكی از امیدوارانهترین آثار كاموست. او در این كتاب راه رستگاری و نجات بشر را در همكاری و همبستگی میداند. طاعون در واقع، داستان ایستادگی قهرمانان معمولی كتاب در مقابل مرگ است.