چالشهای بنسلمان در دوران پساترامپ
بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا (که تقریبا پیروزی بایدن در آن مسجل شده است) در عرصه سیاست خارجی آمریکا در منطقه غرب آسیا، دو موضوع چشمنوازی میکند. اول مساله برجام و ایران و دیگری موضوع چالشهای پیش روی عربستان سعودی.
در موضوع اول، همگان میدانیم بایدن که خود در انعقاد برجام و به عنوان معاون دولت اوباما دخیل بوده است. او بارها در کارزار انتخاباتی از موضوع بازگشت آمریکا به برجام سخن گفته است، هر چند باید مشاهده کرد آیا دموکراتها واقعا به تعلیق تحریمهای ایران پایبند خواهند بود؟ در دوران ریاستجمهوری اوباما نیز دموکراتها در مسیر بسیاری از شرکتهای خارجی در خصوص تجارت با ایران، در عمل موانعی به وجود آوردند. از سوی دیگر، تحریمهای وضع شده دوره ترامپ علیه ایران بسیار گسترده است و برداشتن آنها برای بازگشت آمریکا به برجام به سادگی نیست، اما به نظر می رسد بایدن معتقد است با بازگشت به برجام و همراهی مطلق با شرکای اروپایی واشنگتن در این خصوص، میتواند گامهایی را در حوزه سیاست خارجی آمریکا بردارد.
اما در موضوع دوم، بایدن و سایر دموکراتها بارها تأکید کردهاند که سیاستهای جاهطلبانه بنسلمان، ولیعهد عربستان باید در منطقه متوقف شود.
اگرچه جنگ یمن در دوران ریاستجمهوری اوباما شروع شد، اما استمرار آن هزینههای زیادی را بر واشنگتن و ریاض تحمیل کرد؛ هزینههایی که بایدن ظاهرا از قصد خود برای پایان دادن به آنها سخن میگوید. بایدن درباره یمن از واژه «جنگ فاجعهبار» استفاده کرده است. به نظر میرسد در دوره بایدن شاهد چالشهایی در عرصه روابط بین دو کشور و تغییرانی در عرصه تحولات منطقهای باشیم. حال باید ببینیم در دوره ریاستجمهوری بایدن، مناسبات خاص کاخسفید و ولیعهد فعلی سعودیها چگونه ترسیم خواهد شد. محمد بنسلمان ولیعهد جوان عربستان در طول دوره ریاستجمهوری ترامپ با حمایتهای گسترده کاخسفید دست به جنایتهای زیادی در داخل عربستان، یمن، سوریه و.... زد. به نظر میرسد محمد بنسلمان در دوران حضور احتمالی بایدن در کاخسفید با شش چالش مواجه است:
اولین مساله، اصرار بسیاری از شهروندان آمریکایی در خصوص بررسی پرونده حقوق بشر محمد بنسلمان ولیعهد جوان است. بازیابی و بازکردن پرونده قتل جمال خاشقچی ، آن هم به عنوان اهرم فشاری از سوی دموکراتها علیه جمهوریخواهان(جمهوریخواهان طرفدار بنسلمان از جمله ترامپ و مایک پنس و سناتورهایی مانند تام کاتن) کاملا متصور خواهد بود. بیتردید بازکردن این پرونده در کنار جنایات عربستانیها در یمن میتواند چالشهای زیادی را پیش روی بنسلمان جوان قرار دهد که کمترین اثر آن، واگذاری امتیازهای بیشتر به آمریکاست. در هر حال، قدرت مانور بنسلمان در دوران ریاستجمهوری بایدن نسبت به دوران ترامپ کاهش بیشتری خواهد یافت.
دومین مسأله ، فروش نفت و سروسامان گرفتن اوپک است. در دوره بایدن اگر تحریم فروش نفت ایران و ونزوئلا در اوپک تعلیق شود، بازگشت دو شریک قدرتمند نفتی به بازارهای جهانی میتواند بازار نفت عربستان را با چالش مواجه کند. در حال حاضر نیز بهدلیل مشکلاتی که عربستان از ناحیه کاهش قیمت نفت دارند، با کسری بودجه مواجه است و بازگشت ایران و ونزوئلا به بازارهای نفتی کابوسی به مراتب چالشزاتر برای بنسلمان خواهد بود.
سومین مساله، مربوط به احتمال بازگشت ظاهری بایدن به توافق هستهای برجام است. این ماجرا خاندان پادشاهی سعودی را آشفته کرده است.
به نظر میرسد مصونیت منطقهای بنسلمان با ریاستجمهوری بایدن به پایان برسد. با توجه به رویکرد بایدن نسبت به جنگ یمن و افزایش هزینههای شکست مشترک آمریکا و عربستان در این جنگ، بنسلمان بازنده اصلی منطقهای این معادله خواهد بود. این موضوع برای ولیعهد سعودیها حکم کابوسی سخت را خواهد داشت و موقعیت وی را تضعیف میکند.
به طور کلی تاکتیک دموکراتها در منطقه، مذاکره، مدیریت مناقشههای منطقهای و ایجاد حرکت به سمت دخیل کردن کشورها در فرآیند مسؤولیتپذیری است و در این زمینه قطعا بهدنبال تقویت قدرت بازیگران جدید منطقهای خواهند رفت. ممکن است محمد بنزاید حاکم امارات متحده عربی برای بایدن به نسبت محمد بنسلمان ، شریک قابل اعتمادتری باشد. بنزاید در جنگ یمن نیز در برخی موارد مسیر خود را از عربستان جدا کرد. در هر حال، بنسلمان در دوران ریاستجمهوری بایدن، با تردیدها و ابهامات زیادی در خصوص جایگاه خود رو بهروست.
در دوره ترامپ، ملک سلمان و فرزندش محمد بن سلمان با سرکوب گسترده داخلی، حذف رقبا و مخالفان در داخل و خارج توانستند برای خود نفوذ ایجاد کنند. در واقع ترامپ با دوشیدن این گاو شیرده، دست بنسلمان را در مسائل داخلی و خارجی و ادامه جنگافروزی و بلندپروازیهایش در منطقه باز گذاشت، اما بایدن(در عین دوشیدن خاندان سعودی) قصد ندارد به ریاض اختیارات منطقهای گستردهای دهد.
به نظر میرسد با حضور بایدن در کاخسفید و تغییر اولویتها و تاکتیکهای دموکراتها در حوزه سیاست خارجی، شاهد چالشها و نگرانیهای جدی برای تاج و تخت ولیعهد جوان عربستان سعودی باشیم.
در موضوع اول، همگان میدانیم بایدن که خود در انعقاد برجام و به عنوان معاون دولت اوباما دخیل بوده است. او بارها در کارزار انتخاباتی از موضوع بازگشت آمریکا به برجام سخن گفته است، هر چند باید مشاهده کرد آیا دموکراتها واقعا به تعلیق تحریمهای ایران پایبند خواهند بود؟ در دوران ریاستجمهوری اوباما نیز دموکراتها در مسیر بسیاری از شرکتهای خارجی در خصوص تجارت با ایران، در عمل موانعی به وجود آوردند. از سوی دیگر، تحریمهای وضع شده دوره ترامپ علیه ایران بسیار گسترده است و برداشتن آنها برای بازگشت آمریکا به برجام به سادگی نیست، اما به نظر می رسد بایدن معتقد است با بازگشت به برجام و همراهی مطلق با شرکای اروپایی واشنگتن در این خصوص، میتواند گامهایی را در حوزه سیاست خارجی آمریکا بردارد.
اما در موضوع دوم، بایدن و سایر دموکراتها بارها تأکید کردهاند که سیاستهای جاهطلبانه بنسلمان، ولیعهد عربستان باید در منطقه متوقف شود.
اگرچه جنگ یمن در دوران ریاستجمهوری اوباما شروع شد، اما استمرار آن هزینههای زیادی را بر واشنگتن و ریاض تحمیل کرد؛ هزینههایی که بایدن ظاهرا از قصد خود برای پایان دادن به آنها سخن میگوید. بایدن درباره یمن از واژه «جنگ فاجعهبار» استفاده کرده است. به نظر میرسد در دوره بایدن شاهد چالشهایی در عرصه روابط بین دو کشور و تغییرانی در عرصه تحولات منطقهای باشیم. حال باید ببینیم در دوره ریاستجمهوری بایدن، مناسبات خاص کاخسفید و ولیعهد فعلی سعودیها چگونه ترسیم خواهد شد. محمد بنسلمان ولیعهد جوان عربستان در طول دوره ریاستجمهوری ترامپ با حمایتهای گسترده کاخسفید دست به جنایتهای زیادی در داخل عربستان، یمن، سوریه و.... زد. به نظر میرسد محمد بنسلمان در دوران حضور احتمالی بایدن در کاخسفید با شش چالش مواجه است:
اولین مساله، اصرار بسیاری از شهروندان آمریکایی در خصوص بررسی پرونده حقوق بشر محمد بنسلمان ولیعهد جوان است. بازیابی و بازکردن پرونده قتل جمال خاشقچی ، آن هم به عنوان اهرم فشاری از سوی دموکراتها علیه جمهوریخواهان(جمهوریخواهان طرفدار بنسلمان از جمله ترامپ و مایک پنس و سناتورهایی مانند تام کاتن) کاملا متصور خواهد بود. بیتردید بازکردن این پرونده در کنار جنایات عربستانیها در یمن میتواند چالشهای زیادی را پیش روی بنسلمان جوان قرار دهد که کمترین اثر آن، واگذاری امتیازهای بیشتر به آمریکاست. در هر حال، قدرت مانور بنسلمان در دوران ریاستجمهوری بایدن نسبت به دوران ترامپ کاهش بیشتری خواهد یافت.
دومین مسأله ، فروش نفت و سروسامان گرفتن اوپک است. در دوره بایدن اگر تحریم فروش نفت ایران و ونزوئلا در اوپک تعلیق شود، بازگشت دو شریک قدرتمند نفتی به بازارهای جهانی میتواند بازار نفت عربستان را با چالش مواجه کند. در حال حاضر نیز بهدلیل مشکلاتی که عربستان از ناحیه کاهش قیمت نفت دارند، با کسری بودجه مواجه است و بازگشت ایران و ونزوئلا به بازارهای نفتی کابوسی به مراتب چالشزاتر برای بنسلمان خواهد بود.
سومین مساله، مربوط به احتمال بازگشت ظاهری بایدن به توافق هستهای برجام است. این ماجرا خاندان پادشاهی سعودی را آشفته کرده است.
به نظر میرسد مصونیت منطقهای بنسلمان با ریاستجمهوری بایدن به پایان برسد. با توجه به رویکرد بایدن نسبت به جنگ یمن و افزایش هزینههای شکست مشترک آمریکا و عربستان در این جنگ، بنسلمان بازنده اصلی منطقهای این معادله خواهد بود. این موضوع برای ولیعهد سعودیها حکم کابوسی سخت را خواهد داشت و موقعیت وی را تضعیف میکند.
به طور کلی تاکتیک دموکراتها در منطقه، مذاکره، مدیریت مناقشههای منطقهای و ایجاد حرکت به سمت دخیل کردن کشورها در فرآیند مسؤولیتپذیری است و در این زمینه قطعا بهدنبال تقویت قدرت بازیگران جدید منطقهای خواهند رفت. ممکن است محمد بنزاید حاکم امارات متحده عربی برای بایدن به نسبت محمد بنسلمان ، شریک قابل اعتمادتری باشد. بنزاید در جنگ یمن نیز در برخی موارد مسیر خود را از عربستان جدا کرد. در هر حال، بنسلمان در دوران ریاستجمهوری بایدن، با تردیدها و ابهامات زیادی در خصوص جایگاه خود رو بهروست.
در دوره ترامپ، ملک سلمان و فرزندش محمد بن سلمان با سرکوب گسترده داخلی، حذف رقبا و مخالفان در داخل و خارج توانستند برای خود نفوذ ایجاد کنند. در واقع ترامپ با دوشیدن این گاو شیرده، دست بنسلمان را در مسائل داخلی و خارجی و ادامه جنگافروزی و بلندپروازیهایش در منطقه باز گذاشت، اما بایدن(در عین دوشیدن خاندان سعودی) قصد ندارد به ریاض اختیارات منطقهای گستردهای دهد.
به نظر میرسد با حضور بایدن در کاخسفید و تغییر اولویتها و تاکتیکهای دموکراتها در حوزه سیاست خارجی، شاهد چالشها و نگرانیهای جدی برای تاج و تخت ولیعهد جوان عربستان سعودی باشیم.