حالا که کرونا با کسی شوخی ندارد و باید 2 هفته در خانه بمانیم بهتر است سری به قفسه کتابها بزنیم
دوبــاره بخــوان!
حسام آبنوس دبیر قفسه
«دوباره بخوان» این تیتری بود که در ایام نوروز بالای مطلبی که در شبکه اجتماعی منتشر کردم، نوشتم. اولش فکر نمیکردم انقدر این تیتر و ایده پشت آن برایم جدی شود، ولی حالا که حدود هشت ماه از آن روزها گذشته میبینم قضیه جدی است.
ماجرا چیست؟ خواندن و مطالعه کردن همیشه یک پایش در کفش گرانی است و پای دیگرش در کفش بیوقتی! هروقت صحبت از کتاب خواندن میشود اگر فرصت باشد پول نیست و اگر پول باشد فرصت نیست برای همین هیچوقت بختش باز نمیشود و اتفاقی برایش نمیافتد و این بهانهها دست در دست هم همیشه هستند تا ما نخوانیم و زندگی نکنیم.
همین بهانهها باعث شد هشتگی با همین مضمون درست کنم و از آنهایی که در شبکه اجتماعی دنبالم میکنند بخواهم دوباره بخوانند؛ یعنی به جای اینکه خود را ملزم کنند به خواندن کتاب تازه و خوانده نشده، بروند سراغ قفسه کتابهایشان ببینند چه کتابی بوده که وقتی تمامش کردند دلشان خواسته بعدا در فرصتی دوباره بخوانندش. ماجرا به همین سادگی بود.
این قصه مربوط است به نوروز 99 که کرونا همه را خانهنشین کرده بود و دیدم بهتر است به جای توصیه کتاب تازه و چاپ اول و داغ و اینا فعل خواندن را صرف کنیم. برای همین نوشتم بهتر است سری به قفسه کتابهایمان بزنیم و یادی کنیم از کتابهایی که همیشه با خودمان میگفتیم اگر روزی وقت کنیم دوباره میخوانیمشان.
حالا هم شرایط نه بهتر شده و نه تغییر کرده حتی میتوان گفت به مراتب بدتر از نوروز است. اوضاع اقتصادی هم بدتر شده و موج گرانی جای نفس کشیدن برای کسی باقی نگذاشته و جز عدهای ساحلنشین باقی در گرداب گرانیها دست پا میزنند، روح نیما یوشیج شاد که گفته: «آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید... یک نفر در آب دارد میسپارد جان...»
القصه گفتم حالا که باز مجبور به خانهنشینی اجباری هستیم و این اجبار نه از روی اکراه است که برای همراهی با کادر درمان که بیش از 9 ماه بدون استراحت مشغول خدمات درمانی هستند، مطالعه کنیم و با کتابها بیشتر انس بگیریم و اگر گرانی کتابها مانعی بر سر راه این انس و الفت است سری به کتابخانه بزنیم و یکی از همان کتابها که دلمان میخواسته در فرصتی دوباره بخوانیم را مطالعه کنیم.
حتی میتوانیم اگر موفق شدیم در این دو هفته کتابی را تمام کنیم با همین هشتگ در شبکه اجتماعی دربارهاش بنویسیم تا دیگران هم ببینند میشود کتابی را دوباره خواند و از خواندنش لذت برد.
اصلا یکی از فواید دوبارهخوانی این است که میشود متوجه شود نگاهمان نسبت به زمانی که از یک اثر خوشمان آمده چه تغییری کرده است. اگر از کتاب خوشمان آمد، میشود گفت کتاب خوبی بوده و با توجه به گذشت زمان نگاه ما تغییری نکرده یعنی نویسنده خوب نوشته و اگر حس کردیم کار خوبی نیست متوجه میشویم سلیقه و نگاهمان تغییر کرده که این ملاک خوبی برای ارزیابی و سنجش میزان رشد خودمان نیز هست.
حالا که باید در خانه بنشینیم تا زنجیره کرونا را قطع کنیم بهتر است کاری کنیم که برای خودمان مفید باشد و حتما مطالعه یکی از آن کارهای مفید است. دوبارهخوانی هم فایدهاش بیشتر از خواندن مرتبه اول است و برای همین فایدهاش ضریب دو دارد.
از قدیم هم گفتهاند کتابی خوب است که بیش از یک مرتبه خوانده شود و در هر مرتبه خوانش تغییری در خواننده ایجاد کند پس حالا که فرصت هست و موقعیتش فراهم شده میتوان با دوبارهخوانی حال و روز خودمان را بسنجیم و البته در هزینهها هم صرفهجویی کنیم.
حالا دیگر بهانهای باقی نمانده که نخوانید از همین الان دست به کار شوید و شروع کنید. راستی تا یادم رفته بگویم یکسری پیشنهاد هم در همین شماره برایتان کنار هم گذاشتهایم تا اگر در این دو هفته هوس کردید کتاب بخوانید و بعد از دوبارهخوانی احساس کردید با کمبود مواجه شدهاید از آنها هم استفاده کنید. در هر صورت خواندن فراغتی میخواهد که این چهارده روز امکان خوبی است که بتوانیم دمی با این یاران بیزبان خلوت کنیم و با آرامش گوش به حرفشان بدهیم.
«دوباره بخوان» را باید تبدیل به یک رفتار فرهنگی کرد تا همه کتابها بیشتر خوانده شود و هم تامل و دقت در آثار
بیشتر شود.
ماجرا چیست؟ خواندن و مطالعه کردن همیشه یک پایش در کفش گرانی است و پای دیگرش در کفش بیوقتی! هروقت صحبت از کتاب خواندن میشود اگر فرصت باشد پول نیست و اگر پول باشد فرصت نیست برای همین هیچوقت بختش باز نمیشود و اتفاقی برایش نمیافتد و این بهانهها دست در دست هم همیشه هستند تا ما نخوانیم و زندگی نکنیم.
همین بهانهها باعث شد هشتگی با همین مضمون درست کنم و از آنهایی که در شبکه اجتماعی دنبالم میکنند بخواهم دوباره بخوانند؛ یعنی به جای اینکه خود را ملزم کنند به خواندن کتاب تازه و خوانده نشده، بروند سراغ قفسه کتابهایشان ببینند چه کتابی بوده که وقتی تمامش کردند دلشان خواسته بعدا در فرصتی دوباره بخوانندش. ماجرا به همین سادگی بود.
این قصه مربوط است به نوروز 99 که کرونا همه را خانهنشین کرده بود و دیدم بهتر است به جای توصیه کتاب تازه و چاپ اول و داغ و اینا فعل خواندن را صرف کنیم. برای همین نوشتم بهتر است سری به قفسه کتابهایمان بزنیم و یادی کنیم از کتابهایی که همیشه با خودمان میگفتیم اگر روزی وقت کنیم دوباره میخوانیمشان.
حالا هم شرایط نه بهتر شده و نه تغییر کرده حتی میتوان گفت به مراتب بدتر از نوروز است. اوضاع اقتصادی هم بدتر شده و موج گرانی جای نفس کشیدن برای کسی باقی نگذاشته و جز عدهای ساحلنشین باقی در گرداب گرانیها دست پا میزنند، روح نیما یوشیج شاد که گفته: «آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید... یک نفر در آب دارد میسپارد جان...»
القصه گفتم حالا که باز مجبور به خانهنشینی اجباری هستیم و این اجبار نه از روی اکراه است که برای همراهی با کادر درمان که بیش از 9 ماه بدون استراحت مشغول خدمات درمانی هستند، مطالعه کنیم و با کتابها بیشتر انس بگیریم و اگر گرانی کتابها مانعی بر سر راه این انس و الفت است سری به کتابخانه بزنیم و یکی از همان کتابها که دلمان میخواسته در فرصتی دوباره بخوانیم را مطالعه کنیم.
حتی میتوانیم اگر موفق شدیم در این دو هفته کتابی را تمام کنیم با همین هشتگ در شبکه اجتماعی دربارهاش بنویسیم تا دیگران هم ببینند میشود کتابی را دوباره خواند و از خواندنش لذت برد.
اصلا یکی از فواید دوبارهخوانی این است که میشود متوجه شود نگاهمان نسبت به زمانی که از یک اثر خوشمان آمده چه تغییری کرده است. اگر از کتاب خوشمان آمد، میشود گفت کتاب خوبی بوده و با توجه به گذشت زمان نگاه ما تغییری نکرده یعنی نویسنده خوب نوشته و اگر حس کردیم کار خوبی نیست متوجه میشویم سلیقه و نگاهمان تغییر کرده که این ملاک خوبی برای ارزیابی و سنجش میزان رشد خودمان نیز هست.
حالا که باید در خانه بنشینیم تا زنجیره کرونا را قطع کنیم بهتر است کاری کنیم که برای خودمان مفید باشد و حتما مطالعه یکی از آن کارهای مفید است. دوبارهخوانی هم فایدهاش بیشتر از خواندن مرتبه اول است و برای همین فایدهاش ضریب دو دارد.
از قدیم هم گفتهاند کتابی خوب است که بیش از یک مرتبه خوانده شود و در هر مرتبه خوانش تغییری در خواننده ایجاد کند پس حالا که فرصت هست و موقعیتش فراهم شده میتوان با دوبارهخوانی حال و روز خودمان را بسنجیم و البته در هزینهها هم صرفهجویی کنیم.
حالا دیگر بهانهای باقی نمانده که نخوانید از همین الان دست به کار شوید و شروع کنید. راستی تا یادم رفته بگویم یکسری پیشنهاد هم در همین شماره برایتان کنار هم گذاشتهایم تا اگر در این دو هفته هوس کردید کتاب بخوانید و بعد از دوبارهخوانی احساس کردید با کمبود مواجه شدهاید از آنها هم استفاده کنید. در هر صورت خواندن فراغتی میخواهد که این چهارده روز امکان خوبی است که بتوانیم دمی با این یاران بیزبان خلوت کنیم و با آرامش گوش به حرفشان بدهیم.
«دوباره بخوان» را باید تبدیل به یک رفتار فرهنگی کرد تا همه کتابها بیشتر خوانده شود و هم تامل و دقت در آثار
بیشتر شود.