شهید گمنام

شهید گمنام

حامد عسکری شاعر و نویسنده

    صفحات مجازی پر شده است از عکس و استوری و پست برای حاج محسن‌مان. حق هم داریم، پهلوان‌مان را توی خانه خودمان بی هوا زدند، بد هم زدند... زدنی پر از سوال و چرا و چگونه... آدم وسط داغ به قیمه و پلو گیر نمی‌دهد. من هم نمی‌خواهم نقی بزنم و غرغری کنم، من نه متخصص امنیتم و نه از حفاظت شخصیت چیزی سرم می‌شود، برای من مهم بود که خونش نریزد و سرمایه کشورم هدر نرود که رفت.... توی فوتبال سنگر آخر را دروازه‌بان‌ها دارند، دروازه‌بان‌ها ده تا مهار شاهکار هم که داشته باشند به چشم نمی‌آیند کافی است دوتا گل بخورند، استادیوم که تا همین دقیقه پیش برای شیرجه‌هایش از سکو قلوه‌کن می‌شد و برایش هورا می‌کشید حالا فحش است که به او می‌دهند. به قول ظریفی، کشورمان درست وسط پایگاه‌های نظامی عیان و مخفی دشمن تا دندان مسلح است، دشمنی که کمر بسته به قتل عام مردم همین کوچه و خیابان و برایش مهم نیست شجریان را دوست داری یا حاج قاسم را... من این یکی دو روز به بچه‌های مظلوم و‌گمنام نهادهای امنیتی فکر می‌کنم که صدها عملیات مخفی و سری و فوق سری را خنثی کردند، شهید دادند و حتی مجلس ترحیم هم برایشان برگزار نشد و توی این سرزنش‌هایی که می‌شوند حتی نمی‌توانند از خودشان دفاع کنند و کارهای کرده‌شان را بگویند، بی انصاف نباشیم، این حجم تهدید علنی در کشوری که درست وسط داعش و تکفیری و منافقین و طالبان قرار دارد هر سیستم امنیتی دیگری را از پا در می‌آورد، اما این عزیزان در گمنامی مطلق امنیت را مهمان کوچه و خیابان‌های ما کرده‌اند، ناگفته پیداست بعد از این ترور جانکاه این عزیزان مسؤولیت سنگین‌تری برای این نهادهای زحمتکش ایجاد کرده و قطعا پیگیر اهمال‌کاری‌های احتمالی و قصورات اتفاق افتاده خواهند بود، ما این روزها بیشتر از همیشه به همدلی و تکیه به شانه‌های هم محتاجیم. دلمان قرص باشد و ‌مطمئن باشیم فاکتور این صبر و سوختن پیش خدا جای امنی محفوظ است.