گزارشی از اردوی قرمزها در سفر به قطر برای برگزاری فینال لیگ قهرمانان آسیا
لشکرکشی پرسپولیس به دوحه
صبح دیروز؛ بزرگراه چمران، هتل پارسیان اوین. بازیکنان پرسپولیس یکییکی از راه میرسند. اشتیاق در چهره آنها مشخص است. از یحیی بگیرید تا سیدجلال و بقیه. شبیه فاتحان قبل از نبرد بزرگ هستند. سیدجلال مکثی میکند و میگوید: «به امید خدا. هر چه او بخواهد همان میشود.» وقتی میرود، حاضران ناخودآگاه قهرمانیهای او را مرور میکنند. چند هواداری که پلاکارد به دست دارند، میگویند: «فقط جام قهرمانی آسیا در ویترینش خالی است.»
بازیکنان یکییکی میآیند. کامیونی بیرون هتل ایستاده تا چمدان بازیکنان را ببرد. سیامک نعمتی با لبخند از راه میرسد و چمدانش را میدهد. وقتی از او میپرسند برای فینال آسیا هم حرکت موزونی در نظر گرفته لبخندی میزند و میگوید: «چراکه نه، قسمت باشد حرکات موزون هم میزنیم! البته انشاءا... قهرمان شدیم، همان موقع تصمیم میگیریم. لحظهای است.»
سیامک با دست دیگر بازیکنان را نشان میدهد و اضافه میکند: «آماده یک دیدار تاریخی شدهایم. فقط و فقط میخواهیم دل هواداران را شاد کنیم. همه چیز از نظر من خوب است.»
سیامک میرود و حامد لک میآید. گلری که آرایش موهایش را تغییر داده؛ چیزی شبیه به ساموراییها. او خیلی اهل حرف زدن نیست و مثل سیدجلال میگوید: «میرویم که به امید خدا ببریم.»
کنعانیزادگان و یک قول
در لابی هتل بازیکنان نشستهاند تا جمع تکمیل شود و عازم فرودگاه شوند. امید عالیشاه که در گوشهای نشسته، درباره خودش حرف میزند: «من به عنوان یک سرباز در کنار تیم هستم. تا جاییکه بتوانم کمک حال تیم باشم در خدمت تیم هستم. این بازی هم مطمئن باشید همهجوره در خدمت تیم خواهم بود. امیدوارم بتوانم مثمرثمر باشم و حتی کار کوچکی هم شده برای تیم انجام بدهم.»
محمدحسین کنعانیزادگان مدافع تیم چند وقت پیش قول داده بود اگر فینال را ببرند، موهایش را از ته میتراشد. او در لابی هتل نشسته و وقتی با سوالی در این باره روبهرو میشود، با خنده جواب میدهد: «حالا ما یک چیزی گفتیم!» او میگوید: «قول دادم و عمل میکنم. قهرمان شدیم موهایم را میتراشم.»
هنوز بعضی از طرفداران درباره شجاع و غیبتش حرف میزنند. محمدحسین که زوج او بود، چنین جوابی میدهد: «شجاع برای تیم ما خیلی زحمت کشیده و در این 4-3 سال توانست با پرسپولیس قهرمانی بیاورد و نایب قهرمان آسیا شود. واقعا جای این بازیکن خالی است اما میدانم برای قهرمانی ما دعا میکند. خلیلزاده در این قهرمانی احتمالی خیلی سهیم است. مهمتر از بازی کردن من، سیدجلال و خلیلزاده موفقیت پرسپولیس است.»
جنگ غیرت و ثروت
بازیکنان همه گرد هم آمدهاند. تیم آماده رفتن است. حاضران در هتل خیلی نزدیک بازیکنان نمیشوند. اگر هم میآیند با ماسک میآیند که مبادا اتفاقی برای بازیکنان بیفتد. افشین پیروانی از همه بیشتر مراقب است. او که سرگرم کارهاست، اشارهای به فینال میکند و میگوید: «بازی مهمی داریم. فینال آسیا است. انشاءا... بتوانیم با قهرمانی برگردیم. همه تلاش کردند اتفاق خوبی بیفتد. خدا را شکر شرایط خوب بوده ولی تقابل امکانات و ثروت با غیرت و تعصب ایرانی است.»
حالا همه آماده رفتن هستند. کل تیم سوار اتوبوس میشود تا عازم فرودگاه شوند، فرودگاه مهرآباد. ساعتی بعد، تیم «امید و آرزوهای» پرسپولیسیها، به سمت قطر پرواز میکند. همه امیدوارند این تیم شنبه آینده، اتفاقی تاریخی رقم بزند.
بازیکنان یکییکی میآیند. کامیونی بیرون هتل ایستاده تا چمدان بازیکنان را ببرد. سیامک نعمتی با لبخند از راه میرسد و چمدانش را میدهد. وقتی از او میپرسند برای فینال آسیا هم حرکت موزونی در نظر گرفته لبخندی میزند و میگوید: «چراکه نه، قسمت باشد حرکات موزون هم میزنیم! البته انشاءا... قهرمان شدیم، همان موقع تصمیم میگیریم. لحظهای است.»
سیامک با دست دیگر بازیکنان را نشان میدهد و اضافه میکند: «آماده یک دیدار تاریخی شدهایم. فقط و فقط میخواهیم دل هواداران را شاد کنیم. همه چیز از نظر من خوب است.»
سیامک میرود و حامد لک میآید. گلری که آرایش موهایش را تغییر داده؛ چیزی شبیه به ساموراییها. او خیلی اهل حرف زدن نیست و مثل سیدجلال میگوید: «میرویم که به امید خدا ببریم.»
کنعانیزادگان و یک قول
در لابی هتل بازیکنان نشستهاند تا جمع تکمیل شود و عازم فرودگاه شوند. امید عالیشاه که در گوشهای نشسته، درباره خودش حرف میزند: «من به عنوان یک سرباز در کنار تیم هستم. تا جاییکه بتوانم کمک حال تیم باشم در خدمت تیم هستم. این بازی هم مطمئن باشید همهجوره در خدمت تیم خواهم بود. امیدوارم بتوانم مثمرثمر باشم و حتی کار کوچکی هم شده برای تیم انجام بدهم.»
محمدحسین کنعانیزادگان مدافع تیم چند وقت پیش قول داده بود اگر فینال را ببرند، موهایش را از ته میتراشد. او در لابی هتل نشسته و وقتی با سوالی در این باره روبهرو میشود، با خنده جواب میدهد: «حالا ما یک چیزی گفتیم!» او میگوید: «قول دادم و عمل میکنم. قهرمان شدیم موهایم را میتراشم.»
هنوز بعضی از طرفداران درباره شجاع و غیبتش حرف میزنند. محمدحسین که زوج او بود، چنین جوابی میدهد: «شجاع برای تیم ما خیلی زحمت کشیده و در این 4-3 سال توانست با پرسپولیس قهرمانی بیاورد و نایب قهرمان آسیا شود. واقعا جای این بازیکن خالی است اما میدانم برای قهرمانی ما دعا میکند. خلیلزاده در این قهرمانی احتمالی خیلی سهیم است. مهمتر از بازی کردن من، سیدجلال و خلیلزاده موفقیت پرسپولیس است.»
جنگ غیرت و ثروت
بازیکنان همه گرد هم آمدهاند. تیم آماده رفتن است. حاضران در هتل خیلی نزدیک بازیکنان نمیشوند. اگر هم میآیند با ماسک میآیند که مبادا اتفاقی برای بازیکنان بیفتد. افشین پیروانی از همه بیشتر مراقب است. او که سرگرم کارهاست، اشارهای به فینال میکند و میگوید: «بازی مهمی داریم. فینال آسیا است. انشاءا... بتوانیم با قهرمانی برگردیم. همه تلاش کردند اتفاق خوبی بیفتد. خدا را شکر شرایط خوب بوده ولی تقابل امکانات و ثروت با غیرت و تعصب ایرانی است.»
حالا همه آماده رفتن هستند. کل تیم سوار اتوبوس میشود تا عازم فرودگاه شوند، فرودگاه مهرآباد. ساعتی بعد، تیم «امید و آرزوهای» پرسپولیسیها، به سمت قطر پرواز میکند. همه امیدوارند این تیم شنبه آینده، اتفاقی تاریخی رقم بزند.
تیتر خبرها
-
انتقاد تند قلعهنویی از داوران
-
6 روز تا فینال آسیا
-
آشتی 2 دروازهبان جنجالی استقلال
-
لشکرکشی پرسپولیس به دوحه
-
قرعهکشی داغ لیگ قهرمانان
-
منتظر جنگ استقلال و پرسپولیس باشید!
-
اولسان در فینال به پرسپولیس رسید
-
درخشش دوباره سردار آزمون
-
سرقت از خانه «روسی» فقید
-
استقلال صدرنشین لیگ شد
-
اولین برد شجاعی با تراکتور