برای نامدار ناآشنا

اصغر عبداللهی، نویسنده تعداد زیادی از فیلمنامه‌های مطرح سینمای ایران دار فانی را وداع گفت

برای نامدار ناآشنا


معمولا ماجرا همین است؛ فیلمنامه‌نویس‌ها را کمتر می‌بینیم و می‌شناسیم اما آنها اصلی‌ترین خالقان آثار نمایشی هستند؛ درست مثل اصغر عبداللهی که کمتر درباره‌اش خوانده‌ و شنیده‌ایم اما فیلمنامه‌هایی که نوشته، بخش مهمی از خاطرات ما را شکل می‌دهند. به این اسم‌ها دقت کنید: جهیزیه‌ای برای رباب، مهاجران، جست‌وجو در جزیره، خانه خلوت، بندر مه‌آلود، سمفونی تهران، سال‌های بیقراری در کمال خونسردی،‌ خواهران غریب، مرسدس، غریبانه،‌ عینک دودی،‌ چتری برای دو نفر، نصف مال من نصف مال تو، آشپزباشی و خداحافظی طولانی.
تک‌تک این اسم‌های آشنا، فیلم‌هایی هستند که عبداللهی آنها را روی کاغذ نوشته و بعد کارگردان‌های مطرح سینمای ایران ازجمله مسعود کیمیایی،‌ مهدی صباغ‌زاده، احمد امینی و فرزاد موتمن آنها را کارگردانی کرده‌اند.
مردی که بیشتر اهل خواندن بود و به‌سختی از نوشتن فراغت پیدا می‌کرد، فرصت زیادی نداشت برای حرف‌زدن، توضیح‌دادن یا حتی مصاحبه‌کردن. در تمام سال‌هایی که عبداللهی فیلمنامه نوشت، یک بار پشت دوربین قرار گرفت و نوشته‌اش را کارگردانی کرد؛ سال 95 فیلم یک قناری یک کلاغ را کارگردانی کرد. احمد امینی درباره این فیلم و همکاری با عبداللهی به ایسنا گفت: خیلی خوشحال بود و با خنده می‌گفت از این به بعد برای شما نمی‌نویسم. فیلمنامه‌هایم را خودم می‌سازم!
همکاری اصغر عبداللهی و اکبر امینی در یکی دو فیلم خلاصه نمی‌شود و رابطه کاری آنها به دوستی بدل شده بود. امینی در این‌باره گفت: اولین سریال مرا سال ۷۵ با نام «تصویر یک رویا» اصغر عبداللهی نوشته و البته قبل از آن فیلمنامه «سایه‌های هجوم» را به او دادم تا مشورت کنم، چون او اهل آبادان بود و با جنگ تماس نزدیکی داشت. بعد از آن «غریبانه» و «چتری برای دو نفر» و یک اپیزود از مجموعه تله‌فیلم‌های «داوران» را برایم نوشت، اما به‌جز همکاری، ما بسیار با هم رفیق بودیم مخصوصا این‌که سال‌ها دفتر سعید و منوچهر شاهسواری هر روز بعدازظهر میعادگاه من و اصغر و داریوش فرهنگ، مسعود کرامتی و مسعود رایگان بود. من، اصغر و داریوش تقریبا هر روز آنجا بودیم و مشغول گپ‌وگفت می‌شدیم. اصغر خیلی اهل خواندن و مطالعه بود. بزرگ‌ترین دغدغه‌اش به نظرم همین بود. هر وقت هم به آن دفتر می‌آمد اول به شهر کتاب می‌رفت و کتابی می‌خرید و بعد می‌آمد و کتاب هم هدیه می‌داد. او آدم بسیار کتاب‌خوانده، فهمیده و بی‌تکلفی بود و چیزی که مرا کمی آرام می‌کند این است که اصغر از لحاظ خلق‌وخوی شخصی زندگی را خیلی راحت می‌گرفت. نه به دنبال ماشین بود، نه خانه و نه پول. حتی زمانی که بیماری‌اش مشخص شد می‌گفت حالا آن‌قدر هم مساله مهمی نیست. چند جلسه شیمی‌درمانی هم می‌کنیم ببینیم چه می‌شود. این‌قدر این آدم راحت با این مساله برخورد کرده بود. یک قناری یک کلاغ، آخرین فیلمنامه‌ای است که اصغر عبداللهی نوشته است و بعد از آن بیماری مجال نداد. از عبداللهی آثار دیگری هم به‌جا مانده است؛ ازجمله کتاب‌های «قصه‌ها از کجا می‌آیند: از فیلمنامه‌نویسی و زندگی»، «آفتاب در سیاهی جنگ گم می‌شود»، «در پشت آن مه؛ مجموعه داستان کوتاه»، «سایبانی از حصیر»، «آبی‌های غمناک بارُن» و «هاملت در نم‌نم باران».