آكنده از شرق
علی سلیمی روزنامهنگار
«وقتی رهسپار ژاپن شدم از زبانش تنها دو كلمه میدانستم: ساكورا به معنی شكوفه گیلاس و كوكورو به معنی قلب. با خود اندیشیدم چه كسی میداند، شاید همین دو كلمه ساده كافی باشد...» این بخشی از ابتدای سفرنامه نیكوس كازانتزاكیس به ژاپن است كه در كتاب «چین و ژاپن» او منتشر شده است. سفری كه بیشتر از چین و ژاپن در آن روایت و بازگو شده و وجه شاعرانه كتاب بر دیگر وجوه آن غلبه میكند كه البته این شاعرانگی ویژگی نثر كازانتزاكیس است و همین شاعرانگی به متن او جلوه میدهد.
نیكوس كازانتزاكیس، نویسنده اهل یونان كه با آثاری مانند «زوربای یونانی» او را میشناسیم، ولی آثار دیگری مانند «مسیح بازمصلوب»، «آخرین وسوسه مسیح» و «سرگشته راه حق» نیز از او در دسترس است یكی از نویسندههای مهم محسوب میشود كه روایتی از سفرش به شرق آسیا را در كتاب چین و ژاپن بازگو كرده است. روایتی كه در آن جزئیات پررنگ است و نویسنده كوشش كرده علاوه بر اینكه مشاهده میكند از دانش ادبی خود در روایت و تصویرسازی بهره ببرد و خواننده را در موقعیتی تكرارنشدنی قرار دهد.
او بهعنوان یك روزنامهنگار پا در این سفر گذاشته است. او برای این كتاب دو مرتبه به شرق آسیا سفر میكند، مرتبه اول (1935) بهعنوان خبرنگار روزنامه آتنی آكروپولیس و مرتبه دوم 20 سال بعد برای تكمیل مشاهداتش وارد چین میشود. هرچند كه سفر دوم تكمله سفر اول بوده و حاشیهنویسی سفر اول در آن انجام شده، ولی همان نیز در نوع خود تجربه متفاوتی در نگاه نویسنده است كه در روایتش نیز مشهود است.
در این سفرنامه میبینیم كه كازانتزاكیس در مواجهه با آدمها و فرهنگ شرقی شدیدا تحت تاثیر قرار میگیرد و در بازگو كردن آنچه میبیند و تجربیاتش بیانی شاعرانه، سراسر احساس و پرشور به كار ببرد و خواننده را در موقعیتی تكرارنشدنی در مواجهه با نثر قرار دهد.
او وقتی از ژاپن باز میگشت اینگونه نوشت: «چشمانم هنوز آكنده از شرق است و قلبم تكهتكه میشود. اكنون همه چیز در اروپا در نظرم بیروح است، بیمزه، بیبو، ناچیز و غمانگیز. بسیاری چیزهای زیبا در ژاپن دیدم و بسیاری كسان عمیق و انسان در چین.»
این كتاب با توجه به روحیات و نثر كازانتزاكیس و روایتش از این سفر میتواند تجربهای متفاوت باشد برای كسانی كه میخواهند شرق آسیا را تجربه كنند. وجه پررنگ شاعرانه این كتاب با توجه به روحیات شرقی، بهخوبی بازتابدهنده فضا و مكانی است كه این نویسنده مشهور یونانی روایت كرده است.
شاید جالب باشد بدانید كازانتزاكیس در بازگشت از سفرش از چین به بیماری مبتلا شد و بعد از آن جان سپرد.
نیكوس كازانتزاكیس، نویسنده اهل یونان كه با آثاری مانند «زوربای یونانی» او را میشناسیم، ولی آثار دیگری مانند «مسیح بازمصلوب»، «آخرین وسوسه مسیح» و «سرگشته راه حق» نیز از او در دسترس است یكی از نویسندههای مهم محسوب میشود كه روایتی از سفرش به شرق آسیا را در كتاب چین و ژاپن بازگو كرده است. روایتی كه در آن جزئیات پررنگ است و نویسنده كوشش كرده علاوه بر اینكه مشاهده میكند از دانش ادبی خود در روایت و تصویرسازی بهره ببرد و خواننده را در موقعیتی تكرارنشدنی قرار دهد.
او بهعنوان یك روزنامهنگار پا در این سفر گذاشته است. او برای این كتاب دو مرتبه به شرق آسیا سفر میكند، مرتبه اول (1935) بهعنوان خبرنگار روزنامه آتنی آكروپولیس و مرتبه دوم 20 سال بعد برای تكمیل مشاهداتش وارد چین میشود. هرچند كه سفر دوم تكمله سفر اول بوده و حاشیهنویسی سفر اول در آن انجام شده، ولی همان نیز در نوع خود تجربه متفاوتی در نگاه نویسنده است كه در روایتش نیز مشهود است.
در این سفرنامه میبینیم كه كازانتزاكیس در مواجهه با آدمها و فرهنگ شرقی شدیدا تحت تاثیر قرار میگیرد و در بازگو كردن آنچه میبیند و تجربیاتش بیانی شاعرانه، سراسر احساس و پرشور به كار ببرد و خواننده را در موقعیتی تكرارنشدنی در مواجهه با نثر قرار دهد.
او وقتی از ژاپن باز میگشت اینگونه نوشت: «چشمانم هنوز آكنده از شرق است و قلبم تكهتكه میشود. اكنون همه چیز در اروپا در نظرم بیروح است، بیمزه، بیبو، ناچیز و غمانگیز. بسیاری چیزهای زیبا در ژاپن دیدم و بسیاری كسان عمیق و انسان در چین.»
این كتاب با توجه به روحیات و نثر كازانتزاكیس و روایتش از این سفر میتواند تجربهای متفاوت باشد برای كسانی كه میخواهند شرق آسیا را تجربه كنند. وجه پررنگ شاعرانه این كتاب با توجه به روحیات شرقی، بهخوبی بازتابدهنده فضا و مكانی است كه این نویسنده مشهور یونانی روایت كرده است.
شاید جالب باشد بدانید كازانتزاكیس در بازگشت از سفرش از چین به بیماری مبتلا شد و بعد از آن جان سپرد.