یک سالگی
حسین شکیبراد دبیر «نوجوانه»
«مثل برق و باد» را برای چنین شرایطی ساخته اند. چشم که بر میگردانی؛ میبینی همه چیز آنقدر سریع گذشته که شاید تو حتی فرصت تحلیل تمام اتفاقات را هم پیدا نکردهای. برای من هم، ماجرای این یک ساله که از تقویم نوجوانهای زندگیام میگذرد؛ مصداق همین حرفهاست. آینه رو به رویم هر روز صبح تلاشش را میکرد یکی دو تار جدید سفید موهایم را به رخم بکشد و یادم بیندازد گذر عمر را. اما انرژی و شور و امیدی که هر هفته برای رساندن ضمیمه نوجوانه به چاپ داشتیم از یک طرف و حجم کارهای اواسط هفته، برای طراحی و صفحهبندی همین نشریه به ظاهر هشت صفحهای که در حقیقت به اندازه یک کتاب صد صفحهای ذهن و قلب و همه وجودم را درگیر خودش میکرد، از سوی دیگر؛ اجازه نمیدادند بزرگ شدن این موجود جدید را لحظه به لحظه تماشا کنم.
حالا ما برای اولین کیک تولدش شمع یک را فوت میکنیم و در دلمان هزاران آرزو و رویا برای او میپرورانیم. دوست داریم جلوی چشم ما که نه، در برابر همه حرفهای در گلو مانده نسل نوجوان؛ قد بکشد و فرصتی باشد به وسعت کوچه پس کوچههای جنوب سیستان تا خیابانهای سرسبز تبریز. پر از عطر گلاب کاشان و طعم شیرین خرمای بم. پر از صلابت و مردانگی کردستان و پر از مهمان نوازی و نور و برکت مشهد الرضا.
ما قرار نیست دوری شما را که گوشه گوشه این کشور پهناور زندگی میکنید حس کنیم. چرا که تک تک واژههای نوجوانه، قطار میشوند از دل ما تا دل شما. و همین کلمات بهانه ای هستند که همدل تر شویم برای ساختن ایرانی آبادتر و دنیایی زیباتر.
حالا ما برای اولین کیک تولدش شمع یک را فوت میکنیم و در دلمان هزاران آرزو و رویا برای او میپرورانیم. دوست داریم جلوی چشم ما که نه، در برابر همه حرفهای در گلو مانده نسل نوجوان؛ قد بکشد و فرصتی باشد به وسعت کوچه پس کوچههای جنوب سیستان تا خیابانهای سرسبز تبریز. پر از عطر گلاب کاشان و طعم شیرین خرمای بم. پر از صلابت و مردانگی کردستان و پر از مهمان نوازی و نور و برکت مشهد الرضا.
ما قرار نیست دوری شما را که گوشه گوشه این کشور پهناور زندگی میکنید حس کنیم. چرا که تک تک واژههای نوجوانه، قطار میشوند از دل ما تا دل شما. و همین کلمات بهانه ای هستند که همدل تر شویم برای ساختن ایرانی آبادتر و دنیایی زیباتر.