نمکدان بی‌نمک  شوری ندارد

نمکدان بی‌نمک شوری ندارد

حامد عسکری شاعر و نویسنده

    کابینت‌ها را که عوض کردیم. نفیسه گفت: تنوعی هم به قوطی‌های ادویه و حبوبات بدهیم؟ گفتم بدهیم. چندتایی صفحه لوازم آشپزخانه دید و چیزهایی را که مطابق جیب و سلیقه‌مان بود انتخاب کرد. دو سه روز بعد رسید. اصلا خدا پنجشنبه‌ها را ساخته برای همین کارها: برای ناخن‌گرفتن، ریش خط‌کردن، خاک گلدان عوض‌کردن و پرکردن همین قوطی‌های حبوبات و ادویه‌جات. یک سینی بزرگ استیل گذاشت جلوی من. پرده پذیرایی را باز کردم و زیر آفتاب رقیق زمستانی نشستم به پرکردن قوطی‌ها. چشم‌بلبلی‌ها، لپه‌ها و نعناخشک‌ها یکی‌یکی به شیشه‌های شفاف با درهای چوبی گردویی‌رنگ منتقل شدند و حالا بیشتر از قبل دلبری می‌کردند. نوبت به ادویه‌ها رسید. عطر بود که به هوا می‌رفت. از دارچین به آویشن و از آویشن به کاری و فلفل. خوش‌عطر‌وبوها هم که جاگیر شدند. یک کیسه نمک آوردم و دانه‌دانه نمک‌پاش‌ها را پر کردم. بخشی از نمک بیرون نمک‌پاش ریخت. بخشی‌اش روی زمین ریخت و تلف شد.
جای زعفران را که خواستم عوض کنم اما انگار نشسته بودم به شکافتن اتم. حواسم به گرم گرم زعفران بود و دانه‌ دانه پرچمک‌های معطر و خوش‌رنگش را توی قوطی کوچک و قشنگی ریختم. کارم تمام شده بود. قوطی‌ها را چیدم توی کابینت. نفیسه راضی بود. جاروی معروف به نپتون را برداشتم که نمک و ذره‌های نعناخشک و اینها را از روی زمین جمع کنم و در همین حین به این فکر می‌کردم. چند درصد غذاهای خانه ما نمک لازم دارند، چند درصدشان زعفران؟ غذا را تو بگو یک دمپختک ساده را بدون زعفران می‌شود خورد و بدون نمک نه ... به این فکر کردم که گاهی حواس‌مان به نمک‌های زندگی‌مان نیست و فقط مواظب زعفران‌هایی هستیم که خیلی بود و نبودشان توی زندگی‌مان
فرقی ندارد.