این  30 نفر

این 30 نفر

بدیهی است که این فهرست، مطلقا نمی‌تواند ادعای جامعیت بکند و بگوید همه بضاعت شعر معاصر فارسی در قرن اخیر را مد نظر قرار داده است؛ نخست این‌که برگزیدن 30 نفر با هر متر و معیاری از بین صدها شاعر در صدسال اخیر، بسیار دشوار می‌نماید و سپس این‌که برای چنین برگزیدنی، معیارهای یکدست و یکسانی را نیز نمی‌توان ملاک قرار داد. با این حال، ما در این انتخاب، بیشتر بر سبیلِ اهمیت شاعران بر اساس گستره نفوذ و تاثیرشان گام برداشته‌ایم. بی‌تردید به‌جای چند نفر از شاعرانی که در این فهرست از آنها سخن گفته‌ایم، از شاعرانی دیگر می‌توانستیم یاد کنیم و درباره‌شان بنویسیم اما در نهایت، کفه ترازو را بر میزان اهمیت و تاثیر ــ و نه لزوما کیفیت آثار ــ قرار دادیم. شعر معاصر فارسی، با تلاش همه شاعران راستین قوام گرفته‌ است که جای بسیاری‌شان اینجا خالی‌ است.

میرزاده عشقی
شاعری ستیزه‌گر که نماد گره زدن مضامین اجتماعی با شعر فارسی بود. میرزاده با سرودن شعرهایی با دغدغه‌های روز، زبان مردم زمانه خود بود. او بود که نخستین‌بار «افسانه» نیما را در روزنامه‌اش چاپ کرد.



پروین اعتصامی
او در کنار فروغ فرخزاد نماد شعر زنان در قرن اخیر است. هرقدر که فروغ را نماد شعر نو می‌دانیم، پروین شاعر سنت‌هاست. در شعر او بهره‌مندی از عناصر زبان و کشف مضامین بدیع در طبیعت و اشیا فراوان است.


محمدتقی بهار
هرچقدر نیما دغدغه نوگرایی داشت، بهار را بایست نماینده سنت‌گرایی در شعر فارسی معاصر دانست. بهار با پافشاری بر قوالب و ساخت‌های کهن شعر فارسی، نشان داد که یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت.



محمد فرخی یزدی
فرخی‌یزدی را نیز بایست در حیطه شاعران مردم دسته‌بندی کرد؛ شاعری که به علت روحیه روزنامه‌نگاری‌اش، دغدغه‌های اجتماعی در شعرش پررنگ‌تر از هر مساله دیگر بود تا آنجا که در زندان قصر به دستور رضاخان کشته شد.



نیما یوشیج
پدر شعر نوی فارسی با خلق شعر نیمایی، شاید مهم‌ترین اتفاق شعر قرن اخیر باشد. نیما راهی را روی شعر فارسی گشود که تمامی جریان‌های شعری پس از او متاثر از آن بود.




فروغ فرخزاد
فروغ با چهارپاره آغاز کرد اما به‌تدریج به شعر نو روی آورد. انتشار مجموعه شعر «تولدی دیگر» توسط او سبب شد که شعر او توسط علاقه‌مندان ادبیات ستایش شود. او را باید نماد شعر زنان در قرن اخیر دانست.


احمد شاملو
رهاورد اصلی احمد شاملو در عصر حاضر شعر سپید بود. گونه‌ای از شعر نو که هنوز هم بهترین نمونه‌هایش از آن خود شاملوست. شاملو را همچنین باید از پیشگامان دکلمه شعر در ایران دانست.



مهدی اخوان ثالث
بلوغ شعر نو نیمایی کار اخوان‌ثالث بود. راهی را که نیما یوشیج آغاز کرد، اخوان‌ثالث با سرایش شعرهای نیمایی هموار کرد. اخوان در حقیقت قابلیت‌های شعر نیمایی را بر همگان آشکار کرد.



سهراب سپهری
حضور سهراب در شعر نیمایی، سبب شد مخاطبان با عینیت شعر نیمایی و حرکت از ظواهر به معانی بهتر و بیشتر آشنا شوند. برخورداری سهراب از هنر نقاشی در پروردن این نگاه در شعر او بسیار تأثیرگذار بود.



سیاوش کسرایی
کسرایی ازجمله شاعران توده‌ای بود که در کنار افرادی چون هوشنگ ابتهاج و احمد شاملو، توان خود را در جوانی معطوف به انعکاس عقاید سیاسی در شعر کردند. کسرایی بیش از دیگران بر این عقیده استوار ماند.



نصرت رحمانی
نصرت رحمانی در حیطه شعر نیمایی بسیار به سنت نیما پایبند بود. او تا پایان کار شاعری‌اش از هیچ پیشنهاد نوگرایانه دیگری استقبال نکرد و از این منظر او را باید از راستین‌ترین پیروان نیما نام نهاد.



محمدحسین بهجت تبریزی
شهریار را باید نماد طبع روان در شعر معاصر دانست. شاعری که در قوالب کلاسیک در بسیاری از موضوعات و دغدغه‌های شخصی، اجتماعی،ملی و انسانی طبع‌آزمایی کرده و در موارد بسیاری از عهده‌اش برآمده‌است.




فریدون توللی
او را باید نماد شعر نوی تغزلی دانست. او تمایلات سنت‌گرایان را نمی‌پسندید و تحرکات متجددانه نیما و طرفدارانش را صحیح می‌دانست. راه پیشنهادی او «آمیختن معانی تازه در قالب الفاظ جدید» البته در قوالب کهن بود.



منوچهر آتشی
آتشی، راه نیما را در حیطه شعر نوی حماسی بعد از او به‌خوبی ادامه داد. وقایعی چون کودتای 28مرداد، جنبه اعتراضی و حماسی شعر نو را تقویت می‌کرد و شاعرانی چون آتشی و اسماعیل شاهرودی در این حیطه طبع‌آزمایی کردند.



نادر نادرپور
سرایش چهارپاره‌هایی در حیطه شعر غنایی و بابیانی تغزلی با بهره‌گیری از المان‌های روز ازجمله برجسته‌ترین ویژگی‌های شعر نادرپور است. نادرپور در کنار تعدادی از روشنفکران در تأسیس کانون نویسندگان ایران نقش داشت.



محمدرضا شفیعی کدکنی
اهمیت شفیعی کدکنی در دو مقوله مهم است: نخست در ارتقای شعر نیمایی و تزریق نگاه تازه در مضمون و فرم به این قالب و دوم در پژوهش‌های ادبی و نگارش مبانی شعر فارسی برای علاقه‌مندان آن.


حسین منزوی
«سلطان غزل معاصر» لقبی است که طرفداران منزوی به او نسبت می‌دهند.شاعری که در دوره رواج شعر نو، نشان داد کماکان غزل عاشقانه می‌تواند حرف‌های تازه‌ای برای گفتن داشته‌باشد.


هوشنگ ابتهاج
 شاعری که با غزل‌هایی حافظ‌گونه می‌شناسیم. ابتهاج چه در غزل و چه در شعر نو، با ذهن و زبان حافظ به بیان عقاید و افکار خود پرداخت و تا امروز نیز یکی از پاکیزه‌ترین نمونه‌های شعر غنایی در سبک عراقی است.



سیمین بهبهانی
«نیمای غزل» لقبی بود که یوسفعلی میرشکاک به بهبهانی نسبت داد. بهبهانی با سرایش اشعاری کلاسیک در وزن‌های کمتر شنیده‌شده و گاه ابداعی خود، نشان داد که در دوره شعر نو، کماکان می‌توان کلاسیک بود.


علی معلم دامغانی
معلم را باید احیاگر مثنوی در شعر معاصر دانست. او توانست با سرایش مثنوی‌هایی با زبان سخت و محکم و با مضامین بدیع، نام خود را در شعر معاصر تثبیت کند.



قیصر امین پور
یکی از اضلاع مثلث شعر انقلاب بود. قیصر توانست از تجربیات گذشتگانش در زمینه شعر کلاسیک و نو به‌درستی استفاده کند و این تجربیات را در خدمت شعر انقلاب بگیرد.



سیدحسن حسینی
یکی دیگر از وزنه‌های مهم شعر انقلاب بود. حسینی با روحیه ستیهنده‌ای که داشت در برخی قوالب نظیر مثنوی یا سپید، توانست وجهی دیگر از شعر انقلاب – نسبت به قیصر – را به نمایش بگذارد.


سیدعلی موسوی گرمارودی
بعد از انقلاب اسلامی و با رونق گرفتن شعر انقلاب و شعر آیینی، از پیشگامان این گونه‌های شعری بود و توانست با نگاهی تازه و با برخورداری از تجربه‌های شعر نو، به طبع‌آزمایی در حیطه‌های اعتقادی خود بپردازد.



بیژن الهی
بزرگِ شاعران گونه‌ای خاص از شعر نو به نام «شعر دیگر». گرچه این گونه شعری هیچ‌گاه نتوانست خود را تثبیت کند اما بیژن الهی رد پای خود را در شعر فارسی قرن اخیر به خوبی به جا گذاشته‌است.


فریدون مشیری
شاعری که تغزل را در حیطه شعر کلاسیک و نیمایی به طور جدی دنبال کرد و همین مساله سبب شد تا امروز قشر جوان از علاقه‌مندان اشعارش به حساب آیند. البته بین شعر او و شاعرانی چون اخوان و نیما فرسنگ‌ها فاصله است.


هوشنگ ایرانی
هوشنگ ایرانی را بایست در کنار تندرکیا و محمد مقدم از جمله نوگرایانی دانست که در تلاش بودند راه تازه‌ای در شعر معاصر فارسی بگشایند اما در نهایت این نیما بود که توانست آن‌گونه که باید این تجددخواهی را به ثمر بنشاند.

یدالله رویایی
اهمیت رویایی در نگاهی بود که به شعر و جنبش‌های ادبی داشت. او را باید پرتلاش‌ترین شاعر قرن اخیر در حوزه خلق و ثبت جنبش‌های ادبی و تئوریزه کردن شعر دانست. محصول این تلاش‌ها در جریانی به نام «شعر حجم» قابل مشاهده‌است.


طاهره صفارزاده
با وقوع انقلاب، دگردیسی آشکاری در تفکر و هنر صفارزاده پدید آمد. فضای شعری او پس از انقلاب کاملا تغییر کرد تا جایی که سال 2005 از سوی انجمن نویسندگان در مصر، به عنوان برترین زن مسلمان انتخاب شد.



رضا براهنی
از سردمداران نقد ادبی مدرن در شعر فارسی بود. یادداشت‌های توفنده و توفانی براهنی را در مجلات در بازه 10ساله 1345 تا 1355 هرگز از یاد اهالی ادبیات نخواهدرفت. براهنی مبدع کارهای فرمی و ساختاری در شعر سپید نیز بود.



احمدرضا احمدی
احمدرضا احمدی تتمه شاعران بزرگی است که نسل طلایی شعر معاصر را می‌سازند. سرآغاز گونه شعری «موج نو» با او و محمدرضا اصلانی بود. او تا امروز به سنت سهل و ممنتع‌سرایی در حیطه شعر سپید پایبند مانده‌است.