نیاز مالی ندارم

نیاز مالی ندارم


 فاطمه جعفری پور، 49سال دارد و از سال 81، پروانه وکالتش را دریافت کرده است.
 او در مدت‌زمان 18سال وکالتش به حدود 3000پرونده معاضدتی رسیدگی کرده است.
خانم وکیل سال گذشته فقط به حدود 450پرونده سروسامان داده است. این خود برای یک وکیل رکورد بزرگی
 می‌تواند باشد.
جعفری پور، اهل شهر کرمان است و با همان لهجه شیرین کرمانی حرف می‌زند.
 او دلیل قبول پرونده‌های معاضدتی را انگیزه شخصی می‌داند تا به‌عنوان وکیل، پرونده افرادی را که استطاعت مالی ندارند، قبول کند.
جعفری پور به ما می‌گوید همه وکلا باید سه پرونده معاضدتی در هر سال انجام دهند، او اما با میل و رغبت بیش از این تعداد را قبول می‌کند.
وقتی از دلیل کارش می‌پرسیم، می‌خندد و می‌گوید: «نگران نباشید، از سلامت عقل برخوردارم.»
او می‌گوید شرایط مالی خوبی دارد و فقط از شغل وکالت، ماهانه به‌طور متوسط 10میلیون تومان درآمد دارد؛ به‌جز این اما درآمد دیگری هم دارد که نمی‌گوید چه قدر است، تنها می‌گوید که آن‌قدر است که بتوانم زندگی‌ام
 را بگردانم.
او 10سالی می‌شود که ازدواج‌کرده اما فرزندی ندارد. چهار خودرو و دوخانه هم از اموالی است که سند آنها به‌نام اوست.
جعفری پور اضافه می‌کند: «آدم طماعی نیستم، همه این اموال هم زیاد است. هرچند بیشتر از اینها می‌توانم درآمد داشته
باشم.»
 او می‌گوید قصدش این است از تجربه و تخصصی که دارد برای دیگران هزینه کند.
خانم وکیل می‌افزاید همه‌چیز پول نیست و گاهی کار خیر کردن برایش لذت‌بخش‌تر از لمس تراول‌های سبز و قرمزی است که به‌خاطر کارش دریافت می‌کند.
 تخصص جعفری پور در پرونده‌های ملکی است. او می‌گوید پرونده‌هایی را قبول می‌کند که مدارک کافی داشته باشد و احتمال برنده شدن پرونده هم حداقل 80درصد باشد.
این البته شروطی است که برای پرونده‌های معمولی دارد. بسیاری از پرونده‌های معاضدتی اما این قابلیت را ندارند.
در پرونده‌های معاضدتی او همه پرونده‌های امنیتی، خانوادگی، مواد مخدر و حتی وراثت را قبول می‌کند. برای خانم وکیل رسیدگی به پرونده‌های معاضدتی هیچ فرقی با پرونده‌هایی که در دفتر وکالتش قبول
 می‌کند، ندارد.
او می‌گوید فقط 5تا10درصد پرونده‌های معاضدتی اش به نتیجه نمی‌رسد و از پرونده نوجوانی می‌گوید که بدون اجازه به خانه‌ای واردشده بود؛ وسیله‌ای را برداشته و بعد مرتکب قتل شده بود.
جعفری‌پور می‌گوید حکم این نوجوان که در زمان رسیدگی به پرونده دیگر به روزهای جوانی رسیده، صادر و قرار بود قصاص شود.
او اما وکیل پرونده می‌شود و بعد از صدور حکم به آن اعتراض و بعدازآن حکم تغییر می‌کند و جوان هم آزاد می‌شود.